ضلالت چنين مىشود: ضلالت همان كيفر و مجازات است. گروهى ديگر
گفتهاند، مراد از ضلالت اين است كه خداوند به دليل پاىفشارى برخى انسانها بر
گناه، مقدّمات و اسباب رسيدن به مقصود را برايشان از ميان مىبرد يا آن را برايشان
فراهم نمىكند و اين را «خذلان» يا «سلب توفيق» گويند. گروه سوم بر اين باورند كه
اضلال خداوند ويژه كسانى است كه اوصاف و شرايطى معيّن دارند و قرآن كريم از
مهمترين اين اوصاف ياد كرده است:
كفر،
ظلم، فسق، دروغ، اسراف و كفران.
اين
اوصاف، پيامدهايى دارند كه دامان آدمى را مىگيرند و بر چشم و گوش و خرد وى پرده
مىاندازند و او را به ضلالت مىكشانند. بدين سان، مضل بودن خداوند به اين معنا
است كه چنين آثارى را به اوصاف ياد شده داده است. روشن است كه اين كار خداوند، با
اختيار و آزادى بندگان ناسازگار نيست (تفسير نمونه، 19/ 459).
كسانى
كه مشمول اضلال الهى مىشوند، در حقيقت، خود، با ناشايستگى به سوى آن رفتهاند و
از اختيار و آزادى برخوردار بودهاند. ضلالت الهى، در حقيقت مكمّل و پيامد چيزى
است كه خود شخص برگزيده است و بدين روى، ضلالت نه جبرى است و نه بىدليل و نتيجه
خواست خود آدمى است (همان، 10/ 33).