در
برابر «هدايت» است و به معناى گمراه شدن و راه را نيافتن و نيز گمراه ساختن و از
مقصد دور كردن به كار مىرود (التعريفات، 60؛ دانشنامه امام على،
2/ 170). موضوع هدايت و ضلالت از زوايا و نحايايى متعدّد و در شاخههاى گوناگون
علوم اسلامى بررسى شدهاند. اين موضوع يكى از مفاهيم قرآنى است و قرآن كريم در
آياتى پرشمار بدان پرداخته است. در روايات بزرگان معصوم (ع) نيز اسباب و زمينههاى
هدايت و ضلالت به تفصيل آمده است.
از
آن جمله است روايتى از امام على (ع) كه بنابر آن، تن ندادن به ولايت و فرمان
امامان معصوم (ع) از علل ضلالت است (بحارالانوار، 66/ 17). علم كلام به مناسبتهاى گوناگون از جمله در مبحث جبر و
اختيار بدين موضوع پرداخته است.
قرآن
كريم، در آياتى، «اضلال» را به خداوند نسبت داده و همين دستمايهاى شده است براى
بحثى مفصّل در كلام.
مسئله
محورى اين بحث آن است كه چگونه مىتوان خداوند را «مُضِل» پنداشت و اينكه خداوند
برخى بندگان را به ضلالت مىكشاند، به چه معنا است. از آياتى كه خداوند را «مُضلّ»
يا «گمراهكننده» مىخوانند، آنجا است كه مىفرمايد:
«يُضِلُّ
اللَّهُ الظَّالِمِينَ»، «وَ ما يُضِلُّ
بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ» و
«يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ
يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ». در روايات و از جمله ادعيّه نيز از
خداوند با صفت «مُضِل» ياد شده است (بحار الانوار، 81/ 184). فهم اين مسئله پيامدهاى سازنده اعتقادى و اخلاقى دارد و
بدين رو، دانشمندان شيعه كوشيدهاند بدان راه يابند و تفسيرهايى كه به دست
دادهاند، آنان را به گروههايى تقسيم كرده است. برخى بر آن رفتهاند كه مراد از
ضلالت، گونه تكوينى آن است، نه تشريعى؛ زيرا ضلالت تشريعى از ساحت الهى دور است.
در اين صورت معناى