اسلامى است و در آن سه مبحث كلّى از اهميّتى ويژه برخوردار است: اثبات
وجود خدا؛ اثبات وحدانيّت خدا؛ اثبات صفات الهى. مبحث سوم، از گستره فراخترى
برخوردار است (دائرة المعارف بزرگ اسلامى، 10/ 75). درباره
صفات الهى سه ديدگاه مطرح است: تشبيه؛ تعطيل؛ تنزيه.
(شناخت
خدا) ديدگاه نخست، صفات الهى را به معناى ظاهر حمل مىكند و تفسير و تأويل را
برنمىتابد. ديدگاه دوم عقل را از شناخت اوصاف الهى يكسره ناتوان مىشمارد. بنابر
اين ديدگاه، عقل را نمىرسد كه به معرفت اوصاف خداوند راه يابد و در اين مقام
جولان دهد. ديدگاه متكلّمان اماميّه، تنزيه است. بنابر اين ديدگاه، خداوند انسان
را از نعمت عقل بهرهمند ساخته و چنين نيست كه دست اين نعمت خدادادى در شناخت صفات
الهى به كلّى كوتاه باشد. براى صفات خدا بايد معنايى فراتر از ظاهر در نظر گرفت و
مفهومى عقلپذير به انديشه درآورد و اين نظريّه را كتاب و سنّت معصومين (ع) تأييد
كردهاند (محاضرات فى الالهيّات، 100 و 101). در روايتى از
امام على (ع) آمده است: «عقلها را از حدود صفات خود آگاه نساخته و از معرفت خود
محروم نگردانيده است.» (نهجالبلاغه، خ
291)
توقيفى
بودن صفات و اسماء الهى:
در
جواز اطلاق صفات و اسمائى كه شارع بر آنها اذن داده است، خلافى نيست و نيز در جايز
نبودن اطلاق صفات و اسمائى كه منع شارع بر آنها موجود است. اختلاف در صفات و
اسمائى است كه از سوى شارع نه منعى آشكار دارند و نه جواز.
گروهى
در اين باره به توقيفى نبودن صفات و اسماء حكم كردهاند به شرط آنكه معناى مورد
نظر، موهوم نباشد و براى ذات بارى محالى پيش نياورد. گروهى ديگر، صفات و اسماء را
توقيفى دانسته و معتقدند كه خداوند را تنها به صفات و اسمائى مىتوان خواند كه خود
خوانده است يا پيامبر 6 و امامان معصوم (ع).
اينان
بر ادّعاى خويش به احاديث معصومين (ع) استناد جسته و آن را مذهبى اماميّه در اين موضوع
مىشمارند (اوائل المقالات، 19 و 20). گروه سوم، ميان
صفات و اسماء فرق نهادهاند و اسماء را توقيفى و صفات را غيرتوقيفى شمردهاند.