نيز بر مشورت و دورى از استبداد و خودرأيى است و حاكمان اسلامى بايد
از مشورتِ مشاوران كارآزموده و آگاه بهرهمند باشند. البتّه پيروى از رأى آنان
براى حاكم الزامى نيست و او مىتواند به تشخيص خود عمل كند. حكومت پيامبر 6 در
مدينه از نخستين حكومتهاى سياسى مبتنى بر شورى بود و خداوند در قرآن كريم
مسلمانان آن روزگار را اهل مشورت مىخواند (شورى/ 38). مشورت در اسلام چنان ارجمند
است كه خداوند به پيامبر معصوم خويش- كه به منبع دانش غيبى متّصل است- فرمان
مىدهد با اصحاب، مشورت كند (آل عمران/ 159). پيامبر اسلام 6 هر چند در امور
مهم، تصميم نهايى را خود مىگرفت، به نظر ديگران نيز در تصميمهاى خود نقشى
مىداد.
مشورت
در جايى كه خداوند تكليف چيزى را روشن كرده و انسان را موظّف ساخته است به آن عمل
كند، روا نيست.
به
عنوان نمونه، نمىتوان اصول دين را به مشورت گذاشت يا نمىتوان چگونگىِ نمازگزاردن
را از راه مشورت با مؤمنين معيّن كرد. خداوند بنابر مصالحى تصميمگيرى در برخى
امور را براى خود محفوظ داشته و اختيارى به انسان نداده است. در چنين امورى انسان
قادر نيست با مشورت به مصلحت خويش و جامعه انسانى راه بيابد. مثلًا تعيين شخص امام
معصوم (امامت) از گذر مشورت روا نيست. اين كار بر عهده خداوند است؛ زيرا امام بايد
داراى شرايطى مانند عصمت (عصمت) باشد و بازشناختن كسى كه از اين خصيصه برخوردار
است، در توان انسان نيست. از اين رو، مشورت براى تعيين امام كارى بىفايده است.
شورى
و مشورت تنها در امورى روا است كه سودى برساند و كارگشايى بكند و نصّ و فرمان
صريحى از خداوند يا بندگان معصومش در دست نباشد.
***
شهادت: جان باختن در راه خدا؛ گواهى دادن
واژه
«شهادت» به معناى حضورِ همراهِ مشاهده است كه اين حضور يا به بَصَر است و يا به
بصيرت. در اصطلاح دينى،