آنان است. رحمت خداوندى از ويژگىهاى تماميّت، عموميّت و كمال،
بهرهمند است. «تماميّت» بدين معنا است كه خداوند مىخواهد نيازمندى و ناتوانى را
از جميع نيازمندان بردارد. «عموميّت» بدين معنا است كه گستره رحمت الهى هم نيكسيرتان
و شايستگان را دربرمىگيرد و هم بدسيرتان و سركشان را و هم مؤمنان و هم كافران را،
و هم در اين جهان مشمول آنان مىشود و هم در آن جهان. «كمال» به اين معنا است كه
خداوند مانند مردمان مهربان و نيكوكار، بر اثر مهربانى آوردن و نيكى كردن، دچار
رنج و تعب نمىشود (علم اليقين فى اصول الدّين، 1/ 106).
رحمت
خداوند بر دو گونه است:
الف.
رحمت رحمانيّه؛ يعنى رحمتى بىكران و فراگير كه بر همه هستى پرتو مىافكند. ب.
رحمت رحيميّه؛ يعنى رحمتى كه تنها پرهيزگاران و نيكسيرتان را در خود مىگيرد.
مراد برخى آيات قرآنى، رحمت رحيميّه است (عنكبوت/ 21) و مراد برخى ديگر، رحمت
رحمانيّه (يس/ 22).
در
برخى آيات نيز از هر دوگونه رحمت ياد شده است (تسنيم، 1/ 295- 292؛ الميزان فى تفسير القرآن، 1/ 21؛ علم اليقين فى اصول الدّين، 1/ 107). اين رحمت فراگير، با بعثت پيامبران الهى (انعام/ 147؛ اعراف/
156؛ اسراء/ 100؛ غافر/ 7)، نزول باران (فرقان/ 48؛ شورى/ 128)، توان يافتنِ انسان
در تسخير پديدههاى طبيعى (نحل/ 7- 5؛ اسراء/ 66؛ قصص/ 73)، دور شدن بلايا از
انسان (اعراف/ 72؛ يونس/ 21؛ هود/ 58، 66 و 91؛ كهف/ 16؛ انبياء/ 83 و 84؛ روم/
33؛ يس/ 43 و 44؛ فصّلت/ 50)، آسانگيرى خداوند نسبت به انسان (بقره/ 182- 173؛
مائده/ 3؛ نحل/ 115) و پذيرفته شدن توبه او (بقره/ 37) بروز و ظهور مىيابد. آدمى
با انجام برخى كارها خويشتن را بيشتر در معرض رحمت الهى قرار مىدهد؛ كارهايى
مانند نيكى كردن به ديگران (اعراف/ 56)، جهاد در راه خدا (بقره/ 218)، شكيبايى و
صبر (صبر/ 156 و 157؛ نساء/ 25) و فرمانبرى از خدا و رسول (آل عمران/ 131).
***
روح: جان؛ گوهر اصلى وجود آدمى؛ مايه زندگى
روح
انسانى، امرى است لطيف كه علم و ادراك انسان مستند بدو است. روح را مبدأ