را فراموش كردهاند، به سختى نكوهيده است (بقره/ 40).
اقسام
ذكر:
ذكر
را به اعتبارات گوناگون داراى اقسامى متعدّد دانستهاند؛ همانند ذكر قلبى و زبانى،
ذكر نامهاى خدا و صفات الهى، مدح و ثناى بارى تعالى و توحيد و تنزيه او و ياد
نعمتهاى دنيوى و اخروى و رحمانيّت و رحيميّت خداوند.
ذكر
قلبى را ذكر خفى نيز گويند (اعراف/ 55 و 205؛
اصول كافى، 2/ 502؛ بحار الانوار،
93/ 160).
حقيقت
ذكر:
ذكر
را وسيله ارتباط با خدا دانستهاند و نشانه آن، نسيان غير است (التحقيق فى كلمات القرآن، 3/ 317). از پيامبر خدا
6 نقل است كه «هر كس خداى را اطاعت كند، ذاكر است هر چند نماز، فراوان نگزارد و
قرآن، بسيار نخواند.» (بحارالانوار،
5/ 147) امام على (ع) در روايتى، ذكر را دو گونه شمرده است: يكى ذكر خدا هنگام
مواجهه با سختى و دشوارى و دوم، هنگام وسوسه گناه و از ميان اين دو، نخستين گونه
برتر است (سفينة البحار، 2/ 277). از روايات بر
مىآيد كه مهمترين نشانه ذكر راستين اين است كه آدمى خدا را فرمان بَرَد و از
گناهان دورى كند (بحار الانوار، 93/ 108).
فضايل
و فوايد ذكر:
از
راههاى پرورش ايمان، ذكر است. ذكرهاى زبانى، وجود و حضور خداوند را به انسان
تلقين مىكند و ضمير او را دگرگون مىسازد و سرانجام به ذكر قلبى مىانجامد. از
ديگر فوايد ذكر زبانى اين است كه زبان آدمى به خير خوى مىكند و به طاعت الهى
مشغول مىگردد (ر. ك. همان، 93/ 151؛ سفينة البحار، 2/ 283). مهمترين فايده ذكر، تقرّب به خدا است كه غايت همه عبادات
است (بقره/ 152). ذكر خدا، وسوسههاى شيطانى را از ميان مىبرد (اعراف/ 201)، ثواب
و اجر اخروى مىآورد به ويژه براى بندگانى كه به امور دنيوى نيز مشغولاند (نور/
37 و 38)، مايه وقار و هيبت و شوكت است، احساس پوچى و بيهودگى را مىزدايد، در
زندگى مادّى انسان نيز داراى اثر است (طه/ 124) و راه تربيت اخلاقى را هموار
مىسازد و اين بدان سبب است كه غفلت و فراموشى خدا از مهمترين علل گناهكارى و
بزهكارى است.