را براى امام على (ع) ثابت كرده است مگر نبوّت. بنابر آيات قرآنى،
حضرت موسى (ع) از خداوند درخواست كه برادرش، هارون (ع)، را وزير او سازد و در امر
رسالت، شريكش كند و بدين وسيله، او را نيرويى بيشتر بخشد و يارىاش دهد. خداوند
اين دعاى موسى (ع) را پذيرفت و اجابت كرد (طه/ 36- 29). هارون (ع) در غياب موسى
(ع) جانشين او نيز بوده است (اعراف/ 142).
استثناى
مقام نبوّت در پايان حديث، بر اين تأييد مىكند كه امام على (ع) از همه مناصب ديگر
هارون (ع) برخوردار بوده است. استدلال به اين حديث براى اثبات خلافت امام على (ع)
بدان اندازه روشن است كه مأمون خليفه عباسى در مناظره با علماى عصرش با استفاده از
همين حديث خلافت امام على (ع) را ثابت مىكند (العقد
الفريد، 5/ 358).
برخى
دانشمندان اهل سنّت بر آن رفتهاند كه حديث منزلت، تنها بر خلافت امام على (ع) در
مدينه هنگام غزوه تبوك دلالت مىكند و نمىتوان آن را دليلى بر خلافت امام (ع) پس
از رحلت پيامبر 6 دانست. متكلّمان شيعه پاسخ دادهاند كه اوّلًا پيامبر 6 در
حوادثى ديگر، كسانى ديگر را نيز جانشين خود ساخت؛ امّا هيچ گاه اين چنين از جانشينى
آنان ياد نكرد. ثانياً، اين وصف پيامبر 6 از جايگاه امام على (ع) منحصر به جنگ
تبوك نيست؛ بلكه در چند رويداد ديگر، پيامبر 6 همين سان از على (ع) و جايگاه او
ياد كرده است. از آن جمله است پيمان اخوّت اوّل و دوم و نيز واقعه بستن درهاى مسجد
مدينه (المراجعات، 127 و 126؛
پيشوايى در اسلام، 251).
***
حَشْر: گرد آوردن خلايق
از
نامهاى قيامت است كه دو بار در قرآن آمده است. كلمات همخانواده آن حدود سى بار در
قرآن، براى قيامت به كار رفتهاند. «حشر» به معناى برانگيختن، زنده كردن، گرد
آوردن و راندن است (پيام قرآن،
5/ 38؛ دائرة المعارف تشيّع، 9/ 390؛ نثر طوبى، مجلّد 2- 1/ 174). مراد از حشر اين است
كه خداوند در قيامت، خلايق را گرد هم مىآورد (معارف
و معاريف، 2/ 760).