نام کتاب : با كاروان حسينى(ج3) نویسنده : مولایی، عزت الله جلد : 1 صفحه : 14
نيز نكتههاى موجود در اين سخنان حضرت: «... اگر چنين نكرديد و از آمدن من ناخشنود هستيد، از نزد شما بازمىگردم و به همان جايى كه آمدهام مىروم ...»؛ «سزاوار است كه مؤمن راغب ديدار پروردگار خويش باشد، من مرگ را جز شهادت و زندگى با ستمكاران را جز زجر نمىبينم!»؛ «رسول خدا (ص) فرمود: هر كس حاكمى ستمگر را ببيند در حالى كه حرامهاى خداوند را حلال شمرده است ... و با كردار و گفتار [غيرت نورزد و] او را وادار به تغيير روش نكند، خداوند به حق او را در جايگاه آن ستمگر جاى مىدهد ...!»؛ و سخن آن حضرت به ابن حرّ جعفى: «... اگر از بذل جان در راه ما بخل مىورزى، به چيزى از اموال تو نيز نيازى نداريم؛ و من از آن كسان نيستم كه از گمراهان يارى بجويم ...» خواننده محترم در اين كتاب با نكات ياد شده و نيز بسيارى نكات ديگر آشنا خواهد شد؛ ولى من دوست دارم كه در ادامه اين مقدمه يك بار ديگر بر مهمترين اين نكات تأكيد بورزم و آن امتحانهاى پى در پى امام (ع) از ياران خويش است! امام (ع) علاوه بر اخبار فراوانى كه از رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين (ع) درباره قتل ايشان در كربلا رسيده بود- آزمايش يارانش را در مكّه و اندكى پيش از حركت از آن شهر آغاز كرد و در خطبه معروفشان فرمود: «... گويى كفتارهاى ميان نواويس و كربلا بند از بندم جدا مىكنند ...»، بلكه پيش از آن نيز يارانش را آزموده بود. از آن پس اين آزمونها ادامه داشت؛ و اين در حالى بود كه شمار زيادى از مردم ساكن كنار چاههاى ميان راه كه حضرت بر آنها مىگذشت، با اين پندار كه كارها بر وفق مراد ايشان پيش خواهد رفت، به او مىپيوستند. در هر كدام از منزلگاههاى ميان راه، با كنايه يا با صراحت و يا تأييد اخبار نوميد كننده كسانى كه از كوفه مىآمدند، همراهان را امتحان مىكرد؛ و پس از رسيدن به منزلگاه زباله ضمن دادن خبر قتل مسلم، هانى و عبداللّه يقطر فرمود: «... شيعيان ما، ما را رها كردهاند، هر كس از شما كه دوست دارد باز گردد، باز گردد و هيچ تعهدى نسبت به ما ندارد!» مردم از چپ و راست پراكنده شدند و حضرت با آن دسته از ياران برگزيدهاش كه يارى وى و قتل همراه او را بر دست كشيدن از آن حضرت ترجيح داند، باقى ماند! گفته شده است كه هدف حضرت از اين آزمونها اين بود كه:
نام کتاب : با كاروان حسينى(ج3) نویسنده : مولایی، عزت الله جلد : 1 صفحه : 14