responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معارف قرآن (ج4) نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 16
در قسمت ديگرى از سوره، داستان حضرت موسى و خضر (ع) را تشريح كرده و به مؤمنان درس مى‌دهد كه در پسِ حوادث ظاهرى، باطنى شگفت وجود دارد.
در اواخر سوره، ماجراى ذوالقرنين را شرح مى‌دهد كه چگونه شرق و غرب عالم را پيمود و راه هجوم قوم يأجوج و مأجوج را با سدى آهنين بست.
جالب توجه است كه اين داستانها فقط در اين سوره آمده و در هيچ جاى ديگر قرآن از آنها سخنى به ميان نيامده است.
اصحاب كهف‌ «امْ حَسِبْتَ انَّ اصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ اياتِنا عَجَباً ... سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبّى‌ اعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ الَّا قَليلٌ فَلا تُمارِ فيهِمْ الَّا مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فيهِمْ مِنْهُمْ احَداً» (كهف، آيات 9- 22)
آيا پنداشته‌اى كه اصحاب كهف «1» و رقيم «2» از نشانه‌هاى شگفت‌انگيز ما بوده‌اند ...
خواهند گفت: سه تن بودند و چهارمينشان سگشان بود و مى‌گويند: پنج تن بودند و ششمينشان سگشان بود، تير به تاريكى مى‌افكنند و مى‌گويند: هفت تن بودند و هشتمينشان سگشان بود. بگو: پروردگار من به عدد آنها داناتر است! جز گروه كمى، تعداد آنها را نمى‌دانند و تو درباره آنها (با اهل كتاب) جز بظاهر مجادله نكن و از هيچ كدام از آنان نظر مخواه.
خلاصه داستان‌ اصحاب كهف در محيط و زمانى مى‌زيستند كه كفر، بت‌پرستى و جهل، همه جا را فرا گرفته بود و بيدادگرى پادشاه وقت (دقيانوس) بر سر مردم سايه افكنده بود. آنها به‌

نام کتاب : معارف قرآن (ج4) نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 16
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست