پشتيبانى جبهههاى نبرد بود، در مسيرهاى تعيينشده به سوى ورزشگاه شهيد شيرودى به حركت درآمدند و در اين ورزشگاه اجتماع كردند. در قطعنامه 6 مادهاى اين راهپيمايى، از جمله آمده كه: ما اعضاى آموزشديده بسيج خواهران بهعنوان بخشى از ارتش 20 ميليونى براى هرگونه مأموريت و خدمات در تمامى زمينههاى تخصصى، امداد، پشتيبانى، فرهنگى، آماده سازماندهى بوده و. . . جهت هرگونه مأموريتهاى نظامى-دفاعى هر لحظه كه امام عزيز امر كنند، آماده مصاف و شهادت بوده و. . . . [1]
در گزارش اجمالى فوق ملاحظه شد كه خواهران در شهرها و روستاهاى مختلف در ابعاد گوناگون همه يك هدف را تعقيب مىكردند و آن تقويت جبههها و حمايت از رزمندگان دفاع مقدس بود. اين حركت موزون، هماهنگ و جهتدار، حاكى از ارواحى متحد و منسجم در كالبد اين قشر جامعه در فضاى جنگ تحميلى بود.
2-1. حضور زنان در ميدانهاى نبرد
حضور زنان در ميدانهاى نبرد را در دو سطح كلى زير مىتوان گزارش و تحليل نمود؛ اول، حضور خواهران در جبههها براى امور تخصصى، درمانى و پشتيبانى، و دوم، حضور خواهران براى رزم و عمليات.
در بارۀ امور تخصصى مىتوان به تلاشهاى خواهران با عنوان پرستارى و امدادگرى اشاره نمود. براى نمونه، خواهر مريم كاتبى چنين نقل مىكند:
جنگ شروع شده بود كه به اتفاق چند نفر از خواهران پرستار داوطلبانه به مريوان رفتيم. يك روز خواهرى را براى عمل آوردند كه دستش سفيد سفيد