براى پرستيژ سياسى عراق، گرفتن خرمشهر بسيار ارزشمند بود و براى پرستيژ سياسى ما، از دست دادن آن بخش از خرمشهر بسيار خسارتبار؛ ما مىتوانستيم از خسارت جلوگيرى كنيم. بنىصدر مسأله را نديده مىگرفت و فريادهايى را كه از داخل خونينشهر بلند بود، همان طور كه به گوش ما مىرسيد و مىدانستيم، نشنيده گرفت. حتماً كسانى را هم كه از آنجا فرياد مىكشيدند و طلب كمك مىكردند، با تشر و با تمسّخر ساكت مىكرد و خلاصۀ حرفش اين بود كه شما كه در جريانات سياسى در آن جريان ديگر قرار داريد، حالا هم از خرمشهر دفاع كنيد؛ با اينكه فرمانده كل قوا بود و مسؤول كار او بود و ارتش در اختيارش بود. [1]
9. سال آخر جنگ
پس از انتخاب حضرت آيةاللّه خامنهاى به رياست جمهورى، امام راحل حضور ايشان را در چهار استان جنگى كشور يعنى خوزستان، كردستان، ايلام و كرمانشاه ممنوع كرد. در اين دوره، معظمله همواره اصرار داشت تا در جمع رزمندگان اسلام حاضر شود، امّا امام نمىپذيرفت. ايشان حتّى يكبار در سال 65 قصد حضور در جبهه را داشت كه آية اللّه هاشمى رفسنجانى حضرت امام را مطّلع كرد و امام پيغام فرستاد كه چنين كارى را انجام ندهد. [2]
سرانجام، شرايط سياسى-نظامى در سال آخر جنگ و پافشارى مقام معظم رهبرى مبنى بر حضور در جبهه، امام خمينى را متقاعد ساخت تا با حضور مجدّد ايشان در جبهههاى جنگ موافقت نمايد.
[1] . همان، ص 23.
[2] . خورشيد در جبهه، ص 21. (تلخيص خاطره سردار محمد كوثرى) .