اين فتوا به ملت عراق اجازه داد تا مسلّحانه از حق خود دفاع كند. ميرزا محمد تقى شيرازى در اوج مبارزه و جهاد مقدس يعنى چهارماه پس از صدور اين فتوا به ديار باقى شتافت و جانشين شايستۀ او، شيخالشريعۀ اصفهانى، رهبرى انقلاب را عهدهدار گرديد و سرانجام انگليس با نهايت ذلّت مجبور به پذيرفتن استقلال اين بخش از سرزمين بزرگ اسلامى شد. [1]
امام خمينى، بنيانگذار نظام جمهورى اسلامى، در بارۀ نقش آيةاللّه ميرزا محمد تقى شيرازى در حوادث آن روز مىفرمايد:
وقتى كه انگليسىها هجوم آورده بودند به عراق و عراق را در معرض استعمار قرار داده بودند، يك پيرمرد به مردم امر كرد و حكم دفاع داد و قيام كردند مردم و ملّت عراق را نجات دادند. اين يك قدرتى بود از يك پيرمرد و آن ميرزاى شيرازى دوّم است. [2]
عشاير آمدند خدمت ايشان و ايشان حكم داد. حكم جهاد داد. جهاد كردند، كشته دادند، كشته شدند تا مستقل كردند عراق را. اگر نبود، حالا ما اسير بوديم، حالا ما هم جزو مستعمرۀ انگلستان بوديم، آن هم با جديّت علما واقع شد. [3]
4-1. فتواى ميرزاى قمى در اجازه به فتحعليشاه
تلاش پادشاهان براى اخذ اجازه از مراجع بزرگ عصر خود به دو منظور بود:
[1] . همان. آيةاللّه سيّد ابوالحسن اصفهانى نيز با صدور فتوايى مردم عراق را به قيام عليه حضور انگليس در اين كشور فرا خواند: «برادران عراقى! وظيفۀ دينى بر همۀ مسلمانان لازم مىگرداند كه در حفظ حوزۀ اسلام و بلاد اسلامى تا آنجا كه قدرت دارند بكوشند و بر همۀ ما واجب و لازم است كه سرزمين عراق را كه مشاهد ائمه هدى (ع) و مراكز دينى ما در آنجا است از تسلّط كفّار حفظ نموده و از نواميس دينى آن دفاع كنيم» . (جهاديه، ص 107) .
[2] . صحيفه نور، ج 13، ص 175.
[3] . همان، ج 1، ص 261.