نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 72
آتش به كارشان ادامه بدهند،امّا او همينطور بىاعتنا به گلولۀ خمپاره مشغول ايجاد يك خاكريز بود.در همين حين،تيرى به دست راستش اصابت كرد،امّا او با دست چپ كارش را دنبال كرد تا اينكه تيرى مستقيم به سينهاش نشست و در حالى كه خاكريز را به پايان مىرساند،در پشت فرمان لودر شهيد شد. [1]
نمونۀ ديگر از تداعى چهرۀ ابوالفضل العبّاس(ع) در صحنۀ نبرد را از زبان رزمندهاى ديگر بشنويد:
در عمليّات بدر شجاعانه مىجنگيد و در خط پدافندى از مواضع رزمندگان اسلام دفاع مىكرد.بر اثر اصابت تركش خمپارهاى دستش قطع شد.در بيمارستان به ملاقات او رفتم و به او گفتم:فكر مىكنم ديگر تكليف از گردن تو ساقط شده و واجب نيست به جبهه بيايى.
همچون كوهى باصلابت و رودى خروشان در جوابم گفت:مگر حضرتعبّاس(ع) با قطع شدن دستهايش دست از امام خود برداشت؟
آرى،او عاشق ابوالفضل العبّاس(ع)بود و در مكتب او درس عشق و جهاد آموخته بود.با عزمى راسختر از پيش دوباره به جبهه برگشت و در عمليّات كربلاى 5 شركت كرد.چون نمىتوانست با يك دست از سلاح استفاده كند، قلاّبى به پوتينش بسته و اطراف بدنش را پر از نارنجك كرده بود.با يك دست نارنجك را برمىداشت،حلقۀ ضامنش را در قلاب پوتين قرار مىداد و مىكشيد و پرتاب مىكرد.بىباكانه به سنگرهاى دشمن حمله مىكرد و در همان شب عمليّات به شهادت رسيد.شهيد عليرضا صادقيان بسيار فداكار و