نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 261
يكى از خواهران بسيجى خرمشهرى مىگويد:
با آغاز جنگ،خواهران آموزشديده خود را به سپاه معرّفى كردند.به خواهران گفته شد:برادران در جبهه هستند،شما محافظت از مهمّات را به عهده بگيريد.
صندوقهاى مهمّات بسيار بزرگ و سنگين بود،ولى عشق و علاقۀ خواهران به اسلام و خدمت به انقلاب سبب مىشد سنگينى و فشار زيادى را كه در جابهجايى صندوقها روى دست آنها وارد مىشد،احساس نكنند و اغلب با دستهاى خونآلود و زخمى صندوقها را جابهجا مىكردند. [1]
مادرى كه همسر و هشت فرزندش در جنگ به شهادت رسيده بودند،با روحيّهاى قوى در كنار رزمندگان مشغول ساختن كوكتل مولوتف بود. [2]
اين موارد تنها اندكى از تلاش گستردۀ خواهران مسلمان در تدارك جبهۀ اسلام است.در پايان اين بخش به نامۀ دختر يتيمى كه همراه كمك به جبههها خطاب به رزمندگان نوشته است،اشاره مىكنيم:
با سلام و درود به شما رزمندگان اسلام و امام زمان(عج).اسم من زهراست.
اين هديه را كه نان خشك و بادام است،براى شما فرستادم.پدرم مىخواست به جبهه بيايد،امّا با موتور زير ماشين رفت و كشته شد.نُهسال دارم.نصف روز مدرسه مىروم و نصف ديگر را قالىبافى مىكنم.مادرم هم كار مىكند.ما پنجنفر هستيم،پدرم مُرد و من بايد كار بكنم.من نود و دو روز كار كردم تا براى شما رزمندگان توانستم نان بفرستم.از خدا مىخواهم كه اين هديه را از يك يتيم بپذيرد و شما نيز آن را پس ندهيد.مرا به كربلا ببريد.آخر،من و مادرم