نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج3) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 103
در همين مدّت كم،بسيجىهاى اردوگاه تصويرى از حضرت امام(ره) را بر روى يك پتوى مشكى گلدوزى و بر ديوار آسايشگاه نصب كردند.فرمانده عراقى با مشاهدۀ اين منظره پرسيد:اين ديگر چيست؟ گفتم:عكس رهبر ماست.
او با ترس و وحشت و چشمانى گردشده گفت:زود باشيد آن را برداريد وگرنه كار همهتان زار است.بچّهها كه از شجاعتى بىنظير برخوردار بودند گفتند:
هرموقع شما عكس صدّام را از دفتر كارتان برداشتيد،ما هم اين تصوير را برمىداريم.
سهروز ديگر نيز بدون آب و غذا گذشت و در طىّ اين مدّت،ضعف و سستى عجيبى بر همه مستولى شده بود.شكنجهگران بعثى ارشدهاى آسايشگاهها را مىبردند شكنجه مىدادند و صداى ناله و فرياد آنها به گوش مىرسيد.
سربازان عراقى با مسلسل و تجهيزات نظامى در پشتبامها مستقر شده بودند.در حال برگزارى نماز جماعت بوديم كه ناگهان درِ آسايشگاه باز شد و يك سرهنگ عراقى به همراه گروهى از«جيش الوحوش»با چماق و نبشى و كابل و باتوم يورش وحشيانهاى را آغاز كردند.ضربات سنگين بود كه بر جماعت نمازگزار فرود مىآمد و آنان را نقش زمين مىساخت.آنگاه پس از آن كه همه را مضروب ساختند،خواستار معرّفى عاملان اجراى مراسم عزادارى شدند و چون سكوت ما را ديدند،چندتن از برادرانى را كه از سايرين قوىهيكلتر و بلندقامتتر بودند،بيرون آوردند و بردند.چند ساعت بعد، آنها با سر و صورت خونين برگشتند.
خلاصه،وحشىگرى نظاميان بعثى باعث زخمى و مجروح شدن بسيارى از ما گرديد،ولى نتوانست روحيۀ ما را تضعيف كند.آن شب تا صبح به عزادارى پرداختيم. [1]