responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
   ««اول    «قبلی
   جلد :
نام کتاب : عوامل پيروزى و شكست نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 361
دسترس قرار مى‌دهد. اينك به يك نمونه تاريخى توجه كنيد:
شخصى به نام عبدالرحمن بن حاطب مى‌گويد: در ميان كشتگان صفين به جستجوى برادر مقتولم سويد پرداختم. ناگهان مردى كه در ميان كشتگان افتاده بود دامنم را گرفت.
چون نگاه كردم ديدم وى عبدالرحمن بن كلده است. گفتم: «انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَيْهِ راجِعُونَ» آيا آب مى‌خواهى؟ گفت نيازى به آب ندارم چرا كه اسلحه احشايم را دريده است و نمى‌توانم آب بنوشم، اما پيامى‌دارم كه مى‌خواهم به امير مؤمنان برسانى. چون‌او را ديدى از طرف من به او سلام‌برسان و بگو: اى اميرمؤمنان! مجروحانت را به لشكرگاهت حمل كن تا آنان را پشت كشتگان قرار دهى، زيرا پيروزى با كسى است كه چنين كند.
سپس چيزى نگذشت كه جان سپرد. من برخاستم و نزد حضرت على (ع) آمدم و گفتم:
عبدالرحمن بن كلده به شما سلام مى‌رساند. فرمود: سلام بر او، اينك وى كجاست؟
گفتم: اى اميرمؤمنان! به خدا سوگند كه سلاح بر پيكرش نشست و سينه‌اش را شكافت و پس از لختى به شهادت رسيد. امير مؤمنان فرمود: «انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَيْهِ راجِعُونَ». آن‌گاه گفتم:
وى پيامى به وسيله من براى شما فرستاده است. فرمود: آن پيام چيست؟ گفتم: او گفت:
اى امير مؤمنان! مجروحانت را به لشكرگاهت حمل كن تا آنان را پشت كشتگان قرار دهى كه پيروزى با كسى است كه چنين كند. گفت: سوگند بدان كس كه جانم در قبضه اوست، راست گفته است. آن گاه منادى لشكر ندا برآورد: مجروحانتان را به لشكرگاهتان حمل كنيد. سربازان نيز چنين كردند. «1»



نام کتاب : عوامل پيروزى و شكست نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 361
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
   ««اول    «قبلی
   جلد :
فرمت PDF شناسنامه فهرست