نام کتاب : سرداران صدر اسلام(ج6) نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 12
جنگيدن را مىآموخت. سپس خود و همه فرماندهان رده بالا را نسبت به رعايت حال سربازان نيكى و مهربانى با زيردستان توصيه مىنمود. او همچنين فرماندهان را به مراقبت از مراكز نظامى و پاسگاههاى ارتشى هشدار مىداد و در همين رابطه هماهنگى نقاط مقدم جبهه را با مراكز پشت جبهه گوشزد مىكرد. اشتر در حلم و بردبارى و بخشش و چشم پوشى در برابر كسانى كه او را شناخته يا نشناخته ارج نمىنهادند، سرآمد روزگار بود. در اين زمينه كافى است داستان او را در بازار با مردانى فرومايه به خاطر بياوريم و ببينيم كه مالك در برابر پستى و جهالت آن مرد چگونه در نهايت بزرگوارى با وى مقابله نمود. در برابر همه آن صفات نيك و خصلتهاى پسنديده، بارزترين صفت والاى او شجاعت و دلاورى اوست، بگونهاى كه گفته شده است كه اگر كسى سوگند ياد كند كه خداوند كسى را شجاعتر از اشتر نيافريده است مگر آموزگارش على بن ابى طالب عليه السلام گمان مىرود كه سخن به گزاف نگفته باشد، چرا كه اين سخن در قرنى گفته شده كه قرن شجاعت نام گرفته، قرنى كه در برگيرنده شجاع مردى چون مقداد، عمار، زبير، خالد، سعد بن عباده، قيس بن سعد و امثال ايشان مىباشد كه ذكر نام همه آنها از محدوده اين بحث خارج است. به شخصى گفتند درباره اشتر چه مىگويى؟ در پاسخ گفت: «چه بگويم درباره كسى كه زندگانى او مردم شام را شكست داد و مرگ او اهل عراق را منهزم ساخت.» اين سخن از گفته اميرمؤمنان (ع) اقتباس شده است كه فرمود: «مرگ اشتر مردم شرق (عراق) را ذليل كرد و مردم غرب (شام) را عزيز ساخت.» سخن هيچ ستايشگرى مانند اميرمؤمنان عليه السلام رسا و گويا نيست، چه آن حضرت فرمود: «آيا كسى مانند مالك مىتواند باشد؟! زنان از زادن فرزندى اينچنين نازايند، او براى من آن چنان بود كه من براى رسول خدا صلى الله عليه و آله بودم.»
نام کتاب : سرداران صدر اسلام(ج6) نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 12