نام کتاب : اصطلاحات نظامى در فقه اسلامى نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 41
شكاف كوهها و درهها، مرز و حدود. «1» در اصطلاح عبارتاست از: مكانى كه ترس هجوم دشمن از آن مىرود. مانند مرزها، شكاف كوهها و درهها و نظير آن. «2» حضرت امير (ع) در نامهاى به يكى از كارگزاران خود چنين مىنويسند: «فَانَّكَ مِمَّنْ اسْتَظْهِرُ بِهِ عَلى اقامَةِ الدّينِ وَ اقْمَعَ بِهِ نَخْوَةَ الْاثيمِ وَ اسُدُّ بِهِ لَهاةَ الثَّغْرِالَمخُوفْ ...» «3» تو از كسانى هستى كه من براى نگهدارى دين از آنان يارى مىجويم و سركشى گناهكار را فرو مىنشانم و زبانكى هستى كه مرز ترسناك راه دشمن را به آن مىبندم. (در اينجا حضرت عامل خود را به گوشتى تشبيه كرده كه نزديك گلوى شخص است كه آن را زبانك مىنامند و چون راه گلو را بندد نفس قطع مىگردد.) جاسُوسجاسوس از جَسَّ، يَجُسُّ در لغت: به معناى لمس كردن رگ براى گرفتن نبض جهت تشخيص صحت يا سقم فرد به كار مىرود. حسّ بدون نقطه نيز استعمال شده است. در اصطلاح: عبارت است از فردى كه نوكر و مزدور بيگانه است و در لباس معمولى و عادى براى دستيابى به اخبار محرمانه و اطلاعات سرّى براى بيگانگان تلاش مىكند. حكم چنين فردى در اغلب كشورها اعدام است. «4» پيامبراكرم (ص) و امامان معصوم (ع) با جاسوس بشدّت برخورد و دربسيارىاز موارد دستور قتل آنان را صادر كردند. براى نمونه موردى را كه شيخ مفيد در كتاب ارشاد ذكر كرده، مىآوريم: امام حسن (ع) امر كردند جاسوسى را كه از قبيله «بنى القين» بود و در قبيله بنى سليم
نام کتاب : اصطلاحات نظامى در فقه اسلامى نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 41