نام کتاب : كاروان شعر عاشورا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 284
فدائى مازندرانى پس از تحصيل مقدماتى در زادگاه خود براى آموختن علوم دينى و ديگر علوم متداول زمانه خود عازم سفر مىگردد و چندى در سارى و مدتى در شهر قم اقامت مىكند و برخى از سفر او به نجف و هند نيز خبر دادهاند. فدايى مازندرانى در عالم رؤيا از ناحيه مولى الكونين ابى عبداللَّه الحسين- عليه السلام- به لقب «فدايى» مفتخر گرديده و همان را تخلص شعرى خود قرار داده است: ديدم شبى به خواب كه در دشت كربلا تنها ستاده بود شه ملك ابتلا نه قاسمِ شهيد و نه عباسِ صف شكن نه اكبر جوان و نه عثمان با وفا از خون سرخ تازه جوانان سبز خط روييده بود لاله در آن دشت جا به جا ... ناگه سپاه ظلم به شه حملهور شدند افتاد نونهال رياض على ز پا آن دم من و حبيب نهاديم از خلوص سرها به روى پاش كه يعنى تو را فدا ما را زتن بريد يكى ز آن سپاه سر بگذاشتش به سينه ما از سر جفا بودند آن دو سر به تبسم گشوده لب چون غنچهاى كه بشكفد از جنبش صبا كردى اشاره شاه كه اينم «فدايى» است بنمود اين لقب به من آن شاه دين عطا آمد ز بخت خفته چو بيداريم ز خواب گفتم به بخت خويش كه احسنت! مرحبا ... «1» سبك شعرى فدايى مازندرانى ضمن پيروى از سبك محتشم كاشانى در تركيب بندهاى عاشورايى خود از شيوههاى بيانى سبك خراسانى نيز در استحكام بيان ساختارى كلام خود در برخى از مراثى عاشورايىاش سود جسته است. مرثيههاى عاشورايى فدايى مازندرانى پر شور، متين و مزين به انواع آرايههاى لفظى و معنوى است و جاذبههاى كلامى او حاكى از درون مايههاى روحانى و اعتقاد پاك و ريشهدار اين شاعر توانا به ساحت حسين بن على- عليه السلام- است. دامنه تا كاروان شعر عاشورا 292 7. فدايى مازندرانى ..... ص : 283 ثير آثار عاشورايى فدائى مازندرانى از فدايى مازندرانى مقتل منظومى به جاى مانده كه در چهار «نظام» سامان يافته است:
نام کتاب : كاروان شعر عاشورا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 284