نام کتاب : عاشورا شناسى نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 200
اما در زبان فارسى اولًا اشاره به وقايع كربلا سابقه دارد، جمال الدين عبد الرزاق اصفهانى از شعراى قرن ششم در قصيده لغز آب مىگويد: مطلوب جستوجوى سكندر به شرق و غرب مقصود آرزوى شهيدان كربلا اشاره به داستان تشنگى و عطش شهداى كربلا است، كه از كثرت تسلم بين مسلمين حكم مثل سائر پيدا كرد. سعدى در قصيده معروف خود مىگويد: «يا رب بخون پاك شهيدان كربلا» از روى كتاب النقض از مؤلفان قرن ششم هجرى و امثال آن معلوم مىشود، كه هم مراسم عزادارى و هم مرثيه گويى به فارسى از قديم متداول بوده است. اصطلاح روضهخوانى اما اصطلاح روضهخوانى مربوط است به حوالى قرن دهم هجرى كه كتاب روضةالشهداء ملاحسين واعظ كاشفى (متوفاى 910) تأليف شد. كتاب روضة الشهداء مربوط به تاريخ واقعه كربلا مىباشد. از آن وقت كه اين كتاب نوشته شد، بين شيعيان معمول گرديد كه آن را در مجامع سوگوارى خود مىخواندند و عزادارى مىكردند. كمكم همان مطالب را كه از روى كتاب مىخواندند، از بر كردند و بدون كتاب از حفظ خواندند. اين است كه مرثيههاى مؤثر فارسى از زمان صفويه شروع شده، در قرن دهم مرثيه سرايى رواج يافت. اهلى شيرازى، بابا فغانى اصفهانى، ضميرى مرثيه ساختهاند يكى از مرثيهسرايان قرن دهم هجرى، محتشم كاشانى است كه تركيببند او از شدت شهرت احتياج به يادآورى ندارد. با وجود اين مىخواهم، يك نكته را به شنوندگان بگويم، كه انصافاً محتشم در تركيببند خود مؤيد به روحالقدس بوده است، در عالم شعر و شاعرى نيز گفتههاى او بسيار بلند و متين و استوار است. از اين نوع كه مىگويد: كشتى شكست خورده طوفان كربلا در خاك و خون فتاده به ميدان كربلا گر چشم روزگار بر او فاش مىگريست خون مىگذشت از سر ايوان كربلا بودند ديو و دد همه سيراب و مىمكيد خاتم ز قحط آب، سليمان كربلا ز آن تشنگان هنوز به عيوق مىرسد فرياد العطش ز بيابان كربلا بگذاريد يك نكته دقيق ادبى را كه شايد تاكنون نشنيده باشيد، براى شما بگويم و اين خود يادگارهاى تعليم پدر و استادان ادب من است. چرا در اين بيت مىگويد: زان تشنگان هنوز به عيوق مىرسد؟ اگر مقصودش رسيدن صدا از زمين به آسمان است ممكن بود، بگويد: «زان تشنگان هنوز به افلاك مىرسد» و اگر مقصودش ذكر كردن ستاره بود، مىتوانست، بگويد: «زان تشنگان هنوز به نسرين مىرسد» عيوق در اين باره چه خصوصيت داشت. اين اطلاع مربوط به فن نجوم و ستارهشناسى است، كه مىگويند، عيوق ستاره تشنگى و كوكب قاطع يعنى قاطع حيات است. به اين معنا كه مىگويند، هر كس عيوق در طالع او واقع شده باشد، از تشنگى هلاك خواهد شد. در چهار مقاله نظامى عروضى در داستان أبوسهل مسيحى خواندهايم كه درباره هلاك خود پيشگويى كرد كه «از اين سفر جان نبرم كه تسيير من در اين دو روز به عيوق مىرسد و او قاطع است» و دنباله او نظامى مىگويد: «در گرماى بيابان خوارزم كه راه را گم كرده بودند، از بىآبى و تشنگى بوسهل مسيحى به عالم بقا انتقال يافت». خلاصه اين است، كه شاعر كلمه «عيوق» را اختيار كرده است. عيوق ستارهاى است، قرمز رنگ در سمت شمال منطقة البروج كه او را رقيب ثريّا مىگويند؛ زيرا كه اين دو ستاره با هم از افق طالع مىشوند. از مرثيه سرايان بسيار ممتاز زمان زنديه بعد از محتشم يكى حاج سليمان صباحى بيدگلى است، كه او نيز تركيببند بسيار عالى دارد. در عهد قاجاريه مرثيهسرايى رونق تازهاى به خود گرفت و نمونههاى بسيار عالى آن به وجود آمد. گويندگان اين نمونههاى ممتاز يكى وصال شيرازى، ديگر هماى شيرازى، سروش اصفهانى، شهاب اصفهانى، هم تركيببند و هم قطعه و قصيده مرثيه ساختهاند. اى كاش وقت بود يكى از مرثيههاى خوب هماى شيرازى را كه مربوط به ايّامى است كه ايّام سوگوارى محرّم با نوروز منطبق بوده است، براى شما مىخواندم- اگر چه معروف است و شايد از اهل منبر شنيده باشيد. از جمله آثار زبده و منتخب مرثيه فارسى منظومههاى مثنوى و زبدة الأسرار صفى عليشاه و گنجينة الأسرار عمان سامانى است كه انصافاً هر دو بسيار خوب ساختهاند.
نام کتاب : عاشورا شناسى نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 200