نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 77
خيمهها روانه گرديد. دشمن راه را بر او بست و از هر سو او را محاصره نمود. عباس عليه السلام با آنان جنگيد تا آنكه نوفل ازرقى بر دست راست او ضربتى فرود آورد. مشك را بر شانه چپ قرار داد. نوفل ضربتى بر دست چپ او فرود آورد و آن را از تن جدا كرد. آنگاه عباس عليه السلام مشك را به دندان گرفت تيرى آمد و به مشك اصابت نمود و آب مشك ريخت. تيرى ديگر بر سينه مباركش اصابت كرد. سپس از اسب واژگون شد و امام حسين عليه السلام را صدا زد: مرا درياب. وقتى امام به سوى او آمد ديد كه در خون خود آغشته است. گويند آنگاه كه عباس كشته شد امام حسين فرمود: «الآنَ انْكَسَرَ ظَهْرى وَقَلَّتْ حيلَتى»؛ «1» اينك كمرم شكست و چارهام اندك گشت. در زيارت ناحيه از وى چنين ياد شده است. السَّلامُ عَلى أبى الْفَضْلِ العَبَّاسِ بْنِ أَميرِالْمُؤمنينَ المُواسي أَخاهُ بِنَفْسِهِ، أَلآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ، الْفادى لَهُ الواقى السَّاعى إِلَيْهِ بِمائِه، الْمَقطُوعَةِ يَداه- لَعَنَ اللَّهِ قاتِلَيهُ يَزيدَ بْنَ الرُّقادِ الجُهَنىّ، وَحَكيمِ بْنِ الطُّفَيلِ الطَّائى. «2» سلام بر ابوالفضل العباس فرزند اميرالمؤمنين عليه السلام؛ آنكه در راه برادر از جان خود گذشت همو كه از ديروز براى فرداى خود برداشت [و پيش فرستاد] خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسيار در [رساندن] آب نمود و دستانش جدا گرديد. خداى لعنت كند كشندگان او يزيد بن رقاد جهنى و حكيم بن طفيل طائى را. بارگاه حضرت ابوالفضل در كنار نهر علقمه جدا از ديگر شهيدان است و صحن و سراى آن حضرت مزار عاشقان و شيفتگان مىباشد. ابوبكر بن حسن عليه السلام نام وى بنا به مشهور ابوبكر است، ولى برخى او را عبداللَّه، يا عبداللَّه الاكبر نيز نوشتهاند. «3»
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 77