responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 374

به خدا سوگند مرا به فراقت مبتلا مكن و دلم را به درد نياور. مادرش گفت: فرزندم! از تقاضاى همسرت روى گردان و به ميدان برو و در ركاب فرزند دختر پيامبرت بجنگ تا از شفاعت جدّش در روز قيامت بهره‌مند شوى. وهب به ميدان بازگشت نوزده سوار و دوازده پياده را به هلاكت رساند. «1» هنگامى كه دو دستش قطع شد همسرش عمودى به دست گرفت و به سوى او آمد و گفت: پدر و مادرم به فدايت، در راه يارى پاكانِ حرم رسول خدا بجنگ! وهب مى‌خواست او را به خيمه برگرداند ولى همسرش گفت: هرگز مراجعت نمى‌كنم مگر اين كه همراهت كشته شوم. امام حسين عليه السلام فرمود:
جُزيُتْم مِنْ أَهْلِ بيتٍ خيراً إرْجعى إلى النساء يرحمك اللّه‌
از اهل بيت من جزاى خير بهره شما باد. خدا تو را رحمت كند به سوى زنها برگرد.
همسر وهب مراجعت كرد ولى وهب در ميدان ماند تا به فيض شهادت نايل گشت. «2»
بنا به نقل فاضل دربندى از أبى مخنف، وهب، پنجاه تن را به هلاكت رساند. «3»
سرانجام پس از آنكه هفتاد زخم بر وى وارد شد سرش را بريدند و نزد مادرش انداختند. مادر، خون از چهره‌اش پاك مى‌كرد و مى‌گفت:
«ستايش مخصوص خدايى است كه رويم را سفيد و چشمانم را به شهادت فرزندم در ركاب امام عليه السلام روشن كرد ... گواهى مى‌دهم كه يهود و نصارى و مجوس در كليسا و آتش خانه‌هاى خود از شما بهترند.»
آنگاه سر رابه سوى سپاه يزيد انداخت كه به يكى‌از سپاهيان يزيد اصابت كرد وبه هلاكت رسيد. «4»
خوارزمى گويد: غلام شمر به فرمان او، مادر وهب را به شهادت رساند. «5»


نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 374
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست