responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 330

از وى به امام حسين عليه السلام پيوست، و آن حضرت را از مدينه به مكه و كربلا همراهى كرد.
روز عاشورا آن گاه كه آتش جنگ شعله ور گرديد و ياران امام حسين عليه السلام يكى پس از ديگرى به شهادت رسيدند، محمد از برادرش حسين بن على عليه السلام اجازه گرفت. او عازم ميدان شد و اين چنين رجز مى‌خواند:
شَيخى عَلىٌّ ذُوالفِخارِ الأَطْوَلِ مِنْ هاشِمِ الصِّدقِ الكَريمِ المُفضِلِ‌
هذا حُسَينُ بنُ النَّبِىِ المُرسَلِ عَنهُ نُحامى بِالحُسامِ المُصْقَلِ «1»
رهبر و بزرگم على عليه السلام است داراى افتخار فراوان، از خاندان صادق، بزرگوار و با فضيلت هاشم. اين حسين عليه السلام پسر پيغمبر صلى الله عليه و آله است كه من با شمشير برنده از او دفاع مى‌كنم.
آنگاه مبارزه را آغاز كرد؛ شمار بسيارى از دشمن را به هلاكت رساند، لشكريان دشمن وى را محاصره و اسبش را پى كردند، سپس او را به شهادت رساندند. «2»
محمّد بن ابى سعد
محمد بن ابى سعيد بن عقيل‌
محمّد بن ابى سعيد بن عقيل‌
محمد بن ابى سعيد «3» در كربلا هفت سال داشت. پدرش، ملقب به احول، يكى از شهيدان كربلا است «4» و مادرش ام ولد (كنيز) بود. «5»
پس از شهادت امام حسين عليه السلام محمد در حالى كه گوشواره به گوش داشت و از ترس به اين سو و آن سو مى‌نگريست تير خيمه [يا چوبى‌] «6» را به دست گرفت و در پيش چشم مادرش به سوى دشمن شتافت، هانى بن ثبيت حضرمى با اسب به سوى وى تاخت و


نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 330
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست