نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 319
قيس گفت: نام آنان را به تو نخواهم. گفت، ولى ناسزاى بر حسين و برادرش را مىپذيرم. آنگاه بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى و درود بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم، حضرت على عليه السلام و فرزندش را ستود و بر عبيداللَّه بن زياد و پدرش و خاندان بنىاميه لعن و نفرين فرستاد. آنگاه فرياد برآورد: اى مردم من فرستاده حسين بن على هستم و او را در حاجز از بطن الرمه ترك گفتهام، به يارىاش بشتابيد. ابنزياد پس از آگاهى بر اين جريان فرمان داد او را از بالاى قصر به زير انداختند، چنان كه استخوانهايش درهم شكست و به درجه رفيع شهادت نايل آمد «1» ابن كثير در اينجا مىافزايد: عبدالملك بن عمير بجلى سر او را از تن جدا نمود. چون مورد اعتراض قرار گرفت، گفت: خواستم او را زودتر راحت سازم. «2» خبر شهادت قيس در منزلگاه «عذيب الهجانات» به امام حسين عليه السلام رسيد. با شنيدن اين خبر اشك از ديدگان امام عليه السلام فروباريد و فرمود «فَمِنْهُم مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَنْ يَنْتَظِرْ وَما بَدَّلوا تَبديلا» «3» پروردگارا بهشت را جايگاه ما و آنها كن و ما و آنها را در قرار رحمت خويش و ذخاير خواستنى ثوابت فراهم آر. «4» گفتوگوى قيس با ابنزياد و كيفيت شهادت او را برخى به عبداللَّه بن يقطر نسبت دادهاند. «5» از اين رو ممكن است به نظر آيد كه اين دو يكى هستند. ولى صاحب ناسخ به اين نكته توجه كرده بر اين باور است كه امام عليه السلام دو بار، براى مردم كوفه نامه نوشت. نوبت اول نامه را به دست عبداللَّه بن يقطر و نوبت دوم به دست قيس سپرد، گرچه گونه شهادت هر دو يكى است. «6» در زيارت ناحيه و رجبيه از وى چنين ياد شده است:
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 319