responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 300

از برادر بزرگوارش اجازه گرفت و به ميدان نبرد شتافت و جمع زيادى از دشمن را به هلاكت رساند. ابن الاهجار با دو هزار پياده و سواره، او را احاطه كردند. اما وى محاصره را شكست و خدمت امام عليه السلام رسيد. امام حسين عليه السلام از عون تمجيد كرد و سر و رويش را بوسيد و از او خواست تا كمى استراحت كند و سپس عازم ميدان شود. عون گفت:
مى‌خواستم دوباره به فيض ديدارت نايل شوم، كه مقصودم برآورده شد. عون به فرمام امام عليه السلام دستور داد اسب ادْهَمْ را كه حضرت امير عليه السلام به او هديه داده بود. زين كردند و به ميدان شتافت. هنگامى كه عون زخمى شد صالح بن يسار كه در زمان امام على عليه السلام به جرم نوشيدن شراب به دست عون شلاق خورده بود براى انتقام نزد او آمد و زبان به دشنام گشود. عون، صالح بن يسار و برادرش بدر را به هلاكت رساند و سرانجام به دست خالد بن طلحة به فيض شهادت نايل گشت. «1» او در آخرين لحظات اين گونه زمزمه مى‌كرد:
«بسم اللَّه وباللَّه وعلى ملّة رسول اللَّه» «2»
رجز منسوب به حضرت اباالفضل عليه السلام «3» را كه جمعى از معاصرين به عون نسبت داده‌اند چنين است:
اقاتِلُ الْقَوْمَ بِقَلْبٍ مُهْتَدٍ اذُبُّ عَنْ سِبْطِ النبىِ احْمَدِ
اضْرِبُكُمْ بِالصارِمِ المُهَنَّدِ حَتّى تَحيدوا عَنْ قِتالِ سَيّدى «4»
با قلبى ره‌يافته با اين لشكر مى‌جنگم و از نوه پيامبر [كه‌] احمد [نام دارد] دفاع مى‌كنم. شما را با شمشير بران مى‌زنم تا از جنگيدن با سرورم روى برگردانيد.


نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 300
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست