نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 292
كوفه مىزيستهاند. «1» خوارزمى مىنويسد كه او در روز عاشورا به ميدان شتافت و اين رجز را خواند: قَدْ عَلِمَتْ سَعْدٌ وحَىُّ مَذْحِج انّى لَيْثُ الْغابِ لَمْ اهَجْهِجِ «2»
اعْلُو بِسَيْفى هامَةَ الْمُدَججوَاتْرُكُ القَرْنَ لَدَى التَعرج فَريسَةُ الضَبُعِ الازل الاعرجِفَمْنَ تَراهُ واقِفاً بِمَنْهج «3» به تحقيق قبيله سعد و مذحج باور دارند كه من شير بيشه هستم كه هرگز طرد نشدهام؛ شمشير خود را بر كاسه سرِ پوشيده از سلاح، فرود مىآورم و حريف را طُعمه كفتار لاغر لنگ مىنمايم؛ چه كسى را مىبينى كه از راه و روش من آگاه است؟ عمير بن عبداللَّه در مقابله با دشمن، نبردى سخت كرد و پيوسته جنگيد تا سرانجام توسط مسلم ضبابى و عبداللَّه بجلى، به شهادت رسيد. «4» عمير بن قرظه عمرو بن قرظه عمير «5» بن كنّاد «6» نام او در زيارت رجبيه، در شمار شهيدان كربلا آمده است؛ «7» و جز اين درباره وى اطلاعى در دست نيست.
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 292