نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 241
خداوند درخواست شهادت را به دست ملعونترين و مغضوبترين افراد مىنمودم، ولى آن وقت كه چشمم را از دست دادم نوميد گرديدم و اينك سپاس مىگويم خداوندى را كه پس از نوميدى مرا به مقصودم رساند و به من نشان داد كه دعاى گذشتهام به اجابت رسيده است. «1» آنگاه قصيدهاى 29 بيتى را در مدح امام حسين عليه السلام و ترغيب مردم به يارى و خونخواهى آن حضرت عليه السلام و نكوهش بنىاميّه با فصاحت كامل خواند. آن قصيده چنان زيبا و جالب بود كه ابنزياد سراپاگوش شد، در حالى كه هر بيت آن تيرى بر قلبش بود. چون اشعار وى به پايان رسيد، «2» ابنزياد دستور داد او را گردن زدند و بدنش را در مكانى به نام «سَبْخه» «3» و به نقلى در مسجد به دار آويختند. «4» در «منتخب طريحى» آمده است: كسى كه در مجلس حاضر بود چنين گفته است: در آن هنگام آتشى از كاخ ابنزياد به بيرون شعله كشيد كه ابنزياد از ديدن آن بيمناك شد و از تخت پايين آمد و به يكى از خانه هايش رفت. «5» عبداللَّه بن عقيل عبداللَّه فرزند عقيل مادرش امولد بود. وى از ياران امام حسين عليه السلام است كه در كربلا با پرتاب نيزه عمرو بن صبيح صيداوى (صدائى) به شهادت رسيد. «6» برخى شهادت وى را پس از شهادت برادرش جعفر بن عقيل دانستهاند. «7» ولى شيخ طوسى وى را در شمار اصحاب امام سجاد عليه السلام، اهل مدينه و تابعى كه از جابر حديث نقل كرده قلمداد كرده است. «8» صاحب قاموس الرجال پس از ردّ شهادت
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 241