نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 211
مىگويد: در كربلا نوجوانى را كشتم كه در پيشانىاش اثر سجده نمايان بود. اكنون صورتم سياه گشته است. او عباس بن على عليه السلام بود. «1» ب) قاسم بن اصبغ مىگويد: حرملة بن كاهل اسدى، هنگام ورود اسيران و سرهاى شهيدان كربلا به كوفه سر نوجوانى را كه اثر سجده بر پيشانىاش هويدا و به ماه شب چهارده شبيه بود بر گردن اسب خويش آويخته بود. من نام آن سر را پرسيدم. گفتند: سر عباس بن على عليه السلام است. «2» با توجه به اينكه حضرت ابوالفضل عليه السلام در كربلا كمتر از 34 سال نداشته «3» و چنين فردى حتماً داراى محاسن است نمىتوان گفت وى عباس اكبر است. «4» برخى نيز مىگويند: «عباس اصغر در زمان پدر بزرگوارش از دنيا رفت و نسلى از او باقى نماند. چون نام او در زمره وارثهاى امام على عليه السلام ديده نمىشود. «5» عباس «6» بن جَعْده جَدَلى «7» عباس، فردى دلاور، پاكدامن و دوستدار اهل بيت عليهم السلام «8» بود و در كوفه از مردم براى امام حسين عليه السلام بيعت مىگرفت. هنگامى كه هانى بن عروه به دستور عبيداللَّه دستگير شد، حضرت مسلم عليه السلام براى حمله به قصر ابنزياد چهار تن را به فرماندهى قبايل مختلف منصوب كرد كه در اين نبرد، عباس فرمانده اهل مدينه بود. «9» او مىگويد:
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 211