فصل چهارم: امام سجاد (ع) پس از اسارت تا شهادت امام سجّاد (ع) و اهل بيت (ع) روز جمعه، هنگامى كه خطيب مشغول خواندن خطبهى نماز جمعه بود وارد مدينه شدند و مردم را از مصائبى كه امام حسين (ع) و خاندانش به آن مبتلا شده بودند آگاه كردند. نيز، آن بزرگوار پس از امّكلثوم و حضرت زينب (س) به زيارت قبر پيامبر (ص) آمد و صورت مبارك به قبر مطهّر مىماليد و اشك مىريخت «1» و مىگفت: اناجيكَ يا جدّاهُ يا خَيْرَ مُرْسَلٍ حبيبُك مَقْتُولُ و نَسْلُك ضائعُ اناجيكَ مَحزوناً عليلًا مَؤَجَّلًا اسيراً و مالى قَطُّ حامٍ و دافعُ سُبينا كما تُسْبِىَ الأماءُ و مَسَّنا من الضُرِّ مالا تَحْتَمِلُهُ الأضالِعُ «2» اى جدّ بزرگوار، اى بهترين فرستاده شدگان، با تو راز و نياز مىكنم. محبوب تو حسين (ع) كشته شد و نسل تو ضايع گشت. تو را در حالى كه محزون، هراسان و اسيرم صدا مىكنم و كسى نيست كه مرا حمايت كند، و طرفدار من باشد. ما را اسير كردند آنگونه كه كنيزان را اسير مىكنند، آنچنان ناراحتى و آزار به ما رسيد كه استخوانها تحمّل آن را ندارند. - تلاشهاى روشنگرانهى امام سجاد (ع) در مدينه امام سجاد (ع)، در مدينه، براى ادامهى نهضت خونين پدر بزرگوارش به تلاشهاى روشنگرانهى معنوى و فرهنگى زيادى دست زد كه برخى از آنها عبارتند از: 1- جهاد فرهنگى