responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اسيران و جانبازان كربلا نویسنده : مظفری، محمد؛ جمشیدی، سعید    جلد : 1  صفحه : 162

حاجتى از تو دارم! شمر گفت: چه مى‌خواهى؟ فرمود: وقتى ما را وارد شهر كرديد از دروازه‌اى ببريد كه تماشاگر كمترى داشته باشد! و به سربازان بگو اين سرها را از ميان كجاوه‌هاى ما بيرون ببرند و از ما دور كنند؛ زيرا از بس ما را به اين حال ديدند، خوار و ذليل شديم. شمر ملعون در جواب خواسته ام كلثوم- از روى كفر و عناد و سركشى- دستور داد: سرها را بر نوك نيزه كرده و در وسط كجاوه‌ها ببرند و در چنين وضعيّتى آنها را بين تماشاگران بگردانند، تا آنكه به دروازه دمشق رسيدند، و بر پلّه‌هاى در مسجد جامع ايستادند، همان جايى كه اسيران را در آنجا نگه مى‌داشتند. «1»
41- سكينه (ع)
او، دختر با كمال و با فضيلت امام حسين (ع) و رباب فرزند امرى‌ء القيس است. «2» نامش را، أميمه، أمينه، آمنه، امامه و اميّه گفته‌اند. «3» امّا به «سكينه» لقبى كه مادرش، رباب به او داده «4» مشهور مى‌باشد. سال ولادت سكينه به درستى روشن نيست. ولى چون در زمان حيات پدرش بالغه و بانويى رشيده بوده مى‌توان گفت در روز عاشورا ده يا چهارده ساله و تولدش سال 47 يا 51 قمرى بوده است. «5»
او، عفيفه، بخشنده، شاعر، فصيح و بليغ، آشنا در نزد اهل ادب، با فراست، با وقار و


نام کتاب : اسيران و جانبازان كربلا نویسنده : مظفری، محمد؛ جمشیدی، سعید    جلد : 1  صفحه : 162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست