در شهر كوفه، دختر والا مقامِ على (ع) ام كلثوم از پشت پرده در حالى كه بلند بلند گريه مىكرد خطابهاى براى مردم ايراد كرد و فرمود: اى كوفيان! شرمتان باد! چرا حسين (ع) را رها كرديد و كشتيد؟ و زنانش را به اسارت گرفتيد و سوگوار كرديد؟ اى مرگ بر شما! از رحمت خدا به دور مانيد. واى بر شما! آيا مىدانيد چه خطاى بزرگى مرتكب شدهايد؟ و چه گناهى به دوش گرفتهايد؟ و چه خونهايى را ريختهايد؟ و چه دخترانى را سوگوار كردهايد؟ و چه اموالى را به تاراج بردهايد! بهترين مردان پس از پيامبر (ص) را كشتيد و قلب هايتان از رحم و شفقت تهى شد! آگاه باشيد كه حزب خداوند رستگارند و حزب شيطان زيانكار. «1» آنگاه پس از اين خطبه اشعار ذيل را خواندند: قَتَلْتُمْ أَخى صَبْراً فَوَيْلٌ لِامِّكُمْ مَسْتُجْزَوْنَ ناراً حَرُّها يَتَوَقَّدُ سَفَكْتُمْ دِماءً حَرَّمَ اللَّهُ سَفْكَها وَ حَرَّمَهَا الْقُرْانُ ثُمّ مُحَمَّدُ أَلا فَابْشِروُا بِالنَّارِ انِّكُمْ غَداً لَفى قَعْرِ نارٍ حَرُّها يَتَصَعَّدُ وَ انِّى لَأَبْكى فى حَياتى عَلى أَخى عَلى خَيْرِ مَنْ بَعْدَ النَّبِىِّ سِيُولَدُ بِدَمْعٍ غَزيرٍ مُسْتَهِلٍّ مُكَفْكَفٍ عَلَى الْخَدِّ مِنّى دائِبٌ لَيْسَ يَحْمَدُ «2» برادرم را مظلومانه كشتيد. واى بر مادرهاتان، كه به زودى آتشى فروزان را به پاداش خواهيد گرفت. شما خونهايى را ريختيد كه خداوند و محمد (ص) و قرآن ريختن آنها را حرام كردهاند. بدانيد و همديگر را به عذاب بشارت دهيد. زيرا كه فردا به طور قطع در جهنّم جاودانه خواهيد شد. تا زندهام بر برادرم مىگريم، بر بهترين كسى كه پس از پيامبر (ص) ولادت يافته است. با اشكى فروزان كه پيوسته برگونههاى من جارى است و خشك نمىشود. درخواست ام كلثوم از شمر: چون اسيران را به همراه سرهاى شهيدان از كوفه به شام حركت دادند، قبل از رسيدن به شام حضرت ام كلثوم به شمر- كه در بين كوفيان بود- نزديك شد و گفت: