قيام كرد، دست و پاى او را قطع كرد، آنگاه او را به آتش بسوزانيد. «1» 14- 2- حضور زينب در كنار جسد امام (ع) در روز عاشورا مؤلف الدمعة از شخصى به نام ابن رياح چنين نقل مىكند كه: من در كربلا حاضر بودم. وقتى سرورم حسين (ع) به شهادت رسيد، بانويى دامن كشان بر زمين افتاد و برخاست و آنگاه به سويش حركت كرد؛ چهره آن زن مانند پاره خورشيد مىدرخشيد و فرياد مىزد: «وا حسيناه وا اماماه، وا قتيلاه، وا أخاه»، آنگاه آمد كنار جسد بىسر برادر و آن را در آغوش گرفت، به طورى نالههاى پى در پى سر مىداد تا همه كسانى كه در آن جا حضور داشتند گريستند؛ پرسيدم اين زن چه نام دارد و چه كسى است؟ در جوابم گفتند: وى زينب دختر اميرالمؤمنين (ع) است. «2» 15- 2- ابتكار حضرت زينب (س) قبل از يورش دشمن به خيمهها از مقتل محدّث كبير شيخ حر عاملى قدس سره چنين نقل شده كه فرمود: چون لشكر به قصد غارت رو به خيام آوردند حضرت زينب براى ابن سعد پيام فرستاد كه اگر مقصود شما اسباب، اثاث و زيور و لباس ما است به لشكريانت بگو شتاب نكنند ما خودمان اين چيزها را تحويل آنها مىدهيم پيش از آن كه دست نامحرم به جانب حرم برادرم دراز شود. پس آن بانوى بزرگوار دستور داد تمام اسباب و وسايل حتّى چادر و لباس و همچنين زيور، خلخال، گوشواره همه را از خود جدا كردند؛ خود عليا مخدره زينب (س) يك لباس كهنه پاره پاره كه در واقع ارذل الثّياب بود در بر كرد، هم چنين ساير بانوان، حتّى فاطمه نو عروس گوشوارهاى در گوش داشته كه يادگار پدرش بود. عرض كرد عمّه اين يادگار پدر است بيرون نياورم؛ فرمود: بيرون بياور، زنان همگى لباسهاى خود را روى هم ريختند و خود رفتند در كنارى و به دور