اِفْراغه1، شهري كوچك از ايالت وشقه2 در شمال شرقى اندلس، 30
كيلومتري جنوب غربى لارده3، در دو سوي رود زيتون (ثينكا4) كه حدود 18 كم
بالاتر از محل به هم پيوستن آن با رود ابرو5 قرار دارد ( 2 EI; .(EUE نام
اين شهر در منابع اسلامى به صورت افراغه (ياقوت، 1/323؛ ابن ابى زرع،
136)، افراغ (همو، 156، 169) و گاه نزديك به لفظ لاتينى آن فراغه (نك:
قزوينى، 549) آمده است. قدمت اين شهر به دورة روميها مىرسد .(EUE)
ادريسى افراغه را همراه جاقه، لارده و مكناسه از شهرهاي اقليم زيتون در
ثغر اعلاي اندلس شمرده كه دژي آباد با بازارها و صنعتها داشته است و
مردمانش نيرومند و دلير بودهاند. به گفتة او از افراغه تا هر يك از شهرهاي
لارده و طرطوشه6 50 ميل فاصله بوده است (2/538، 733). اين شهر ساختى نيكو،
آب فراوان، باغهاي بسيار زيتون و منظري خوش داشته است (قزوينى، ياقوت،
همانجاها؛ حميري، 48). به گفتة قزوينى (همانجا) در اين شهر سردابهايى بسيار
به نام فجوج با گذرهاي زيرزمينى و درهايى چند بوده است كه مردم در گريز
از دشمن بدانها پناه مىبردند. بنا به روايت مؤلفى ناشناخته، افراغه بيش از
3 هزار قريه داشته كه در هر يك خطبه خوانده مىشده است. اين رقم
مبالغهآميز، حاكى از تراكم جمعيت و نفوذ و انتشار اسلام در اين منطقه بوده
است (نك:سامرايى،56). با اين حال، تقريباً هيچ اثري ازدورة اسلامى در آنجا
برجاي نمانده است. احتمالاً هنگامى كه موسىبننُصير در 96ق/715م سرقسطه را
گرفت، افراغه نيز بهتصرف مسلمانان درآمد و از آن پس با سرقسطه سرنوشت
مشترك داشته است ( 2 .(EI
پس از پيشروي فرنگان در 330ق/942م و تصرف برخى شهرهاي مرزي چون
اربونه7، جبهة جديد مسلمانان در 332ق به شهرهاي افراغه، لارده و طرطوشه
منتقل شد (مسعودي، 1/162-163؛ نيز نك: مقري، 4/351) و اين وضع تا مدتها بعد
ادامه يافت. در اواخر دورة اموي، بنى هود بر برخى شهرهاي شمال شرقى كه
ثغراعلا خوانده مىشد، از جمله افراغه، مستولى شده بودند (مراكشى، 58، 71).
در 484ق كه يوسف بن تاشفين امير مرابطى، آهنگ اندلس كرد، از خاندان
بنىهود، احمد المستعين پسر يوسف المؤتمن بر شهرهاي شرق اندلس از جمله
افراغه فرمان مىراند. وي با امير مرابطى مكاتبه كرد و از در مسالمت در آمد
تا نقش حايلى را ميان وي و مسيحيان داشته باشد ( الحلل...، 73-74). به اين
ترتيب، افراغه شرقىترين حوزة تحت نفوذ مرابطون گرديد (ابن ابى زرع، 136).
اما چندي بعد كه يوسف بن تاشفين حكومتهاي محلى را در اندلس برچيد، در 486ق
افراغه را نيز فتح، و آنجا را به پايگاهى براي جهاد در برابر مسيحيان تبديل
كرد و تا 490ق/1097م حاكميت خود را بر تمام اندلس گسترد (همو، 156، 169).
پس از چندي آرامش و صلح (نك: ابن عذاري، 4/92)، پادشاه آراگون آلفونسوي
اول (حك 1104-1134م) ملقب به جنگجو (در منابع اسلامى: اذفونش) در پى استيلا
بر برخى پايگاههاي مهم ثغر اعلا از جمله سرقسطه در 512ق (نك: مراكشى، 208)،
چندي بعد نيز حركت خود را براي تصرف شهرهاي باقىماندة ثغراعلا، يعنى لارده،
افراغه و مكناسه آغاز كرد. وي در اواخر 527ق/1133م نخست مكناسه را گرفت،
سپس متوجه افراغه شد، اما فتح آن كاري آسان نبود، چه اين شهر بر فراز
تپهاي با شيب تند و صعب العبور موقعى مستحكم داشت كه كار تهاجم را دشوار
مىساخت (عنان، 1/121). آلفونسو با لشكر انبوه كه برخى روايات اسلامى شمار
آن را 12 هزار سوار برآورد كردهاند (ابن اثير، 11/33-34)، افراغه را مدتى
طولانى در محاصره گرفت، چنانكه آزوقة شهر تمام شد. امير مرابطى على بن
يوسف بن تاشفين پسر خود تاشفين را به همراه يحيى بن غانيه سردار مرابطى و
والى بلنسيه1 و مرسيه2 براي كمك نظامى و تداركاتى به ياري ابن مردنيش
سعد بن محمد والى افراغه فرستاد. در نبردي سخت كه در خارج شهر ميان طرفين
درگرفت، آلفونسو شكست خورد و به دژي در آن حوالى پناه برد، اما كمى بعد بر
اثر بيماري و اندوه درگذشت (ذهبى، 20/233-234؛ حميري، 48- 49؛ قس: ابن اثير،
همانجا). منابع اسلامى تاريخ اين جنگ را به اختلاف: 527ق (ذهبى، همانجا)،
528ق (نك: عنان، 1/123-124) و 529ق (ابن اثير، 11/33) نوشتهاند. چندي پس از
آن در 530ق از تهاجم مشترك سعد ابن مردنيش و ابن غانيه به شهر مرزي
مكناسه و خارج ساختن آن از دست مسيحيان ياد شده است (ابن عذاري، 4/95).
به هر روي، شكست مسيحيان در 528ق چندي مانع پيشروي آنان به سوي شهرهاي
مرزي مسلمانان شد. اما با آشفته شدن اوضاع در اندلس و دل مشغولى مرابطون
به سركوب آشوبها و دفاع از پايگاههاي خود، مسيحيان فرصت را براي اقدام
غنيمت شمردند. به رغم آنكه محمد بن سعد ابن مردنيش به كنت بارسلون و
پادشاه كاستيل باج مىداد (مونس، 2/233، حاشيه)، در اواخر 1148م/16 شعبان
543ق طرطوشه، و كمى پس از آن در 24 اكتبر 1149م/544ق لارده با تهاجم
مسيحيان به رهبري رامون برنگر3 چهارم، كنت بارسلون، سقوط كرد. در همان
زمان يا همان روز، برپاية اسناد آرشيو لارده، افراغه و مكناسه نيز به دست
مهاجمان متحد صليبى به رهبري رامون برنگر افتاد (عنان، 1/369-370؛ .(EUE
روايات اسلامى سقوط افراغه را در 543ق، همزمان با استيلاي موحدون بر شهرهاي
قرطبه، قرمونه4 و جَيّان5، ياد كردهاند (ابن اثير، 11/136؛ ابن ابى زرع،
263؛ ابن خطيب، 4/347؛ قس: ياقوت، 1/323).
مآخذ: ابن ابى زرع، على، الانيس المطرب، رباط، 1972م؛ ابن اثير، الكامل؛
ابن خطيب، محمد، الاحاطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1397/1977م؛
ابن عذاري، احمد، البيان المغرب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1967م؛
ادريسى، محمد، نزهة المشتاق، بيروت، 1409ق/1989م؛ الحلل الموشية، به كوشش
سهيل زكار و عبدالقادر زمامه، دارالبيضاء، 1399ق/1979م؛ حميري، محمد، الروض
المعطار، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1980م؛ ذهبى، محمد، سير اعلام
النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و محمد نعيم عرقسوسى، بيروت، 1405ق/1985م؛
سامرايى، خليل ابراهيم، الثغرالاعلى الاندلسى، بغداد، 1976م؛ عنان، محمد
عبدالله، دولة الاسلام فى الاندلس، قاهره، 1411ق/1990م؛ قزوينى، زكريا،
آثار البلاد، بيروت، 1404ق/ 1984م؛ مراكشى، عبدالواحد ، المعجب فى تلخيص
اخبار المغرب، به كوشش محمد سعيد عريان و محمد عربى علمى، قاهره،
1368ق/1949م؛ مسعودي، على، مروج الذهب، به كوشش محمد محيى الدين
عبدالحميد، قاهره، 1384ق/ 1964م؛ مقري، احمد، نفح الطيب، به كوشش احسان
عباس، بيروت، 1388ق/ 1968م؛ مونس، حسين، مقدمه و حاشيه بر الحلة السيراء
ابن ابار، قاهره، 1985م؛ ياقوت، بلدان؛ نيز:
EI 2 ; EUE.
محمدرضا ناجى