responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3585
اشير
جلد: 9
     
شماره مقاله:3585

 



اَشير، شهري‌ كهن‌ در شمال‌ افريقا. اشير را به‌ صورت‌ آشير (ابن‌ خلكان‌، 2/343؛ نويري‌، 24/160؛ نويهض‌، 197) و آشَر (ابن‌ خطيب‌، 229) نيز نوشته‌اند. اين‌ شهر به‌ اشير زيري‌ مشهور بوده‌ است‌ (ادريسى‌، 1/254؛ حميري‌، 60؛ جوليان‌، 87). اشير به‌ عنوان‌ شهري‌ محصور (ابن‌ حوقل‌، 90؛ ابوعبيد، 60) با ارتفاع‌ حدود 400 ،1متر از سطح‌ دريا، در منطقه‌اي‌ كوهستانى‌ (كوههاي‌ تيتري‌) و در 92 كيلومتري‌ جنوب‌ شرقى‌ الجزيره‌ (عربى‌، 52، 53)، در منطقة تاهرت‌ قرار داشت‌ (مونس‌، 158). اين‌ شهر به‌ سبب‌ موقعيت‌ ويژة خود (عربى‌، 52)، در نيمة اول‌ سدة 4ق‌/10م‌ نقشى‌ اساسى‌ در رخدادهاي‌ تاريخى‌ منطقة افريقية غربى‌ و شمال‌ افريقا بر عهده‌ داشت‌ ( I/699 , 2 EI).
بناي‌ اين‌ شهر را به‌ زيري‌ بن‌ مناد، بزرگ‌ طايفه‌ صنهاجه‌ نسبت‌ داده‌اند (ياقوت‌، 1/286؛ ابن‌ عذاري‌، 1/224؛ انصاري‌، 237؛ ابوعبيد، همانجا). او اين‌ شهر را در 324ق‌/936م‌، در زمان‌ خلافت‌ قائم‌ بامرالله‌ پسر مهدي‌ برپا ساخت‌ (نويري‌، 24/160-161؛ زبيس‌، 82 -81 ؛ عربى‌، 48؛ جيلالى‌، 1/220). زيري‌ بن‌ مناد معماران‌ و نجارانى‌ از شهرهاي‌ طُبنه‌، مسيله‌ و سوق‌ حمزه‌ (بويره‌) فراخواند و قائم‌ بامرالله‌ نيز صنعتگران‌ ماهري‌ براي‌ اين‌ كار نزد او فرستاد (نويري‌، عربى‌، همانجاها). برپايى‌ اين‌ شهر درواقع‌ نقطة عطفى‌ بود در كشاكشهايى‌ كه‌ ميان‌ بربرهاي‌ كوه‌ نشين‌ (هواداران‌ فاطميون‌ افريقيه‌) و طايفة زناته‌ (هوادار امويه‌) برقرار بود (نك: ياقوت‌، همانجا؛ نويري‌، 24/163 به‌ بعد؛ ابن‌ خلدون‌، 6/204- 205؛ 2 EI، همانجا).
پس‌ از مرگ‌ زيري‌ در 360ق‌/971م‌ (ابن‌ خلدون‌، همانجا)، خليفة فاطمى‌، معزّ پسر منصور، در 361ق‌ به‌ هنگام‌ ترك‌ افريقيه‌ براي‌ رفتن‌ به‌ قاهره‌، بلگين‌ پسر زيري‌ را به‌ حكومت‌ افريقيه‌ منصوب‌، و مردم‌ را به‌ اطاعت‌ از او دعوت‌ كرد (ابن‌ خلكان‌، 1/286). يوسف‌ بلگين‌ مركز حكومت‌ را از اشير به‌ قيروان‌، مركز افريقيه‌ منتقل‌ ساخت‌ (مقدسى‌، 184؛ ابن‌ خلدون‌، 6/206). برخى‌ بلگين‌ را بنياد گذار سلسلة زيريها دانسته‌اند (هوگ‌، .(74 او در 370ق‌ دژي‌ در نزديكى‌ اشير برپا ساخت‌ (ياقوت‌، 4/163-164). علاوه‌ بر اين‌، برپايى‌ باروي‌ شهر اشير را به‌ او نسبت‌ داده‌اند (ابوعبيد، همانجا). شايد همين‌ اقدامات‌ باعث‌ شده‌ است‌ تا برخى‌ (نك: ابن‌ اثير، الكامل‌، 8/623، 624؛ نيز 2 EI، همانجا) ايجاد شهر اشير را به‌ او نسبت‌ دهند.
پس‌ از مرگ‌ بلگين‌ در 373ق‌/1371م‌ (زامباور، 109)، ابوالفتح‌ منصور پسر او در اوايل‌ سال‌ 374ق‌ جانشين‌ پدر شد (ابن‌ خلدون‌، 6/207- 208؛ سالم‌، 2/644) و تا زمان‌ مرگ‌ خود در 386ق‌/1384م‌ حكومت‌ كرد (ابن‌ عذاري‌، 1/248؛ سالم‌، 2/645). پس‌ از او، پسرش‌ باديس‌ معروف‌ به‌ ابومناد جاي‌ او را گرفت‌ (ابن‌ خلكان‌، 1/265؛ ابن‌ اثير، الكامل‌، 9/127). او حكم‌ ولايت‌ را از حاكم‌ بامرالله‌ از مصر دريافت‌ داشت‌ (ابن‌ خلكان‌، همانجا) و در 387ق‌ اشير را به‌ اقطاع‌ به‌ عموي‌ خود حماد پسر يوسف‌ بلگين‌ واگذار كرد (ابن‌ اثير، همان‌، 9/128؛ ابن‌ عذاري‌، 1/258). از اين‌ زمان‌ شهر اشير دستخوش‌ ناآراميهاي‌ بيشتري‌ شد. در 391 و 392ق‌ ماكسن‌ پسر زيري‌ (عموي‌ باديس‌) به‌ اشير حمله‌ برد، اما در جنگ‌ با حماد همراه‌ فرزندانش‌ كشته‌ شد (ابن‌ اثير، همان‌، 9/154- 155؛ نويري‌، 24/190-191). در 440ق‌ يوسف‌ پسر حماد ضمن‌ غارت‌ اشير، آن‌ را ويران‌ ساخت‌ (ابوعبيد، 60؛ ابن‌ عذاري‌، 1/224). در 468ق‌/1076م‌ اشير به‌ تصرف‌ زناته‌ درآمد و متعاقب‌ آن‌ بار ديگر به‌ چنگ‌ پسر حماد افتاد I/699) , 2 EI) و مرابطون‌ كه‌ در صدد چيرگى‌ بر بنى‌ حماد بودند، باعث‌ شدند تا اين‌ شهر در 495ق‌ به‌ دست‌ محمد بن‌ تينمار تاشفين‌ سقوط كند و بار ديگر توسط او ويران‌ شود (جيلالى‌، 1/285؛ نيز عربى‌، 203). اگر چه‌ اشير از نو توسط بزرگان‌ حمادي‌ بر جاي‌ ويرانه‌هاي‌ پيشين‌ بر پا شد، اما پس‌ از اين‌ زمان‌، نام‌ آن‌ از صفحة تاريخ‌ برافتاد ( 2 EI، همانجا).
در محل‌ فعلى‌ شهر اشير آثار 3 كانون‌ زيستى‌ جدا از هم‌ وجود دارد: نخست‌ مَنزَه‌ و قلعة بنت‌ سلطان‌ واقع‌ در غرب‌ اشير و در كنار چشمه‌اي‌ به‌ نام‌ عين‌ يوسف‌، و دو محل‌ ديگر كه‌ در قسمت‌ شرقى‌ اشير قرار دارند و يشير و بنيه‌ خوانده‌ مى‌شوند. مسجد اشير از آثار باقى‌ماندة آن‌ در اين‌ محل‌ واقع‌ است‌ (عربى‌، 53 -54؛ نيز لقبال‌، 88). اشير را از جمله‌ شهرهايى‌ دانسته‌اند كه‌ به‌ عنوان‌ مقر شاهزادگان‌ به‌ شمار مى‌آمد و از نظر كشاورزي‌ نيز اهميت‌ داشته‌ است‌ (ياقوت‌، 1/286؛ گرابار، .(143
در محل‌ شهر اشير آثاري‌ از قصرها، كاروانسراها و حمامها برجاي‌ مانده‌ است‌ (ابن‌ خلدون‌، 6/204؛ 2 EI، همانجا)؛ از جملة اين‌ آثار كاخى‌ است‌ كه‌ آشكارا با كاخهاي‌ اموي‌ و عباسى‌ متفاوت‌ است‌ (هوگ‌، .(74 بناي‌ اين‌ كاخ‌ را كه‌ ضمناً از معدود آثار فاطميان‌ در شمال‌ افريقا به‌ شمار مى‌رود، به‌ حدود سال‌ 335ق‌/947م‌ و زمان‌ تسلط سلسلة زيري‌ مربوط مى‌دانند (اتينگهاوزن‌،170 ،نيز .(167-169 اين‌ كاخ‌ بنايى‌ مستطيل‌ شكل‌ به‌ ابعاد 72 ئ 40 متر، با برجهايى‌ در اندازه‌هاي‌ متفاوت‌ است‌ و تنها دروازة خروجى‌ آن‌ به‌ دو در ورودي‌ به‌ محل‌ كاخ‌ تبديل‌ شده‌ است‌ (همانجا). اين‌ كاخ‌ از لحاظ طراحى‌ و استحكام‌ بسيار ارزشمند، و گوياي‌ معماري‌ شمال‌ افريقاست‌ (همانجا). در واقع‌، الگوي‌ معماري‌ زيري‌، به‌ ويژه‌ «بيت‌ زيري‌»، تا سدة 19م‌ الگوي‌ مسلط معماري‌ در بيشتر ساختمانهاي‌ سلسله‌هاي‌ بعدي‌ مغرب‌ به‌ شمار مى‌رفت‌ (هوگ‌، همانجا)؛ ضمناً شباهتهايى‌ ميان‌ معماري‌ زيري‌ در اشير و معماري‌ سيسيلى‌ يافته‌اند (همو، .(113
از بزرگان‌ و علماي‌ اشير مى‌توان‌ از موسى‌ بن‌ حجاج‌ بن‌ ابوبكر اشيري‌ (ابوعمران‌)، متوفى‌ در 589ق‌/1193م‌ (نويهض‌، 196-197) و ابومحمدعبدالله‌ بن‌ محمدصنهاجى‌ معروف‌ به‌ ابن‌ اشيري‌ نام‌ برد (ابن‌ اثير، اللباب‌، 1/68؛ ياقوت‌، 1/287؛ نيز ابن‌ تغري‌ بردي‌، 5/372؛ جيلالى‌، 1/304).
مآخذ: ابن‌ اثير، الكامل‌؛ همو، اللباب‌، بيروت‌، دارصادر؛ ابن‌ تغري‌ بردي‌، النجوم‌؛ ابن‌ حوقل‌، محمد، صورة الارض‌، ليدن‌، 1938م‌؛ ابن‌ خطيب‌، محمد، اعمال‌ الاعلام‌، به‌ كوشش‌ لوي‌ پرووانسال‌، بيروت‌، 1956م‌؛ ابن‌ خلدون‌، تاريخ‌، به‌ كوشش‌ خليل‌ شحاده‌، بيروت‌، 1981م‌؛ ابن‌ خلكان‌، وفيات‌؛ ابن‌ عذاري‌، احمد، البيان‌ المغرب‌ فى‌ اخبار المغرب‌، به‌ كوشش‌ راينهارت‌ دوزي‌، ليدن‌، 1848م‌؛ ابوعبيد بكري‌، عبدالله‌، المسالك‌ و الممالك‌، به‌ كوشش‌ دوسلان‌، الجزيره‌، 1857م‌؛ ادريسى‌، محمد، نزهة المشتاق‌، بيروت‌، 1409ق‌/1989م‌؛ انصاري‌ دمشقى‌، محمد، نخبة الدهر، به‌ كوشش‌ مرن‌، لايپزيگ‌، 1923م‌؛ جوليان‌، ش‌.ا.، تاريخ‌ افريقيا الشمالية، ترجمة محمد مزالى‌ و ديگران‌، تونس‌، 1985م‌؛ جيلالى‌، عبدالرحمان‌، تاريخ‌ الجزائر العام‌، بيروت‌، 1403ق‌/1983م‌؛ حميري‌، محمد، الروض‌ المعطار، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، 1980م‌؛ زامباور، نسب‌ نامة خلفا و شهرياران‌، ترجمة محمدجواد مشكور، تهران‌، 1356ش‌؛ سالم‌، عبدالعزيز، المغرب‌ الكبير، بيروت‌، 1981م‌؛ عربى‌، اسماعيل‌، دولة بنى‌ حماد (ملوك‌ القلعة و بجاية)، الجزاير، 1980م‌؛ لقبال‌، موسى‌، دور كتامة فى‌ تاريخ‌ الخلافة الفاطمية، الجزاير، 1979م‌؛ مقدسى‌، محمد، احسن‌ التقاسيم‌، بيروت‌، 1408ق‌/1987م‌؛ مونس‌، حسين‌، اطلس‌ تاريخ‌ اسلام‌، قاهره‌، 1987م‌؛ نويري‌، احمد، نهاية الارب‌، قاهره‌، 1403ق‌/1983م‌؛ نويهض‌، عادل‌، معجم‌ اعلام‌ الجزائر، بيروت‌، 1971م‌؛ ياقوت‌، بلدان‌؛ نيز:
EI 2 ; Ettingha usen, R. and O. Grabar, The Art and Architecture of Islam: 650-1250, Middlesex, 1987; Grabar, O., The Formation of Islamic Art, New Haven, 1973; Hoag, J. D., Islamic Architecture, New York,Harry N.Abrams Inc;Zbiss,S.M., X Mahdia et W abra-Man s C riya n , JA, 1956, vol. CCXLIV.
عباس‌ سعيدي‌ (رب) 27/3/76
ن‌ * 1 * (رب) 6/5/76
ن‌ * 2 * (رب) 18/5/76

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3585
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست