responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3573
اشكنجى‌
جلد: 9
     
شماره مقاله:3573



اَشْكِنْجى‌، يا اَشكينجى‌، اَشكنُجى‌، اصطلاحى‌ در سازمان‌نظامى‌ دولت‌ عثمانى‌، به‌ معنى‌ سرباز آمادة رزم‌؛ همچنين‌ نام‌ سپاهى‌ مركب‌ از افراد تعليم‌ ديده‌ به‌ سبك‌ اروپايى‌ در دوران‌ محمود دوم‌ (سل 1223- 1255ق‌/1808-1839م‌).
كلمة اَشكن‌ يا اشكين‌ به‌ معنى‌ دوان‌، روان‌ و اسب‌ تندرو (كاشغري‌، 100؛ سامى‌، 119) از مصدر اشمك‌، به‌ معنى‌ كاويدن‌، مسارعت‌ در جنگ‌ (همانجا)، فرستادن‌ سربازان‌ به‌ مأموريت‌ و يا جابه‌جايى‌ آنهاست‌ (پاكالين‌، كه‌ در تركى‌ عثمانى‌ «ملازمت‌» گفته‌ مى‌شود (سامى‌، 1399؛ II/714 , 2 و اشكينجى‌ به‌ معنى‌ پيك‌ سوار تندرو است‌ (كاشغري‌، همانجا).
اشكنجى‌ در سپاه‌ عثمانى‌ به‌ سربازي‌ گفته‌ مى‌شد كه‌ براي‌ شركت‌ در سفرهاي‌ جنگى‌ به‌ ارتش‌ مى‌پيوست‌ (اوزون‌ چارشيلى‌، 456 .(I/430, در تشكيلات‌ ينى‌ چري‌ هم‌ گروه‌ يا سازمانى‌ با عنوان‌ اشكينجى‌ اجاغى‌ وجود داشت‌(نك: ).اشكنجى‌ I/560Šöþó‘î‘• در تعبيري‌ويژه‌ به‌سربازان‌ احتياط كه‌از ميان‌رعايابرگزيده‌و تجهيزمى‌شدند(«دائرةالمعارف‌...1»، و تأمين‌ هزينة آنان‌ در جنگ‌ بر عهدة همان‌ رعايا بود ( 2 ، EIهمانجا)، اطلاق‌ مى‌شد. در نظام‌ زمين‌داري‌ دولت‌ عثمانى‌ كه‌ آن‌ را «تيمار» مى‌گفتند، صاحبان‌ تيمار هم‌ اشكينجى‌ خوانده‌ مى‌شدند ( صورت‌...، 108-109 ,63 ؛ نيز 2 ، EIهمانجا). گروهى‌ از تيمارداران‌ كه‌ آنها را «مُلك‌ تيمار» مى‌ناميدند (نك: پاكالين‌، )، II/613 شخصاً در لشكركشيها، شركت‌ نمى‌كردند و به‌ جاي‌ خود افرادي‌ را به‌ عنوان‌ اشكينجى‌ مى‌فرستادند كه‌ «جبه‌ لو» (= سلاحدار) خوانده‌ مى‌شدند («دائرة المعارف‌»، همانجا؛ 2 ، EIهمانجاها). آن‌ دسته‌ از صاحبان‌ تيمار كه‌ به‌ جاي‌ شركت‌ در جنگ‌ در قرارگاهها و قلعه‌ها اقامت‌ مى‌كردند، محافظ و قلعه‌اَري‌ ناميده‌ مى‌شدند (اينالجيك‌، مقدمه‌، 23 ، حاشية 124 ؛ 2 ، EIهمانجا). همچنين‌ آن‌ عده‌ از افراد سپاه‌ كه‌ به‌ كارهاي‌ غيررزمى‌ اشتغال‌ داشتند، مانند مُسلّمها، ياياها، ياماقها، يوروكها و ...، موظف‌ بودند همه‌ ساله‌ شمار معينى‌ اشكينجى‌ به‌دولت‌ تحويل‌ دهند. اين‌ گروههاي‌ غيررزمى‌ كه‌ در دسته‌هاي‌ 5، 10، 24-30 نفري‌ سازمان‌ داده‌ مى‌شدند، از ميان‌ خود از هر دسته‌ 3 يا 5 نفر اشكنجى‌ انتخاب‌ كرده‌، به‌ سپاه‌ مى‌فرستادند و بقيه‌ افراد ذخيره‌ و احتياط محسوب‌ مى‌شدند («دائرة المعارف‌»، همانجا؛ همانجا؛ ميدان‌ لاروس‌، .(IV/401 اشكنجيهاي‌ وابسته‌ به‌ گروه‌ پشتيبانى‌، در پشت‌ جبهه‌ به‌ كارهايى‌ مانند ساختن‌ پلها، راهها، برج‌ و باروها و ... مى‌پرداختند (همانجاها).
در زمان‌ فرمانروايى‌ محمد فاتح‌، ياماقها هزينة اشكنجيها را تأمين‌ مى‌كردند. ميزان‌ اين‌ هزينه‌ كه‌ آن‌را «خرجليق‌» (= خرجى‌)، و يا رسم‌ِ اغنام‌ مى‌گفتند، براي‌ هر ياماق‌ 50 آقچه‌ بود كه‌ در مواقع‌ جنگ‌ و صلح‌ پرداخت‌ مى‌شد. در دوران‌ بايزيد دوم‌ مقرر شد كه‌ اين‌ مبلغ‌ در زمان‌ لشكركشيها و فقط براي‌ يك‌بار پرداخت‌ شود (همانجاها؛ 2 ، EIهمانجا). براي‌ تأمين‌ هزينة خورد و خوراك‌ هر يك‌ از اشكنجيهايى‌ كه‌ در لشكركشيها شركت‌ مى‌كردند، دو سكة طلا به‌ صندوق‌ واحدي‌ كه‌ عضو آن‌ بودند، پرداخت‌ مى‌شد (ميدان‌ لاروس‌، همانجا).در شبه‌جزيرة بالكان‌از هر 10خانوار يك‌ نفر با تمام‌ تجهيزات‌ به‌ عنوان‌ اشكنجى‌ در جنگ‌ شركت‌ مى‌كرد. اين‌ اشكنجيها را وُيْنوق‌ مى‌ناميدند (اينالجيك‌، فاتح‌...، 154 ؛ ارجان‌، .(49 اشكنجيها به‌ تير و كمان‌ و سپر مسلح‌ بودند و هر 10 نفر يك‌ اسب‌ و يك‌ چادر در اختيار داشتند II/715) , 2 .(EIدر سدة 9ق‌/15م‌ بخش‌ بزرگى‌ از ارتش‌ عثمانى‌ را اشكنجيها تشكيل‌ مى‌دادند. سلطان‌ محمدفاتح‌ براي‌ افزايش‌ افراد و توان‌ رزمى‌ سپاه‌ عثمانى‌، در رمضان‌ 881/دسامبر 1476 فرمانى‌ صادر كرد كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ دارندگان‌ زمينهاي‌ وقفى‌ و املاك‌ شخصى‌ نيز موظف‌ به‌ فرستادن‌ اشكنجى‌ بودند. بعدها مفاد اين‌ فرمان‌ در سراسر امپراتوري‌ به‌ويژه‌ در آناتولى‌ مركزي‌ و شمالى‌ به‌ اجرا درآمد. به‌ اين‌ نوع‌ املاك‌ «اشكنجلو» گفته‌ مى‌شد (همانجا).
در دوره‌اي‌ مقرري‌ اشكنجيها به‌صورت‌ اوراق‌ و بُن‌هائى‌ پرداخت‌ مى‌شد كه‌ آن‌را «اشكنجى‌ اسامه‌سى‌» مى‌گفتند. براي‌ تقدير از خدمات‌ اشكنجيها در فتح‌ قلعة آناپولى‌ در شبه‌ جزيرة موره‌ در 1152ق‌/1739م‌ دولت‌ عثمانى‌ به‌ دارندگان‌ اين‌ بنها اجازه‌ داد كه‌ بازنشسته‌ شوند. فروش‌ اين‌ بنها و تبديل‌ آنها به‌ پول‌ نقد موجب‌ ضررهايى‌ براي‌ خزانة دولت‌ گرديد (پاكالين‌، .(I/562 سازمان‌ و تشكيلات‌ اشكنجى‌ تا نيمة سدة 10ق‌/16م‌ به‌ عنوان‌ بافت‌ اصلى‌ سپاه‌ عثمانى‌ همچنان‌ اهميت‌ خود را حفظ كرد. با گسترش‌ استفاده‌ از سلاح‌ گرم‌ در سازمان‌ سپاه‌، به‌تدريج‌ از اهميت‌ اشكنجيها كاسته‌ شد.
در روزگار سليم‌ سوم‌، برنامة اصلاحات‌ نظامى‌ - اداري‌ او با مخالفت‌ و شورش‌ ينى‌ چريها مواجه‌ شد و وي‌ جان‌ خود را بر سر اين‌ كار نهاد. اما نهالى‌ كه‌ او كاشت‌، 18 سال‌ بعد، در زمان‌ محمود دوم‌ به‌ بار نشست‌ (اوزون‌ چارشيلى‌، .(II/268 ناتوانى‌ ينى‌ چريها در دفاع‌ از قلمرو دولت‌ در برابر دشمنان‌ خارجى‌ و فرونشاندن‌ ناآراميهاي‌ داخلى‌ و قيامها (همو، ؛ I/532 شاو، 2/51؛ باربر، 126) از يك‌ سو، و درخشش‌ سپاه‌ آموزش‌ ديدة محمدعلى‌ پاشاي‌ مصري‌، معروف‌ به‌ «جهاديه‌» (راسم‌، 4/1805) از سوي‌ ديگر، ضرورت‌ ايجاد ارتش‌ تعليم‌ ديده‌ به‌ شيوه‌هاي‌ جديد را آشكار مى‌كرد (اوزون‌ چارشيلى‌، ؛ I/532-533 باربر، همانجا). از اين‌رو، سلطان‌ محمود تصميم‌ گرفت‌ با گزينش‌ افرادي‌ از ميان‌ ينى‌ چريها، سپاه‌ نوينى‌ به‌ نام‌ اشكنجى‌ ايجاد كند. براي‌ اطمينان‌ از همكاري‌ فرماندهان‌ رده‌ بالاي‌ ينى‌ چريها، با آنها تماس‌ گرفته‌ شد؛ ميان‌ دولتمردان‌، ديوانسالاران‌، صدر اعظم‌ و شيح‌الاسلام‌ دربارة صدور فتوا براي‌ لزوم‌ آموزش‌ اصول‌ و فنون‌ نظامى‌ و آشنايى‌ با سلاحهاي‌ جديد (جودت‌، 12/263-266) بحث‌ و تبادل‌نظر شد و اساسنامة تشكيل‌ سپاه‌ جديد كه‌ به‌ «لايحة اشكنجى‌» معروف‌ است‌، تدوين‌ گرديد و «خط همايون‌» صادر شد (همانجا، اوزون‌ چارشيلى‌، .(I/534-536
آموزش‌ سپاه‌ جديد، مدتى‌ پس‌ از تصويب‌ لايحه‌، به‌ معلمان‌ و مربيان‌ مصري‌ سپرده‌ شد (هامر پورگشتال‌، 3666). فرماندهان‌ سپاه‌ جديد نيز كه‌ آنها را «اشكنجى‌ ناظري‌» و يا «اشكنجى‌ نفراتى‌ ناظري‌» مى‌ناميدند، برگزيده‌ شدند (پاكالين‌، .(I/563 3 روز پس‌ از شروع‌ آموزش‌ ينى‌ چريها و كسانى‌ كه‌ موجوديت‌ خود را با تشكيل‌ سپاه‌ اشكنجى‌ در خطر مى‌ديدند، با حمله‌ به‌ منازل‌ رؤساي‌ سپاه‌ و ديگر دولتمردان‌، دست‌ به‌ شورش‌ زدند (جودت‌، 12/154 به‌ بعد؛ شاو، 2/53؛ اوزون‌ چارشيلى‌، .(I/607-608 اما سلطان‌ محمود كه‌ چنين‌ واكنشهايى‌ را پيش‌بينى‌ كرده‌، و سپاهى‌ مركب‌ از 14 هزار نفر آماده‌ ساخته‌ بود، دستور مقابله‌ داد و سپاه‌ ينى‌ چريها سركوب‌ شد (باربر، همانجا؛ شاو، 2/53 -54؛ اوزون‌ چارشيلى‌، همانجا). اين‌ ماجرا در تاريخ‌ عثمانى‌ به‌ «واقعة خيريه‌» معروف‌ است‌ (همانجاها). به‌ اين‌ ترتيب‌ سپاه‌ ينى‌ چري‌ منحل‌ گرديد. در پى‌ آن‌ پس‌ از مدتى‌ كوتاه‌ سپاه‌ اشكنجى‌ نيز برچيده‌ شد و ارتش‌ جديدي‌ به‌نام‌ «عسكر منصورة محمديه‌» به‌جاي‌ آن‌ تأسيس‌ گرديد (ووسينيچ‌، 33؛ «دائرة المعارف‌»، .(XI/471
مآخذ: باربر، نوئل‌، فرمانروايان‌ شاخ‌ زرين‌، Hùُ ترج عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوي‌، تهران‌ 1364ش‌؛ جودت‌، احمد، تاريخ‌، استانبول‌، 1309ق‌؛ راسم‌، احمد، عثمانلى‌ تاريخى‌، استانبول‌، 1327-1329ق‌؛ سامى‌، شمس‌الدين‌، قاموس‌ تركى‌، استانبول‌، 1317ق‌؛ شاو، ا. ج‌.، و ا. ك‌. شاو، تاريخ‌ امپراتوري‌ عثمانى‌ و تركية جديد، ترجمة محمود رمضان‌زاده‌، مشهد، 1370ش‌؛ كاشغري‌، محمود، ديوان‌ لغات‌ الترك‌، استانبول‌، 1333ق‌؛ ووسينيچ‌، وين‌، تاريخ‌ امپراتوري‌ عثمانى‌، ترجمة سهيل‌ آذري‌، تهران‌، 1346ش‌؛ هامر پورگشتال‌، يوزف‌، تاريخ‌ امپراتوري‌ عثمانى‌، ترجمة ميرزا زكى‌ على‌آبادي‌، تهران‌، 1369ش‌؛ نيز:
EI 2 ; Ercan, Y., Osmanl o imparatorlugunda Bulgarlar ve Voynuklar, Ankara, 1989; Inalc o k, H., Fatih devri O zerinde tetkikler ve vesikalar, Ankara, 1987; id, introd. (vide: S O ret-i...); Meydan-Larousse, Istanbul, 1987; Pakal o n M. Z., Osmanl o tarih deyimleri ve terimleri s N zl O g O , Istanbul, 1946; S O reti-i defter-i sancak-i Arvanid, ed. H. Inalc o k, Ankara, 1987; T O rkiye diyanet vakfi Isl @ m ansiklopedisi, Istanbul, 1995; Uzun 5 ars o l o , I. H., Osmanl o devleti teskil @ t o ndan Kapukulu ocaklar o , Ankara, 1984.
(ب‌)
على‌اكبر ديانت‌
تايپ‌ مجدد و ن‌ * 1 * ب‌ و ن‌ * 2 * ب‌ 25/6/1376

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3573
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست