responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3545
اشرف‌ اوغوللري‌
جلد: 9
     
شماره مقاله:3545



اَشْرَف‌ْاوغولْلاري‌، سلسلة حكومتگر ترك‌ در آناتولى‌ و معاصر با سلجوقيان‌ آسياي‌ صغير كه‌ از حدود 686 تا 726ق‌/1287 تا 1326م‌ بر بخشى‌ از اين‌ سرزمين‌ فرمان‌ راندند.
سابقة تاريخى‌: آگاهى‌ دربارة اين‌ خاندان‌ - منسوب‌ به‌ اشرف‌ بيك‌، پدر سليمان‌ بيك‌ مؤسس‌ سلسله‌ - اندك‌ و منحصر به‌ چند مأخذ سدة 8ق‌/14م‌ است‌. اشرف‌ اوغوللاري‌ و قرامانيان‌ از جمله‌ قبايل‌ تركمانى‌ بودند كه‌ به‌ روايت‌ اوغوزنامه‌ قبل‌ از مهاجرت‌ به‌ آسياي‌ صغير در دامنة كوههاي‌ بالخان‌ واقع‌ در آن‌ سوي‌ آمودريا مى‌زيستند. شمارآنها را هنگامى‌ كه‌ به‌ آناتولى‌ آمدند، حدود 20 هزار چادر برآورد كرده‌اند (طوغان‌، .(I/320 اميران‌ اين‌ قبايل‌، در آستانة فروپاشى‌ سلجوقيان‌ آسياي‌ صغير، در حالى‌ كه‌ مغولان‌ بر مناطق‌ جلگه‌اي‌ و دشتهاي‌ آناتولى‌ حاكم‌ بودند، در نواحى‌ كوهستانى‌ اين‌ سرزمين‌ دولتها و امارتهايى‌ تشكيل‌ دادند (ابن‌ فضل‌الله‌، 3/164؛ قس‌: كونيالى‌، .(79-91 قلمرو فرمانروايى‌ اشرف‌ اوغوللاري‌ كه‌ در قديم‌ پيسيديا1 (اوزون‌ چارشيلى‌، «اميرنشينها...2»،58 ؛سامى‌،2/1590) ناميده‌مى‌شد، شامل‌شهرهاي‌، بِكشهري‌، سِيدي‌ شهري‌، يِنى‌ شهر و آق‌ شهر (اوزون‌ چارشيلى‌، همانجا؛ زامباور، 231) بود كه‌ بعدها بُلوادين‌ و ايلغين‌ نيز بر آن‌ افزوده‌ شد (اوزون‌ چارشيلى‌، همانجا). اين‌ اميرنشين‌ از غرب‌ به‌ امارتهاي‌ دوندار - بنى‌ حميد - از جنوب‌ به‌ امارت‌ قرامانيان‌ و از شرق‌ و شمال‌ به‌ متصرفات‌ مغول‌ محدود بوده‌ است‌ (ابن‌ فضل‌الله‌، 3/165؛ كونيالى‌، .(79 پايتخت‌ اين‌ حكومت‌ مستقل‌ (همانجا) نخست‌ غُرغُروم‌ بود و بعدها به‌ بكشهري‌ منتقل‌ شد كه‌ نام‌ سليمان‌ شهر به‌ خود گرفت‌ (اوزون‌ چارشيلى‌، همانجا؛ I/703 , 2 EI). اين‌ سلسله‌ 70 هزار نفر سوار، 65 شهر كوچك‌ و 155 روستا در اختيار داشتند (ابن‌ فضل‌الله‌، همانجا).
فرمانروايان‌ اين‌ سلسله‌ اينان‌ بودند:
1. سيف‌الدين‌ سليمان‌ اول‌ (د 2 محرم‌ 702ق‌/27 اوت‌ 1302م‌)، بنيان‌ گذار دولت‌ و نخستين‌ فرد از اين‌ خاندان‌. از زمان‌ تولد و جزئيات‌ زندگانى‌ او آگاهى‌ در دست‌ نيست‌، اما مى‌دانيم‌ كه‌ وي‌ يكى‌ از اميران‌ مرزدار دولت‌ سلاجقة آسياي‌ صغير و در خدمت‌ غياث‌الدين‌ كيخسرو سوم‌(حك 663 -682ق‌/1264-1283م‌)بود(اوزون‌چارشيلى‌،همانجا)، اما در حملات‌ قرامانيان‌ و امراي‌ منتشا به‌ قونيه‌، پايتخت‌ سلجوقيان‌ ( تاريخ‌...، 60) و سپس‌ آق‌ شهر، شركت‌ داشت‌ (همان‌، 64). بعد از قتل‌ غياث‌الدين‌ كيخسرو به‌ دست‌ فرستادة ايلخان‌ مغول‌ (آق‌سرايى‌، 139؛ 2 EI، اوزون‌ چارشيلى‌، همانجاها) و كشمكش‌ بر سر تاج‌ و تخت‌ ميان‌ غياث‌ الدين‌ مسعود و فرزندان‌ كيخسرو، سليمان‌ در قونيه‌ ماند و از حكومت‌ مشترك‌ سلطان‌ عزالدين‌ و سلطان‌ ركن‌ الدين‌ - پسران‌ كيخسرو كه‌ از طرف‌ هلاكوخان‌ بالمناصفه‌ به‌ حكومت‌ منصوب‌ شده‌ بودند، طرفداري‌ كرد (آق‌سرايى‌، 138؛ اوزون‌ چارشيلى‌، همانجا؛ كائن‌، .(295 سليمان‌بيك‌ از جانب‌مادركيخسرو به‌نيابت‌سلطنت‌ ،و امير قرامان‌ به‌ مقام‌ بيگلربيگى‌ (فرمانده‌ سپاه‌) برگزيده‌ شد ( تاريخ‌، 66؛ اوزون‌ چارشيلى‌، «تاريخ‌...3»، .(I/48 از آن‌ سوي‌ غياث‌الدين‌ مسعود مدعى‌ سلطنت‌ ناگزير به‌ قيصريه‌ رفت‌ (كائن‌، آق‌سرايى‌، همانجاها؛ اوزون‌ چارشيلى‌، اميرنشينها، 58 )، اما اندكى‌ بعد به‌ حكومت‌ 7 ماهة پسران‌ كيخسرو خاتمه‌ داد و رسماً زمام‌ امور را در دست‌ گرفت‌، ولى‌ سليمان‌ بيك‌ با او به‌ مخالفت‌ برخاست‌ (همانجا). در همين‌ زمان‌ قلمرو سليمان‌ بيك‌ از سوي‌ اميران‌ گرميان‌ مورد تجاوز قرار گرفت‌ و غرغروم‌ تصرف‌، و غارت‌ شد ( تاريخ‌، 69). سليمان‌ با كمك‌ سلجوقيان‌ و مغولها، سرزمين‌ خود را آزاد ساخت‌ («دائرة المعارف‌...4»، و هنگامى‌ كه‌ نيروهاي‌ مغول‌ به‌ امير قرامان‌ كه‌ طرسوس‌ را تصرف‌ كرده‌ بود، حمله‌ بردند، سليمان‌ نيز ايلغين‌ را تصرف‌ كرده‌، محافظان‌ شهر را كشت‌ و سرهايشان‌ را به‌ قونيه‌ فرستاد ( تاريخ‌، 70). سليمان‌ چندي‌ بعد به‌ اتفاق‌ گونري‌5 بيك‌ امير قرامان‌ از مخالفت‌ با مسعود دست‌ برداشته‌، به‌ قونيه‌ آمد و اظهار اطاعت‌ كرد و مورد عفو قرار گرفت‌ (اوزون‌ چارشيلى‌، همان‌، 8 -7 ؛ تاريخ‌، 77؛ ,I/703 2 EI). او سپس‌ به‌ بكشهري‌ آمد و به‌ استناد سنگ‌ نوشتة مورخ‌ 687ق‌/1288م‌ قلعة اين‌ شهر را ساخت‌ و از آن‌ پس‌ بكشهري‌ را سليمان‌ شهر نيز ناميدند (اوزون‌ چارشيلى‌، همان‌، .(59
غياث‌الدين‌ مسعود كه‌ مى‌خواست‌ برادرش‌ سياوش‌ را كه‌ رقيب‌ سلطنت‌ بود، تحت‌ نظر نگاه‌ دارد ( 2 EI، همانجا) او را از سينوپ‌ فراخواند و به‌ خواستگاري‌ دختر سيف‌الدين‌ سليمان‌ فرستاد. اما او سياوش‌ را در ويرانشهر اسير و زندانى‌ كرد. با انتشار اين‌ خبر در قونيه‌ آشوب‌ برخاست‌ و نزديك‌ بود ميان‌ طرفين‌ جنگ‌ درگيرد كه‌ به‌ توصية امير قرامان‌، سليمان‌ در 689ق‌/1290م‌ برادر سلطان‌ را آزاد ساخت‌ و با احترام‌ به‌ قونيه‌ فرستاد ( تاريخ‌، 73-74).
با درگذشت‌ ارغون‌،فرمانرواي‌مغول‌،در690ق‌/1291م‌وجانشينى‌ گيخاتو (آق‌سرايى‌، 167- 168)، تركمانان‌ نواحى‌ مرزي‌ قلمرو سلاجقه‌ سر به‌ شورش‌ برداشتند. در اين‌ ميان‌ امير قرامان‌ به‌ مركز حكومت‌ سليمان‌ حمله‌ كرد، اما سليمان‌ بيك‌ در برابر او سخت‌ مقاومت‌ كرد ( تاريخ‌، 83 -84). از سوي‌ ديگر سلطان‌ مسعود علاوه‌ بر شورش‌ تركمانان‌ با مخالفت‌ برادرش‌ قليچ‌ ارسلان‌ (آق‌سرايى‌، 170-171) روبه‌رو شد و گيخاتو را كه‌ «عزم‌ ديار اران‌ و آذربايجان‌» كرده‌ بود (همو، 168)، در 691ق‌/1292م‌ به‌ آناتولى‌ دعوت‌ كرد (همو، 170؛ تاريخ‌، 87). گيخاتو، لارنده‌ (قرامان‌) را گرفت‌ و به‌ سوي‌ قلمرو اشرف‌ رفت‌ و بسياري‌ را به‌ اسارت‌ گرفت‌ و به‌ قونيه‌ آورد (همان‌، 87 - 88). خبر بازگشت‌ گيخاتو به‌ آذربايجان‌ (آق‌سرايى‌، 179) و نيز درگيري‌ سلطان‌ مسعود در جنگ‌ با برادرش‌ در قسطمونى‌ (همو، 170-171)، بار ديگر موجب‌ بروز ناآراميهايى‌ در آناتولى‌ شد. سليمان‌ بيك‌ قلعة كواله‌ و اطراف‌ آن‌ را در 692ق‌/1293م‌ تصرف‌ كرد، اما بعدا ز 40 روز ناگزير آنجا را رها ساخت‌ ( تاريخ‌، 89). از آن‌ پس‌ از فعاليتهاي‌ نظامى‌ و سياسى‌ سليمان‌ اطلاع‌ چندانى‌ در دست‌ نيست‌.
سليمان‌ در آرامگاهى‌ كه‌ يك‌ سال‌ قبل‌ از فوت‌ در جوار مسجدي‌ كه‌ خود بانى‌ آن‌ بود، ساخته‌ بود به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. از كتيبه‌هاي‌ بازمانده‌ از او چنين‌ برمى‌آيد كه‌ وي‌ ملقب‌ به‌ «امير معظم‌، امير كبير و اميرالعادل‌» بوده‌، و از اين‌ رو بايد گفت‌ كه‌ وي‌ از اميران‌ سلجوقى‌ به‌ شمار مى‌رفته‌ است‌ (لين‌ پول‌، 344؛ 2 EI، همانجا).
از دوران‌ حكومت‌ سيف‌ الدين‌ سليمان‌ آثار تاريخى‌ چندي‌ بر جاي‌ مانده‌ است‌؛ از آن‌ جمله‌ مسجدي‌ است‌ كه‌ در 696ق‌/1296م‌ در بكشهري‌ بنا نهاد و يكى‌ از زيباترين‌ آثار هنري‌ دورة سلاجقه‌ است‌. محراب‌ و منبر و همچنين‌ تزيينات‌ سقف‌ مسجد كه‌ به‌ شكل‌ مستطيل‌ و بر روي‌ 48 ستون‌ چوبى‌ قرار گرفته‌ است‌، يكى‌ از شاهكارهاي‌ هنري‌ به‌ شمار مى‌رود. دور تا دور محراب‌ مسجد با كاشيهاي‌ مزين‌ به‌ آيات‌ قرآنى‌ و احاديث‌ زينت‌ داده‌ شده‌ است‌. منبر مسجد نيز از چوب‌ آبنوس‌ ساخته‌ شده‌، و داراي‌ كنده‌كاريهاي‌ هنرمندانه‌اي‌ است‌. بر بالاي‌ منبر نام‌ خلفاي‌ راشدين‌ و بر قسمت‌ پايين‌ آن‌ عناوين‌ و القاب‌ پادشاهان‌ سلجوقى‌ با خط كوفى‌ حكاكى‌ شده‌ است‌ ( 2 EI، همانجا؛ .(38,39ٹü÷ّگ در جوار اين‌ مسجد آرامگاه‌ وي‌ و قبر همسر و پسرش‌ اشرف‌، و همچنين‌ حمام‌ و راسته‌ بازاري‌ مركب‌ از 32 باب‌ مغازه‌ و يك‌ باب‌ كاروانسرا قرار دارد. وي‌ مغازه‌ها و كاروانسرا را كه‌ 12 هزار درهم‌ درآمد داشت‌ («دائرة المعارف‌»، )، XI/485 وقف‌ كرده‌ بود و دو تن‌ از پسرانش‌ به‌ نامهاي‌ محمد و اشرف‌ متولى‌ آن‌ موقوفات‌ بودند (لين‌پول‌، همانجا؛ اوزون‌چارشيلى‌،«اميرنشينها»،59 ؛«دائرةالمعارف‌»،EI،همانجاها).
2. مبارزالدين‌ محمد بيك‌ (د بعد از 720ق‌/1320م‌)، پسر سليمان‌ بيك‌ و دومين‌ فرمانرواي‌ اشرف‌ اوغوللاري‌ كه‌ بعد از درگذشت‌ پدر زمام‌ امور را به‌ دست‌ گرفت‌. او كه‌ مبارزالدين‌ و ملك‌ الامرا لقب‌ داشت‌ (افلاكى‌، 2/924)، قلمرو پدر را توسعه‌ داد و آق‌شهر (همو، 2/908)، بلوادين‌ ,I/703) 2 EI؛ ، I/48ŠÃ þ¤‘—ÄŠüóþª¤‘öø¥ø «اميرنشينها»، همانجا)، گلندوست‌ و يالواچ‌ («دائرة المعارف‌»، را ضميمة متصرفات‌ خود ساخت‌. اما مدتى‌ بعد اين‌ نواحى‌ را به‌ همساية نيرومندش‌، حميد اوغوللاري‌، واگذارد (همانجا).
در همين‌ ايام‌ مظالم‌ ايرينجين‌، فرمانرواي‌ مغول‌ در آناتولى‌ (نك: آق‌سرايى‌، 304- 310) بار ديگر قبايل‌ اين‌ نواحى‌ را به‌ شورش‌ وادار ساخت‌. اميرچوپان‌ براي‌ بازگرداندن‌ آرامش‌ و سركوب‌ شورشيان‌، با سپاهى‌گران‌ به‌ آناتولى‌ آمد. اميران‌ ترك‌ از جمله‌ مبارزالدين‌محمدبيك‌ نزد او رفته‌، اظهار اطاعت‌ كردند (همو،311؛ «دائرةالمعارف‌»، همانجا). سرانجام‌ اميرچوپان‌ به‌ فتنة ايرينجين‌ خاتمه‌ داد (آق‌سرايى‌، 319-320).
مبارزالدين‌ محمد از پيروان‌ طريقت‌ مولويه‌ و از مريدان‌ عارف‌ چلبى‌، نوة مولانا جلال‌الدين‌، بود. چون‌ عارف‌ چلبى‌ به‌ بكشهري‌ آمد، مبارزالدين‌ محمد، ضمن‌ گرامى‌داشت‌ وي‌، فرزند خود سليمان‌ را به‌ حضور او آورد و او نيز مريد عارف‌ چلبى‌ گرديد و به‌ طريقت‌ پيوست‌ و چلبى‌ او را «كمربندي‌ نادر در ميان‌ بست‌» و به‌ خواهش‌ پدر، آيندة فرزند را پيش‌ بينى‌ كرده‌، از عاقبت‌ شومش‌ خبر داد (افلاكى‌، 2/925).
هنگامى‌ كه‌ اميرچوپان‌ پسرش‌ تيمورتاش‌ را به‌ قائم‌ مقامى‌ خود در آسياي‌ صغير برگزيد (آق‌سرايى‌، 312)، اميران‌ ترك‌ اين‌ انتصاب‌ را نپذيرفته‌، از اطاعت‌ او سربرتافتند (همو، 322). مبارزالدين‌ محمد بيك‌ استقلال‌ خود را اعلان‌ كرد و با تصرف‌ سلطان‌ داغ‌، چاي‌، اسحاقلى‌ و بلوادين‌ بر متصرفات‌ خود افزود («دائرة المعارف‌»، .(XI/485
محمد بيك‌ در بلوادين‌ و همچنين‌ آق‌شهر مساجدي‌ بنا كرد. از تاريخ‌ درگذشت‌ او اطلاع‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌. سنگ‌ نوشتة مسجد بلوادين‌ كه‌ مورخ‌ 720ق‌/1320م‌ است‌، نشان‌ مى‌دهد كه‌ وي‌ در اين‌ تاريخ‌ زنده‌ بوده‌ است‌ (همانجا؛ اوزون‌ چارشيلى‌، اميرنشينها»، 229 , .(60 محمد مردي‌ دانش‌ دوست‌ بود، چنانكه‌ شمس‌الدين‌ محمد تشتري‌ الفصول‌ الاشرفية فى‌ اصول‌ البرهانية را كه‌ كتابى‌ است‌ به‌ زبان‌ عربى‌ در فلسفه‌، شامل‌ 9 فصل‌ به‌ نام‌ او تأليف‌ كرد. همچنين‌ كتابى‌ به‌ نام‌ تقارير المناصب‌ در فن‌ انشا به‌ قلم‌ كمال‌ الدين‌ قونيوي‌ در 720ق‌، در زمان‌ او نوشته‌ شده‌ است‌ ( 2 EI، «دائرةالمعارف‌»، اوزون‌ چارشيلى‌، همانجاها).
3. سليمان‌ دوم‌، يا سليمانشاه‌ (د 726ق‌/1336م‌)، پسر محمد بيك‌ سومين‌ و آخرين‌ فرمانرواي‌ سلسلة اشرف‌ اوغوللاري‌ كه‌ بعد از درگذشت‌ پدر ادارة امارت‌ را به‌ دست‌ گرفت‌. فرمانروايى‌ وي‌ با حكمرانى‌ تيمورتاش‌ بن‌ چوپان‌ در آناتولى‌ معاصر بود. تيمورتاش‌ كه‌ قصد داشت‌ امارتهاي‌ آناتولى‌ را از ميان‌ بردارد، با شدت‌ تمام‌ به‌ قلع‌ و قمع‌ آنان‌ پرداخت‌ (آق‌سرايى‌، 323) و پس‌ از گرفتن‌ قونيه‌ از قرامانيان‌، با ضرب‌ سكه‌، خود را مستقل‌ از خان‌ مغول‌ خواند («دائرة المعارف‌»، همانجا) و حتى‌ خود را مهدي‌ زمان‌ ناميد (همانجا؛ آق‌سرايى‌، 325-326)، اما سليمان‌ و فلك‌الدين‌ دوندار مانند ساير اميران‌ ترك‌ كه‌ خود را در خطر مى‌ديدند، امير چوپان‌ را خبر دادند و او تيمورتاش‌ را به‌ تبريز فراخواند. لكن‌ ابوسعيد، ايلخان‌ مغول‌، او را بخشود و بار ديگر به‌ حكمرانى‌ آناتولى‌ منصوب‌ كرد. تيمورتاش‌ در پى‌ انتقام‌ («دائرة المعارف‌»، همانجا) به‌ بكشهري‌ آمد، سليمان‌ را در بند كشيد و مثله‌ كرد و سپس‌ به‌ درياچة بكشهري‌ انداخت‌ و كشت‌. ( تاريخ‌، 94؛ ابن‌فضل‌الله‌،3/165؛اوزون‌چارشيلى‌، «اميرنشينها»، 60 ، «تاريخ‌»، .(I/48 بدين‌ سان‌ پيش‌ گويى‌ عارف‌ چلبى‌ دربارة او (افلاكى‌، همانجا) به‌ حقيقت‌ پيوست‌ و سلسلة اشرف‌ اوغوللاري‌ منقرض‌ شد. قلمرو آنان‌ نخست‌ به‌ تصرف‌ خضربيك‌ امير بن‌ حميد درآمد و سپس‌ در 793ق‌/ 1391م‌ ايلدرم‌ بايزيد، بكشهري‌، سيدي‌ شهري‌، آق‌ شهر و نيز قلمرو حميد را به‌ متصرفات‌ عثمانى‌ ضميمه‌ ساخت‌ (لين‌ پول‌، 344- 345؛ اوزون‌ چارشيلى‌، «اميرنشينها»، همانجا).
مآخذ: آق‌سرايى‌، محمود، مسامرة الاخبار و مسايرة الاخيار، به‌ كوشش‌ عثمان‌ توران‌، آنكارا، 1943م‌؛ ابن‌ فضل‌الله‌ عمري‌، احمد، مسالك‌ الابصار، به‌ كوشش‌ فؤاد سزگين‌، فرانكفورت‌، 1408ق‌/1988م‌؛ افلاكى‌، احمد، مناقب‌ العارفين‌، به‌ كوشش‌ تحسين‌ يازيجى‌، آنكارا، 1961م‌؛ تاريخ‌ آل‌ سلجوق‌ در آناطولى‌، استانبول‌، 1950م‌؛ حمدالله‌ مستوفى‌، تاريخ‌ گزيده‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌، تهران‌، 1362ش‌؛ زامباور، معجم‌ الانساب‌، به‌ كوشش‌ زكى‌ محمد و حسن‌ احمد محمود، بيروت‌، 1400ق‌/ 1980م‌؛ سامى‌، شمس‌الدين‌، قاموس‌ الاعلام‌، استانبول‌، 1306ق‌؛ لين‌ پول‌، استانلى‌ و ديگران‌، تاريخ‌ دولتهاي‌ اسلامى‌ و خاندانهاي‌ حكومتگر، ترجمة صادق‌ سجادي‌، تهران‌، 1370ش‌؛ نيز:
Cahen, C., Pre-Ottoman Turkey, tr. J. Jones - Williams, London, 1968; EI 2 ; Konyal o , I.H., " bideleri ve kitabeleri ile serefliko 5 hisar tarihi, Istanbul, 1971 ; Z ney , G., Beylikler devri sanat o XIV.-XV. y O zy o l ( 1300- 1453 ), Ankara, 1989; Togan, Z.V., Umum Q T O rk tarihine giris, Istanbul, 1981; T O rkiye diyanat vakf o Isl @ m ansiklopedisi, Istanbol, 1995;Uzun 5 ars o l o , I.H., Anadolu beylikleri, Ankara,1969;id, Osmanl o tarihi, Ankara, 1982;
على‌اكبر ديانت‌ (رب)
ن‌ * 1 * (رب) 24/4/76
ن‌ * 2 * (رب) 8/5/76

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3545
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست