اَشْرَف،مُحَمَّد (1262-1330ق/1846-1912م)، شاعر طنزپرداز ترك. وي در
قرية قِرخ آغاج بخش گلنبه از توابع مانيسا (بروسهلى، 2/88) و به قولى در
پاپاكوي يا يحيى كوي (كاراعلى اوغلو، «فرهنگ ادبا...1»، در خانوادهاي مذهبى
زاده شد. پدرش حاجى مصطفى، امام مسجد گلنبه بود و به دَلى حافظ (حافظ
ديوانه) شهرت داشت.
اشرف نخست در مكتب خانة زادگاهش به تحصيل پرداخت و ديري نپاييد كه حافظ
قرآن شد. چندي بعد به مانيسا رفت و در مدرسة خاتونيه فارسى و عربى را فرا
گرفت («دائرة المعارف زبان...2»، ؛ III/113 «دائرة المعارف جديد...3»، و در
همانجا اشتغال يافت و به عنوان مأمور دولت در دوائر مالية شهرهاي كوچك به
كار پرداخت. در 1295ق/1878م به استانبول رفت و پس از موفقيت در امتحانات
به عنوان قائم مقامى دست يافت و در بخشهاي مختلف از جمله آغجا داغ،
بولدان و قرخ آغاج با سمت قائم مقامى به خدمت پرداخت، اما مشاهدة تبعيضها
و حقكشيها او را به سرودن هجويههايى دربارة كشور و حكومت سلطان عبدالحميد
ثانى واداشت (كاراعلى اوغلو، «فرهنگ ادبيات...4»، ؛ II/249 ميدان لاروس،
.(IV/404 رفته رفته اشعار آكنده از طنز و كناية او ميان مردم رواج يافت و
سرانجام درباريان از آن آگاه شدند. با آنكه قائم مقام گوردوس بود، به
فرمان حكومت اقامتگاهش در شهر ازمير بازرسى، و تمامى آثارش ضبط شد. چند روز
بعد نيز او را دستگير كردند و به همراه دو تن از يارانش به استانبول فرستادند
(اينال، .(I/334 پس از آنكه 7 ماه در آنجا زندانى بود، محاكمه، و به جرم
داشتن آنچه كه حكومت «اوراق مضرّه» مىناميد، به يك سال حبس محكوم شد.
در 1903م پس از پايان دورة محكوميتش وي را تحت نظر پليس به ازمير فرستادند
(همو، ؛ I/335 S , 2 EI).
فعاليتهاي اشرف سبب شد كه آزاديخواهان و روشنفكران به وي توجه كنند. در
1904م از بيم آزار حكومت به مصر گريخت و مدتى نيز در قبرس ماند و از آنجا
به سويس و فرانسه رفت («دائرة المعارف ترك5»، ؛ XV/473 «... دائرة المعارف
زبان»، S , 2 EI، همانجاها)، ولى در طول سالهاي به قول خودش «اختيار غربت»
(اينال، همانجا)، هرگز دم فرو نبست و همچنان با سرودن اشعار هجوآميز دربارة
عبدالحميد ثانى و حكومت استبدادي وي به مبارزه ادامه داد و هنگامى كه در
مصر بود، اشعارش را جمعآوري كرد و در مجموعههاي دجّال، حسب حال و شاه و
پادشاه به چاپ رساند. انتشار مجموعة دجّال در مصر خشم حكومت را بر ضد وي
برانگيخت و سبب شد كه غياباً حكم مصادرة اموالش را صادر كنند، اما مأموران در
خانهاش چيزي براي مصادره نيافتند. وقتى اشرف از اين ماجرا آگاه شد هجوية
تندي سرود و براي رئيس محكمه فرستاد («دائرة المعارف ترك»، نيز اينال،
همانجاها).
اشرف پس از اعلان مشروطيت و محدود شدن قدرت مطلقة سلطان عبدالحميد به
استانبول بازگشت و مدتى با چند روزنامة ازمير از جمله ينى گازته همكاري كرد
و بعد هفتهنامهاي به نام اشرف منتشر ساخت و اشعار جديدي را كه در مصر
سروده بود، گردآورد و به چاپ رساند. نيز چندي او را به معاونت والى ادرنه
گماردند، ولى ديري نپاييد كه حكم مأموريتش لغو شد. اشرف كه خود را سخت
درمانده احساس مىكرد، از كار دولتى كناره گرفت و به زادگاهش بازگشت و
چندي بعد در آنجا درگذشت («دائرة المعارف ترك»، ميدان لاروس، همانجاها).
اشرف را مىتوان واپسين شاعر طنزپرداز و هجويه سراي ادبيات ديوانى دانست.
او در اشعارش از واژگان و تعابير مردمى بهره مىبرد. بيشتر اشعار وي به صورت
قطعه است، اما اشعاري نيز در قالب غزل و قصيده دارد («دائرة المعارف زبان»،
.(III/113-114 به گفتة بروسهلى، اشرف در وادي هجو و مزاح اشعاري سهل و
ممتنع دارد و بخش اعظم آنها زبانزد مردم است (2/88). بانارلى بر آن است كه
برخى قطعههاي اشرف از اشعار نفعى، شاعر طنزپرداز سدة 11ق/17م ادبيات
ديوانى ترك، برتر و قويتر است )؛ II/976) با اين حال اشرف در بيشتر اشعار
خود از دايرة ادب به در آمده، و واژگانى ناپسند به كار برده است («دائرة
المعارف ترك»، همانجا). به عبارت ديگر شعر او غثّ و سمين دارد و در كنار
استعارههاي ظريف، كلماتى درشت و گاه مستهجن نيز مىتوان يافت؛ اما نبايد
از نظر دور داشت كه برخى از اشعار وي نمونة زيبايى از شعر طنز ترك است
(كاراعلى اوغلو، «تاريخ ادبيات...6»، .(II/343
آثار: 1. دجال، در دو جلد (چ 1904-1907م). 2. استمداد، 1905م. 3. حسب حال يا
اشرف و كمال، 1908م. 4. شاه و پادشاه، 1908م. در اين مجموعه، قصيدهاي با
عنوان «محيىالدولة عالية ايرانيه، حضرت مظفرالدين شاه، يا آخرين درس
انتباه به عبدالحميد» وجود دارد. 5. «در ايران حريقى برپاست7»، 1908م. در
اين مجموعه منظومهاي دربارة به توپ بستن مجلس از سوي شاه ايران نيز وجود
دارد. تمام اين آثار در قاهره به چاپ رسيدهاند.
همچنين مجموعة آثار وي با عنوان «كليات شاعر اشرف، آتشينتر از نفعى» در
1928م در استانبول انتشار يافته است.
مآخذ: بروسهلى، محمدطاهر، عثمانلى مؤلفلري، استانبول، 1333ق؛ نيز:
Banarl o , N.S., T O rk edebiy @ t o t @ rihi, Istanbul, 1971; EI 2 , S; Inal,
M. K., T O rk sairleri, Istanbul, 1969; Karaalioglu, S. K., Ansiklopedik
edebiyat S N zl O g O , Istanbul, 1983; id, T O rk edebiyat o Tarihi, Istanbul,
1982; id, T O rk edebiyat 5 o ar s N zl O g O , Istanbul, 1982; Meydan Larousse,
istanbul, 1987; T O rk ansiklopedisi, Ankara, 1968; T O rk dili ve edebiyat o
ansiklopedisi, Istanbul, 1978; Yeni T O rk aniklopedisi, Istanbul, 1985.
جلال خسروشاهى