responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3523
اشتر علوي‌
جلد: 9
     
شماره مقاله:3523


اَشْتَرِ عَلَوي‌، عبدالله‌ بن‌ محمد نفس‌ زكيّه‌ (مق 151ق‌/768م‌)، از رجال‌ مشهور علوي‌. مادرش‌ سلمه‌ دختر محمد بن‌ حسن‌ بن‌ حسن‌ (ع‌) بود (بخاري‌، 7- 8). وي‌ در مدينه‌ زاده‌ شد و همانجا پرورش‌ يافت‌. او را به‌ سبب‌ برگشتگى‌ پلك‌ چشمش‌ اشتر مى‌گفتند (بيهقى‌، 1/225). نخستين‌ باري‌ كه‌ در منابع‌، از اشتر ياد مى‌شود، مربوط به‌ سال‌ 140ق‌ است‌ كه‌ منصور خليفة عباسى‌ براي‌ حج‌ به‌ مكه‌ آمده‌ بود؛ محمد نفس‌ زكيه‌ و برادرش‌ ابراهيم‌ نيز كه‌ پنهان‌ مى‌زيستند، به‌ همراه‌ چند علوي‌ ديگر به‌ مكه‌ آمدند. برخى‌ از ايشان‌ قصد كردند خليفه‌ را بكشند و عبدالله‌ اشتر بدين‌ كار كمر بست‌، اما نفس‌ زكيه‌ با اين‌ كار مخالفت‌ كرد (نك: طبري‌، 7/525).
به‌ روايت‌ طبري‌ (8/33-36)، پس‌ از قيام‌ نفس‌ زكيه‌ در مدينه‌ (145ق‌) عبدالله‌ اشتر از سوي‌ پدرش‌ با گروهى‌ از زيديان‌ نزد عمر بن‌ حفص‌ صُفري‌ كه‌ از جانب‌ منصور والى‌ سند بود و به‌ طالبيان‌ گرايش‌ داشت‌، رفتند. عمر دعوت‌ ايشان‌ را پذيرفت‌ و با عبدالله‌ براي‌ نفس‌ زكيه‌ بيعت‌ كرد و از خاندان‌ و سران‌ و بزرگان‌ ولايتش‌ نيز بيعت‌ گرفت‌، اما پس‌ از مدتى‌ كه‌ خبر شكست‌ و سپس‌ كشته‌ شدن‌ نفس‌ زكيه‌ به‌ وي‌ رسيد، عبدالله‌ اشتر را نزد يكى‌ از ملوك‌ سند يا راجگان‌ (نك: حبيبى‌، 1/408) فرستاد تا در امان‌ ماند. اندكى‌ بعد، گروه‌ ديگري‌ از زيديان‌ به‌ عبدالله‌ پيوستند و گفته‌اند از اين‌ هنگام‌ بود كه‌ تشيع‌ در سند گسترش‌ يافت‌ (همانجا). چون‌ خبر عبدالله‌ به‌ منصور رسيد، در نامه‌اي‌ از عمر بن‌ حفص‌ در اين‌ باب‌ توضيح‌ خواست‌، اما عمر پاسخ‌ درستى‌ نداد. اندكى‌ بعد، منصور هشام‌ بن‌ عمرو تغلبى‌ را به‌ جاي‌ او گمارد. هشام‌ نيز گرچه‌ پس‌ از ورود به‌ سند از دستگيري‌ عبدالله‌ طفره‌ مى‌رفت‌، اما سرانجام‌ روزي‌ برادر هشام‌ با عبدالله‌ و 10 تن‌ از يارانش‌ جنگيد و همه‌ را به‌ قتل‌ رساند و هشام‌ بن‌ عمرو نيز خبر آن‌ را به‌ آگاهى‌ منصور رسانيد و خليفه‌ نيز اقدام‌ او را ستود (طبري‌، 8/35-36).
روايت‌ ابوالفرج‌ اصفهانى‌ از ماجراي‌ رفتن‌ اشتر به‌ سند، با روايت‌ طبري‌ همخوانى‌ ندارد. بنابر اين‌ روايت‌ عيسى‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ مسعده‌ - كه‌ پدرش‌ آموزگار فرزندان‌ عبدالله‌ بن‌ حسن‌ بن‌ حسن‌ (ع‌) (نياي‌ اشتر) بوده‌ - گويد كه‌ پس‌ از كشته‌ شدن‌ نفس‌ زكيه‌، اشتر از كوفه‌ و بصره‌ به‌ سند رفت‌ و منصور، هشام‌ بن‌ عمرو را مأمور سركوب‌ او كرد و سرانجام‌ اشتر در همانجا كشته‌ شد و سرش‌ را هشام‌ نزد منصور فرستاد (ص‌ 311-312). بنا به‌ روايت‌ مسعودي‌ (3/307) نيز، اشتر پس‌ از كشته‌ شدن‌ نفس‌ زكيه‌ به‌ خراسان‌ و سپس‌ سند گريخت‌ و همانجا كشته‌ شد. ابن‌ صوفى‌ (ص‌ 39) و ابن‌ عنبه‌ ( عمدة...، 105) نوشته‌اند كه‌ اشتر در كابل‌ در كوهى‌ به‌ نام‌ علج‌ كشته‌ شد.
دربارة ابوالحسن‌ محمد، فرزند اشتر، اخبار گوناگونى‌ روايت‌ شده‌ است‌. به‌ نوشتة طبري‌ (8/36) زمانى‌ كه‌ او نزد راجة سندي‌ به‌ سر مى‌برد، از كنيزي‌ صاحب‌ فرزندي‌ شد كه‌ پس‌ از كشته‌ شدن‌ او، كنيز و فرزندش‌ نزد منصور فرستاده‌ شدند و او نيز آنها را به‌ مدينه‌ فرستاد و نسب‌ علوي‌ محمد را تأييد كرد و به‌ والى‌ مدينه‌ دستور داد تا او را به‌ بستگانش‌ بسپارد. با اينهمه‌، گفته‌اند كه‌ امام‌ صادق‌ (ع‌) از موضوع‌ نسب‌ محمد و نامة منصور در اين‌ باب‌ اظهار شگفتى‌ كردند (بخاري‌، 8). اما به‌ روايت‌ ابوالفرج‌ اصفهانى‌ (ص‌ 314) از ابن‌ مسعده‌، فرزند اشتر پس‌ از مرگ‌ پدر، چندان‌ همراه‌ ابن‌ مسعده‌ در سند ماند تا منصور درگذشت‌ (159ق‌) و آنگاه‌ در خلافت‌ مهدي‌ عباسى‌، به‌ مدينه‌ آمد. مأخذ ديگري‌ نيز نشان‌ مى‌دهد كه‌ فرزند اشتر بعدها از سند كوچ‌ كرده‌ است‌ (نك: ابن‌ صوفى‌، همانجا).
خاندان‌نفس‌زكيه‌از عبدالله‌اشتر(نك: بخاري‌،ابن‌عنبه‌،همانجاها)، به‌ بنو اشتر يا اشتريه‌ شهرت‌ داشتند كه‌ در كوفه‌ و اطراف‌ آن‌ ساكن‌ بودند (بيهقى‌، 1/225) و بعدها نسلى‌ از ايشان‌ باقى‌ نماند (ابن‌ عنبه‌، الفصول‌...، 108).
مآخذ: ابن‌ صوفى‌، على‌، المجدي‌، به‌ كوشش‌ احمد مهدوي‌ دامغانى‌، قم‌، 1409ق‌؛ ابن‌ عنبه‌، احمد، عمدة الطالب‌، به‌ كوشش‌ محمد حسن‌ آل‌ طالقانى‌، نجف‌، 1380ق‌/ 1961م‌؛ همو، الفصول‌ الفخرية، به‌ كوشش‌ جلال‌ الدين‌ محدث‌ ارموي‌، تهران‌، 1387ق‌/1346ش‌؛ ابوالفرج‌ اصفهانى‌، مقاتل‌ الطالبيين‌، به‌ كوشش‌ احمد صقر، قاهره‌، 1368ق‌/1949م‌؛ بخاري‌، سهل‌، سرالسلسلة العلوية، به‌ كوشش‌ محمد صادق‌ بحرالعلوم‌، نجف‌، 1381ق‌/1962م‌؛ بيهقى‌، على‌، لباب‌ الانساب‌، به‌ كوشش‌ مهدي‌ رجايى‌، قم‌، 1410ق‌؛ حبيبى‌، عبدالحى‌، تاريخ‌ افغانستان‌ بعد از اسلام‌، كابل‌، 1345ش‌؛ طبري‌، تاريخ‌؛ مسعودي‌، على‌، مروج‌ الذهب‌، به‌ كوشش‌ محمد محيى‌ الدين‌ عبدالحميد، قاهره‌، 1384ق‌/1964م‌. على‌ بيات‌

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 3523
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست