responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 3468
اسماعيل‌ اول‌ صفوي‌
جلد: 8
     
شماره مقاله:3468


اِسْماعيل‌ِاَوَّل‌ِصَفَوي‌ حك 07 -30ق‌/501-524م‌، نخستين‌ پادشاه‌ سلسلة صفويه‌، ملقب‌ به‌ ابوالمظفر بهادر خان‌ حسينى‌ فرزند سلطان‌ حيدر و نوادة دختري‌ اوزون‌ حسن‌ آق‌ قويونلو.
اسماعيل‌ در 92ق‌/487م‌ در اردبيل‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. وي‌ پس‌ از كشته‌ شدن‌ پدرش‌، سلطان‌ حيدر 93ق‌ در جنگ‌ با يعقوب‌ بيك‌ آق‌ قويونلو و متحدش‌ فرخ‌ يسار شروانشاه‌، با برادرانش‌ در حصار استخر زندانى‌ شد عالم‌ آرا...، 2؛ جهانگشا...، 4-6؛ حسينى‌، 8. رستم‌ بيك‌ آق‌ قويونلو در 98ق‌ فرزندان‌ حيدر را از زندان‌ آزاد كرد خواندمير، غياث‌ الدين‌، /39-40 و آنان‌ را به‌ تبريز فرا خواند خواندمير، اميرمحمود، 8. در پى‌ كشته‌ شدن‌ سلطان‌ على‌ برادر مهتر اسماعيل‌ در نبرد با رستم‌ بيك‌، طرفداران‌ صفويه‌ بر اسماعيل‌ فراهم‌ آمدند و او را پنهانى‌ به‌ اردبيل‌، و از آنجا به‌ رشت‌، و سپس‌ به‌ دعوت‌ والى‌ شيعى‌ گيلان‌، كاركيا ميرزاعلى‌ به‌ لاهيجان‌ بردند خواندمير، غياث‌ الدين‌، 41-42؛ عبدي‌ بيك‌، 6؛ روملو، ، ؛ عالم‌ آرا، 9- 5. اسماعيل‌ سال‌ در آنجا ماند و با مراقبتهاي‌ شمس‌ الدين‌ لاهيجى‌ كه‌ از فضلاي‌ آن‌ ديار بود، فارسى‌، عربى‌، قرآن‌ و مبانى‌ و اصول‌ شيعة اماميه‌ را فرا گرفت‌ روملو، ؛ جهانگشا، 4 -7؛ خواندمير، امير محمود، 3؛ پارسا دوست‌، 40-42. افزون‌ بر اين‌، در اين‌ مدت‌، زير نظر تن‌ از اعيان‌ صوفيان‌ لاهيجان‌ فنون‌ جنگ‌ آوري‌ آموخت‌ جهانگشا، 7.
درگذشت‌ رستم‌ بيك‌ آق‌ قويونلو در 02ق‌/497م‌ اتحاد و استقلال‌ نيمه‌ كارة ايران‌ را بيش‌ از پيش‌ به‌ سستى‌ كشاند. در چنين‌ احوالى‌ اسماعيل‌ در رأس‌ مريدان‌ خود در محرم‌ 05ق‌ به‌ قصد تسخير ايالات‌ ايران‌ به‌ حركت‌ در آمد قزوينى‌، 91-92؛ خواندمير، غياث‌ الدين‌، /47- 49؛ روملو، 5-6. نخست‌ به‌ سوي‌ فرخ‌ يسار شروانشاه‌ رفت‌ و او را از پاي‌ درآورد جهانگشا، 13، 19؛ روملو، 5، 7؛ قاضى‌ احمد، /0 -1؛ باكيخانوف‌، 1 -2. مدتى‌ بعد در بهار 07ق‌/502م‌ الوند بيك‌ آق‌ قويونلو را نيز در نخجوان‌ مغلوب‌ و فراري‌ ساخت‌ خواندمير، غياث‌ الدين‌، /64- 65؛ روملو، 9 -0؛ اسكندربيك‌، /8 و سپس‌ وارد تبريز شد و به‌ تخت‌ سلطنت‌ نشست‌ قاضى‌ احمد، /2-3؛ خواندمير، اميرمحمود، 5 -6 و تشيع‌ آشكار ساخت‌ و خطبه‌ به‌ نام‌ امامان‌ شيعه‌ كرد خواندمير، غياث‌الدين‌، /67؛ غفاري‌، 65-66؛ قزوينى‌، 94- 95 و منصب‌ صدارت‌ و وظيفة ترويج‌ تشيع‌ را به‌ استاد پيشين‌ خود شمس‌ الدين‌ لاهيجى‌ سپرد خواندمير، غياث‌ الدين‌، /68؛ عبدي‌ بيك‌، 9-0.
شاه‌ اسماعيل‌ در بهار 08ق‌ دست‌ به‌ لشكركشيهايى‌ زد و در آغاز امير الوند آق‌ قويونلو را كه‌ دوباره‌ به‌ گردآوري‌ سپاه‌ پرداخته‌ بود، در حدود تبريز، و پس‌ از آن‌ امير مرادبيك‌ را در آلمه‌ بلاغى‌ همدان‌ شكست‌ داد و به‌ سرعت‌ بر بخش‌ بزرگى‌ از ايران‌، جز خراسان‌، عراق‌ و خوزستان‌ استيلا يافت‌ خواندمير، غياث‌ الدين‌، /68-72؛ روملو، 2- 9؛ عالم‌ آرا، 3، 08؛ قزوينى‌، 95؛ قاضى‌ احمد، /5- 8.
اسماعيل‌ پس‌ از غلبه‌ بر علاءالدولة ذوالقدر 13ق‌/507م‌ و تصرف‌ ديار بكر و بخش‌ علياي‌ فرات‌، راهى‌ عراق‌ شد تا آخرين‌ پايگاه‌ اميران‌ بايندري‌ آق‌ قويونلو و شهرهاي‌ مقدس‌ شيعيان‌ را تسخير كند خواندمير، غياث‌ الدين‌، /85-90؛ روملو، 2 -6؛ عالم‌ آرا، 12-21. پس‌ از فتح‌ بغداد در 19ق‌ به‌ نجف‌ اشرف‌، كربلاي‌ معلا و سامرا رفت‌ و به‌ نوسازي‌ و تعمير قبه‌ و بارگاه‌ امامان‌ همت‌ گماشت‌ خواندمير، غياث‌ الدين‌، /93- 95؛ عالم‌ آرا، 27- 28؛ جهانگشا، 83-92؛ قاضى‌ احمد، /3 -4؛ حسينى‌، 24. پس‌ از بغداد نوبت‌ فتح‌ خوزستان‌ و لرستان‌ بود. شاه‌ اسماعيل‌ در اين‌ اردوكشى‌، پس‌ از تسخير هويزه‌ و جنگ‌ با مشعشعيان‌، شوشتر و دزفول‌ را بدون‌ جنگ‌ تصرف‌ كرد و پس‌ از فتح‌ لرستان‌ و ديدار از شيراز در بهار 15ق‌ به‌ تبريز بازگشت‌ روملو، 04؛ جهانگشا، 93-94، 04؛ عالم‌ آرا، 36- 38؛ قزوينى‌، 06 و اندكى‌ بعد شيخ‌ شاه‌ ابراهيم‌ بن‌ فرخ‌ يسار را كه‌ شوريده‌، و شروان‌ را تسخير كرده‌ بود، فرو كوبيد و آن‌ ولايت‌ مهم‌ را تصرف‌ كرد خواندمير، غياث‌ الدين‌، /01 -02؛ باكيخانوف‌، 3. پس‌ از آن‌ تصميم‌ به‌ تصرف‌ مشهد و ايالت‌ خراسان‌ گرفت‌. اين‌ ايالت‌ در دست‌ شيبك‌ خان‌ ازبك‌ بود كه‌ از 14ق‌ بر سراسر ماوراءالنهر، خراسان‌ بزرگ‌ و گرگان‌ استيلا يافته‌ بود جهانگشا، 10؛ خواندمير، غياث‌ الدين‌، /03 -04؛ عالم‌ آرا، 52- 58؛ محمد معصوم‌، 2-3. شيبك‌ خان‌ كه‌ مدعى‌ احياي‌ امپراتوري‌ تجزيه‌ شدة چنگيزخان‌ مغول‌ بود، به‌ تشويق‌ بايزيد دوم‌، سلطان‌ عثمانى‌ براي‌ نابودي‌ دولت‌ نوبنياد صفوي‌ مى‌كوشيد و به‌ روايت‌ حسن‌ روملو ص‌ 11-12 به‌ متصرفات‌ شاه‌ اسماعيل‌ حمله‌ور مى‌شد. شاه‌ اسماعيل‌ كه‌ از فرستادن‌ سفيران‌ حسن‌ نيت‌ به‌ سمرقند نتيجه‌اي‌ نگرفت‌، در آغاز سال‌ 16ق‌ عازم‌ جنگ‌ با شيبك‌ خان‌ شد خواندمير، غياث‌الدين‌، /04؛ قاضى‌ احمد، /01، 08 و دامغان‌، گرگان‌ و مشهد تا مرو را بدون‌ پرداختن‌ به‌ جنگ‌ مهمى‌ تصرف‌ كرد. در اينجا با ازبكان‌ رو به‌ رو شد و ايشان‌ را شكست‌ داد و شيبك‌ خان‌ در گيرودار نبرد كشته‌ شد و سر او را نزد سلطان‌ عثمانى‌ فرستادند جهانگشا، 80؛خواندمير،غياث‌الدين‌،/12 -13؛روملو،22.
فتح‌ مرو از پيروزيهاي‌ مهم‌ شاه‌ اسماعيل‌ به‌ شمار مى‌آيد. در اين‌ جنگ‌ ايرانيان‌ نه‌ تنها انتقام‌ خود را از تبار چنگيز گرفتند، بلكه‌ ديگربار توران‌ در حيطة اقتدار فرهنگ‌ آنان‌ درآمد. در نتيجة اين‌ فتح‌ نمايان‌، زمينة گسترش‌ مناسبات‌ دوستانه‌ ميان‌ اسماعيل‌ صفوي‌ و ظهيرالدين‌ محمد بابر مؤسس‌ گوركانيان‌ هند فراهم‌ شد و فرهنگ‌ فارسى‌ و مذهب‌ شيعه‌ در قلمرو سلاطين‌ گوركانى‌ هند رواج‌ بيشتري‌ يافت‌ نك: رياض‌ الاسلام‌، 8-0. شاه‌ اسماعيل‌ زمستان‌ 17ق‌ را در قم‌ گذراند. ايلچيان‌ عثمانى‌ و مصر در اين‌ شهر به‌ حضور شاه‌ رسيدند و پيروزي‌ در مرو را به‌ وي‌ تبريك‌ گفتند خواندمير، غياث‌الدين‌، /21؛ اسكندر بيك‌، /9. اما اين‌ پيروزي‌ دوامى‌ نيافت‌ و ديگر بار ازبكان‌ به‌ سركردگى‌ عبيدالله‌خان‌، برادر زادة شيبك‌، از آمويه‌ گذشتند و ايرانيان‌ را در غجدوان‌ شكست‌ دادند و دوباره‌ بر سراسر ماوراء النهر و خراسان‌ استيلا يافتند. اين‌ بار شاه‌ اسماعيل‌ به‌ مقابله‌ آمد و با فرار ازبكان‌، خراسان‌ بزرگ‌ را تصرف‌ كرد جهانگشا، 44-50؛ عبدي‌ بيك‌، 1 -4؛ روملو، 37- 39؛ عالم‌ آرا، 86- 88؛ خواندمير، اميرمحمود، 44-51؛ پارسادوست‌، 36-37.
پيش‌ روي‌ شاه‌ اسماعيل‌ در ماوراءالنهر و گسترش‌ مذهب‌ شيعه‌ در سرزمينهاي‌ شرقى‌ قلمرو اسلامى‌ براي‌ بايزيد دوم‌ كه‌ خود را پيشواي‌ همة مسلمانان‌ جهان‌ مى‌دانست‌، سخت‌ بود. از اين‌ رو نخست‌ از در دوستى‌ درآمد فلسفى‌، 2؛ جهانگشا، 24- 25؛ اما چون‌ سر شيبك‌ خان‌ را نزد او فرستادند، خشمناك‌ شد و اسماعيل‌ را از مداخله‌ در كار شيعيان‌ عثمانى‌ و از فكر «استيلا بر ممالك‌ روم‌» برحذر داشت‌ و او را تهديد به‌ جنگ‌ كرد فلسفى‌، 3؛ پارسادوست‌، 69-72. از سوي‌ ديگر شاه‌ اسماعيل‌ به‌ بهانة پشتيبانى‌ از صوفيان‌ و شيعيان‌ قلمرو عثمانى‌ از بحرانهاي‌ اجتماعى‌ و سياسى‌ آن‌ كشور استفاده‌ كرده‌، از يك‌ سو به‌ پشتيبانى‌ از شورش‌ شاه‌ قلى‌ بابا تكلو برخاست‌ و از ديگر سو به‌ نورعلى‌ خليفه‌ كمك‌ كرد تا شهرهاي‌ عثمانى‌ را تخريب‌ و تصرف‌ كند. اين‌ فعاليتها به‌ سلطان‌ سليم‌ جانشين‌ كينه‌ توز و پر غرور بايزيد بهانه‌ داد تا با صفويان‌ به‌ نبرد برخيزد اسكندربيك‌، /1؛ قاضى‌ احمد، /17؛ پارسادوست‌، 74-77؛ طاهري‌، 62؛ روملو، 25-26. به‌ درخواست‌ او شمس‌ الدين‌ احمد دربارة مذهب‌ شيعه‌ رسالة خصمانه‌اي‌ نوشت‌ رياحى‌، 96، و مفتى‌ استانبول‌ نيز فتواي‌ قتل‌ شيعيان‌ را داد پارسا دوست‌، 21 -23؛ هامرپورگشتال‌، /33؛ طاهري‌، 61- 62. اسماعيل‌ از نظر سليم‌ نه‌ تنها دشمن‌ مذهبى‌ بود، بلكه‌ به‌ سبب‌ حمايت‌ از علويان‌ عثمانى‌ دشمن‌ كشور او نيز به‌ حساب‌ مى‌آمد، و به‌ علت‌ حمايت‌ از سلطنت‌ احمد برادر سليم‌، مخالف‌ شخص‌ او هم‌ تلقى‌ مى‌شد.
پيكار سليم‌ و اسماعيل‌ در دوم‌ رجب‌ 20ق‌ در دشت‌ چالدران‌ درگرفت‌ و يك‌ روز بيشتر طول‌ نكشيد و به‌ پيروزي‌ دولت‌ عثمانى‌ انجاميد، ولى‌ دلاوري‌ و ستيهندگى‌ شاه‌ اسماعيل‌ و سپاهيانش‌ سبب‌ حيرت‌ دشمن‌ و موجب‌ افتخار ايرانيان‌ شد سفرنامه‌ها...، 60؛ هامرپورگشتال‌، /43. سرانجام‌ اسماعيل‌ با جمعى‌ از نزديكان‌، ميدان‌ نبرد را ترك‌ كرد و به‌ درگزين‌ گريخت‌ و سليم‌ پيروزمندانه‌ وارد تبريز شد، ولى‌ نتوانست‌ در آنجا بماند و پس‌ از روز تبريز را به‌ سوي‌ استانبول‌ ترك‌ كرد خواندمير، غياث‌ الدين‌، /45 - 48؛ روملو، 49؛ جهانگشا، 06 -07؛ اسكندربيك‌، /3 و همة هنرمندانى‌ را كه‌ شاه‌ اسماعيل‌ از هرات‌ به‌ پايتخت‌ آورده‌ بود، همراه‌ گروهى‌ از صنعتگران‌ و اعيان‌ تبريز از ايران‌ به‌ عثمانى‌ برد پارسا دوست‌، 90.
پس‌ از خروج‌ سليم‌ از تبريز، شاه‌ اسماعيل‌ به‌ پايتخت‌ مراجعت‌ كرد روملو، همانجا. او همواره‌ به‌ جبران‌ شكست‌ جنگ‌ چالدران‌ مى‌انديشيد و از جمله‌ تدبيرهايش‌ آن‌ بود كه‌ در 21ق‌/515م‌ سفراي‌ پادشاهان‌ مجارستان‌ و آلمان‌ را به‌ حضور پذيرفت‌ و دول‌ اروپايى‌ را به‌ VI/186-187ǁ‡ اتحادبرضدعثمانى‌فراخواندطاهري‌،69- , 2 .EIاما واقعيت‌ آن‌ بود كه‌ اسماعيل‌ پس‌ از جنگ‌ چالدران‌ نسبت‌ به‌ عثمانيان‌ روشى‌ محتاطانه‌ در پيش‌ گرفت‌ و در جنگهاي‌ سلطان‌ سليم‌ با نورعلى‌ خليفه‌ حاكم‌ ارزنجان‌ و نيز علاءالدولة ذوالقدر حاكم‌ مرعش‌ كه‌ هر دو چشم‌ به‌ اسماعيل‌ دوخته‌ بودند، هيچ‌ گونه‌ مداخله‌اي‌ نكرد روملو، 54-56. اسماعيل‌ از آن‌ پس‌ در آخرين‌ نامه‌اي‌ كه‌ پس‌ از جنگ‌ چالدران‌ براي‌ سليم‌ فرستاد، به‌ وي‌ پيشنهاد صلح‌ و اتحاد براي‌ «حمايت‌ حدود اسلام‌» از «جسارت‌ اهل‌ كفر و عصيان‌» داد پارسا دوست‌، 33 - 35؛ مجير، 11.
اسماعيل‌ از آن‌ پس‌ كارها را به‌ نزديكان‌ و اميران‌ سپرده‌ بود و خود بيشتر به‌ شادخواري‌ و شكار مى‌پرداخت‌. با آنكه‌ خبر مرگ‌ سليم‌ در 26ق‌/520م‌ به‌ اسماعيل‌ آرامش‌ روحى‌ بخشيد جهانگشا، 46، 69؛ عبدي‌ بيك‌، 6؛ روملو، 76، ولى‌ وي‌ نيز چند سال‌ بيشتر نزيست‌ و در رجب‌ 30 در حالى‌ كه‌ هنوز به‌ 0 سالگى‌ نرسيده‌ بود، درگذشت‌. پيكر او را در جوار مدفن‌ اجدادش‌ در اردبيل‌ به‌ خاك‌ سپردند همو، 81-82؛ قزوينى‌، 21-22؛ قاضى‌ احمد، /55؛ اسكندربيك‌، /4.
شيوة كشورداري‌ شاه‌ اسماعيل‌ و ترويج‌ مذهب‌ جعفري‌ محتملاً مانع‌ تجزيه‌ و تقسيم‌ ايران‌ آشوب‌ زده‌ ميان‌ دو امپراتوري‌ نيرومند عثمانى‌ و ازبك‌ شد سفرنامه‌ها...، 28- 29؛ رياض‌ الاسلام‌، 1، 3. وي‌ براي‌ تعديل‌ سياستهاي‌ افراطى‌ سران‌ قزلباش‌، صوفيان‌ و مريدان‌ حيدري‌، علماي‌ ايرانى‌ و نيز جبل‌ عامل‌، كوفه‌ و بحرين‌ را به‌ تدوين‌ كتابهاي‌ فقه‌ جعفري‌ دعوت‌ كرد خواندمير، اميرمحمود، 26؛ سفرنامه‌ها...، 83. محقق‌ كركى‌ كه‌ در نشر فقه‌ و اصول‌ مذهب‌ جعفري‌ شخصيت‌ مهمى‌ محسوب‌ مى‌شود، از جملة آنان‌ بود زرين‌ كوب‌، ، 4؛ قاضى‌ احمد، /3. از جمله‌ كارهاي‌ او براي‌ تجليل‌ از امامان‌ شيعه‌، مى‌توان‌ اين‌ موارد را ذكر كرد: ضرب‌ سكه‌ با نام‌ ائمة اثناعشري‌ جهانگشا، 49؛ قرار دادن‌ نام‌ 2 امام‌ معصوم‌ به‌ عنوان‌ سجع‌ مهرشاهى‌ مشيري‌، 82- 85؛ سفرنامه‌ها، 27- 28؛ تعمير و توسعة آرامگاه‌ امامان‌ در شهرهاي‌ عراق‌ و مشهد و نيز ايجاد ساختمان‌ براي‌ مقبرة امام‌ زاده‌ها در شهرهاي‌ ايران‌ جهانگشا، 89- 92؛ عالم‌ آرا، 27- 29؛ اصفهانى‌، 35؛ قاضى‌ احمد، /51؛ طرح‌ آب‌ رسانى‌ از فرات‌ به‌ نجف‌ ابوالحسن‌ مستوفى‌، 56.
شاه‌ اسماعيل‌ براي‌ ترويج‌ مذهب‌ شيعه‌ در كشوري‌ كه‌ بيشتر مردم‌ آن‌ اهل‌ تسنن‌ بودند، گاه‌ به‌ خشونتهايى‌ نيز دست‌ مى‌زد و اين‌ كار غالباً به‌ دست‌ قزلباشان‌ و تبرائيان‌ انجام‌ مى‌گرفت‌ عالم‌ آرا، 4 - 5؛ قاضى‌ احمد، /6؛ سفرنامه‌ها، 09.
شاه‌ اسماعيل‌ كلية وظايف‌ اداري‌ و كشوري‌ را به‌ ايرانيانى‌ مى‌سپرد كه‌ در اعتقادشان‌ به‌ تشيع‌ جاي‌ ريب‌ و ريا نبود و هم‌ بسياري‌ از آنان‌ پيشينة طولانى‌ در كارهاي‌ ديوانى‌ داشتند. نامدارترين‌ رجال‌ ديوانى‌ او اينانند: امير زكرياي‌ تبريزي‌، محمودخان‌ ديلمى‌، قاضى‌ شمس‌الدين‌ لاهيجانى‌، امير نجم‌ رشتى‌، اميرنجم‌ ثانى‌، ميرسيد شريف‌ شيرازي‌ و شمس‌ الدين‌ اصفهانى‌ قزوينى‌، 94، 07؛ جهانگشا، 70؛ عبدي‌ بيك‌، 2، 5؛ روملو، 5.
شاه‌ اسماعيل‌ به‌ رسوم‌ و آيينهاي‌ مذهبى‌ و ملى‌ بسيار علاقه‌ داشت‌ پارسادوست‌، 13 -16؛ جهانگشا، 28- 29، 73 -74 و به‌ ايجاد آبادانى‌ و بناهاي‌ ياد بود اشتياق‌ نشان‌ مى‌داد سيلوا اي‌ فيگروا، 34. مهم‌ترين‌ آثاري‌ كه‌ از وي‌ به‌ يادگار مانده‌، اينهاست‌: بازار دور ميدان‌ قديم‌ اصفهان‌ حسينى‌، 3؛ مدرسة هارونيه‌ و بقعة امام‌ زاده‌ هارون‌ در اصفهان‌ قاضى‌ احمد، /51 اين‌ دو بنا تماماً باقى‌ مانده‌ است‌؛ بناهاي‌ ياد بود در اوجان‌ فارس‌ و شيراز جهانگشا، 03 و سرانجام‌ آبادانيها و ساختمانهاي‌ متعددي‌ كه‌ در خوي‌ و تبريز بنياد كرد سفرنامه‌ها...، 79-82.
شاه‌ اسماعيل‌ به‌ فارسى‌ و تركى‌ شعر مى‌سرود و خطايى‌ تخلص‌ مى‌كرد جهانگشا، 09؛ سام‌ ميرزا، 1.
مآخذ: ابوالحسن‌ مستوفى‌، گلشن‌ مراد، به‌ كوشش‌ غلامرضا طباطبايى‌ مجد، تهران‌، 369ش‌؛ اسكندربيك‌ منشى‌، عالم‌ آراي‌ عباسى‌، به‌ كوشش‌ ايرج‌ افشار، تهران‌، 350ش‌؛ اصفهانى‌، مهدي‌، «مكاتيب‌ تاريخى‌»، ارمغان‌، تهران‌، 303ش‌، س‌ ، شم 1-2؛ باكيخانوف‌، عباسقلى‌، گلستان‌ ارم‌، به‌ كوشش‌ عبدالكريم‌ آقازاده‌ و ديگران‌، باكو، 970م‌؛ پارسا دوست‌، منوچهر، شاه‌ اسماعيل‌ اول‌، تهران‌، 375ش‌؛ جهانگشاي‌ خاقان‌ تاريخ‌ شاه‌ اسماعيل‌ ، مقدمه‌ و پيوستها از الله‌ دتا مضطر، چ‌ تصويري‌، اسلام‌ آباد، 364ش‌؛ حسينى‌ استرابادي‌، حسن‌، از شيخ‌ صفى‌ تا شاه‌ صفى‌ تاريخ‌ سلطانى‌ ، به‌ كوشش‌ احسان‌ اشراقى‌، تهران‌، 364ش‌؛ خواندمير، امير محمود، ايران‌ در روزگار شاه‌ اسماعيل‌ و شاه‌ طهماست‌ ذيل‌ تاريخ‌ حبيب‌ السير ، به‌ كوشش‌ غلامرضا طباطبايى‌ مجد، تهران‌ 370ش‌؛ خواندمير، غياث‌الدين‌، حبيب‌ السير، تهران‌ 362ش‌؛ روملو، حسن‌، احسن‌ التواريخ‌، به‌ كوشش‌ چ‌. ن‌. سيدن‌، تهران‌، 347ش‌؛ رياحى‌، محمدامين‌، زبان‌ و ادبيات‌ فارسى‌ در قلمرو عثمانى‌، تهران‌، 369ش‌؛ رياض‌ الاسلام‌، تاريخ‌ روابط ايران‌ و هند در دورة صفويه‌ و افشاريه‌، ترجمة باقر آرام‌ و عباسقلى‌ غفاري‌ فرد، تهران‌، 373ش‌؛ زرين‌ كوب‌، عبدالحسين‌، روزگاران‌، از صفويه‌ تا عصر حاضر، تهران‌، 375ش‌؛ سام‌ ميرزا صفوي‌، تحفة سامى‌، به‌ كوشش‌ ركن‌الدين‌ همايون‌ فرخ‌، تهران‌، 347ش‌؛ سفرنامه‌هاي‌ ونيزيان‌ در ايران‌، ترجمة منوچهر اميري‌، تهران‌، 349ش‌؛ سيلوا اي‌ فيگروا، گارثياس‌، سفرنامه‌، ترجمة غلامرضا سميعى‌، تهران‌، 362ش‌؛ طاهري‌، ابوالقاسم‌، تاريخ‌ سياسى‌ و اجتماعى‌ ايران‌ از مرگ‌ تيمور تا مرگ‌ شاه‌ عباس‌، تهران‌، 349ش‌؛ عالم‌ آراي‌ صفوي‌، به‌ كوشش‌ يدالله‌ شكري‌، تهران‌، 363ش‌؛ عبدي‌ بيك‌ شيرازي‌، تكملة الاخبار، مقدمه‌ و تصحيح‌ و تعليقات‌ از عبدالحسين‌ نوايى‌، تهران‌، 369ش‌؛ غفاري‌ قزوينى‌، احمد، تاريخ‌ جهان‌ آرا، تهران‌، 343ش‌؛ فلسفى‌، نصرالله‌، چند مقالة تاريخى‌ و ادبى‌، تهران‌، 342ش‌؛ قاضى‌ احمد قمى‌، خلاصة التواريخ‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ اشراقى‌، تهران‌، 359ش‌؛ قزوينى‌، يحيى‌، لب‌ التواريخ‌، تهران‌، 363ش‌؛ مجير شيبانى‌، نظام‌الدين‌، تشكيل‌ شاهنشاهى‌ صفويه‌، تهران‌، 346ش‌؛ محمد معصوم‌، تاريخ‌ سلاطين‌ صفويه‌، به‌ كوشش‌ اميرحسن‌ عابدي‌، تهران‌، 351ش‌؛ مشيري‌، محمد، «دربارة مهرهاي‌ شاه‌ اسماعيل‌ اول‌»، بررسيهاي‌ تاريخى‌، 351ش‌، س‌ ، شم ؛ هامر پورگشتال‌، يوزف‌، تاريخ‌ امپراتوري‌ عثمانى‌، ترجمة ميرزا زكى‌ على‌آبادي‌، تهران‌، 367- 369ش‌؛ نيز: . 2 EI
مهدي‌ كيوانى‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 3468
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست