responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 3437
اسكوپيه‌
جلد: 8
     
شماره مقاله:3437


اِسْكوپْيه‌1
، شهري‌ در جنوب‌ يوگسلاوي‌ سابق‌، در شبه‌ جزيرة بالكان‌، مركز جمهوري‌ خودمختار مقدونية سابق‌ و پايتخت‌ كشور مستقل‌ مقدونية كنونى‌.
نام‌گذاري‌: قديم‌ترين‌ نام‌ آن‌ اسكوپى‌2 برگرفته‌ از واژة اشكوب‌3 در زبان‌ ايليري‌ - زبان‌ نخستين‌ ساكنان‌ آنجا - است‌ ( پاولى‌، ؛ XIII/910 XIII/122 .(IA, نام‌ اين‌ شهر در زبانهاي‌ مختلف‌ به‌ صورتهاي‌ گونه‌گون‌ نوشته‌، و خوانده‌ مى‌شود: در زبان‌ مقدونيايى‌، اسكوپيه‌؛در زبانهاي‌صربى‌ و كرواتى‌،اسكوپليه‌4؛در آلبانيايى‌،اشكوپ‌ ( بريتانيكا، ميكرو، IX/261 ، IAÇ همانجا)؛ در مآخذ تركى‌ در دوران‌ عثمانيها به‌ صورت‌ اوسكوب‌ (عاشق‌ پاشازاده‌، 64؛ مجدي‌، 125؛ اوليا چلبى‌، 5/553) و اسقوپيا (سامى‌، 2/933)، و در عربى‌ نيز اسقوفيه‌ (ادريسى‌، 2/792، 794) واصقب‌ ( بستانى‌، 13/217) آمده‌ است‌. در دوران‌ بطلميوس‌ دوم‌ در سدة 3 ق‌م‌ از آنجا نام‌ برده‌ شده‌ است‌ ( پاولى‌، ، IA همانجاها)؛ مدتى‌ نيز يوستى‌نياناپريما و همچنين‌ سينتيا ناميده‌ شده‌ است‌ (سامى‌، همانجا).
موقعيت‌: اين‌ شهر در 41 و 59 عرض‌ شمالى‌ و 21 و 26 طول‌ شرقى‌ ( بريتانيكا، همانجا، نيز، ماكرو، ، XIX/1101 نقشه‌) بر دو سوي‌ رودخانة واردار بر سر راههاي‌ مهم‌ سلانيك‌ - اژه‌ در جنوب‌؛ نيش‌ - بلگراد در شمال‌، از طريق‌ گذرگاه‌ كاچانيك‌ به‌ قوصووا (كوزوو) - پريشتينه‌، و كومانووا - كريوا به‌ بلغارستان‌ در شرق‌ و نيز در غرب‌ جادة مشرف‌ به‌ آلبانى‌، قرار دارد ، IA) همانجا؛ VIII/1052 , 1 EI). ارتفاع‌ آن‌ از سطح‌ دريا از 220 تا 340 متر تغيير مى‌كند و اطراف‌ آن‌ را دره‌هاي‌ حاصل‌خيز و كوهستانهاي‌ پربرف‌ احاطه‌ كرده‌اند (همانجاها). از آنجا كه‌ اين‌ شهر از شمال‌ به‌ نقاط كوهستانى‌ و از جنوب‌ به‌ درياي‌ اژه‌ مربوط مى‌شود، داراي‌ اقليمى‌ دوگانه‌ است‌؛ چنانكه‌ تابستانها گرم‌ و خشك‌، و زمستانها سرد و مرطوب‌ است‌. دماي‌ متوسط سالانه‌ 4/12 سانتى‌گراد است‌ و بيشترين‌ دماي‌ هوا در تابستانها گاه‌ به‌ 40 مى‌رسد و بر اثر آب‌ و هواي‌ مديترانه‌اي‌ بهار آنجا از فصل‌ پاييز سردتر است‌. در 1981م‌/ 1360ش‌ جمعيت‌ شهر 547 ،506نفر بوده‌ است‌ ( يوگسلاوي‌...، 34، جدول‌ شم 5).
پيشينة تاريخى‌: ايليريها نخستين‌ ساكنان‌ اسكوپى‌ كهن‌ بودند كه‌ ويرانه‌هاي‌ آن‌ در چند كيلومتري‌ شمال‌ غربى‌ شهر جديد اسكوپيه‌ قرار دارد ( پاولى‌، ، IA همانجاها؛ ,VIII/1052-1053 1 EI). در 210 ق‌ م‌، فيليپ‌ سوم‌ مقدونى‌ آنجا را تصرف‌، و ضميمة قلمرو خود كرد (سامى‌، همانجا). در نخستين‌ سده‌هاي‌ پس‌ از ميلاد مسيح‌ در قلمرو امپراتوري‌ روم‌ قرار گرفت‌ و مركز ايالتى‌ شد كه‌ روميها آنجا را داردانيا مى‌خواندند (سامى‌، نيز ، IA بريتانيكا، ميكرو، همانجاها). در همين‌ زمانها مركز و پايگاه‌ لژيون‌ هفتم‌ روميها بود ( پاولى‌، .(XIII/190 پس‌ از تجزية امپراتوري‌ روم‌، در قلمرو دولت‌ روم‌ شرقى‌ قرار گرفت‌ (سامى‌، 2/933). گويند يوستى‌ نيانوس‌ فرمانرواي‌ بيزانس‌ آن‌ ناحيه‌ را كه‌ زادگاهش‌ بود، آباد كرد و چنانكه‌ گفته‌ شد، به‌ نام‌ خود يوستى‌ نياناپريما ناميد. برخى‌ نيز معتقدند كه‌ اسكوپيه‌ نبوده‌، بلكه‌ اوخري‌ بوده‌ است‌ (همانجا). در 518م‌ زمين‌ لرزة شديدي‌ آنجا را ويران‌ كرد ( پاولى‌، همانجا). مردمى‌ كه‌ از اين‌ زمين‌ لرزه‌ جان‌ سالم‌ به‌ در برده‌ بودند، بر ساحل‌ رودخانة واردار، شهر جديد اسكوپيه‌ را پى‌افكندند ، IA) .(XIII/122
اسلاوها كه‌ از سدة 6م‌ به‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ نفوذ كرده‌ بودند، اين‌ شهر را در سدة 7م‌ اشغال‌ كردند و در سده‌هاي‌ بعد، يعنى‌ در 9 و 10م‌ در رونق‌ آنجا كوشيدند ( بريتانيكا، 1 EI، همانجاها) و آنجا را مركز حكومت‌ خود ساختند (سامى‌، همانجا). سپس‌ در 681ق‌/1282م‌ ميلوتين‌ پادشاه‌ قدرتمند صرب‌، شهر اسكوپيه‌ را تسخير كرد و آنجا را از دست‌ دولت‌ بيزانس‌ خارج‌ ساخت‌ (استروگُرسكى‌، 451 , .(429 استفان‌ دوشان‌ در 747ق‌/1346م‌ طى‌ مراسمى‌ در كليساي‌ شهر اسكوپيه‌، تاج‌گذاري‌ كرد (اوزون‌ چارشيلى‌، ؛ I/196 استروگرسكى‌، و به‌ عنوان‌ نخستين‌ امپراتور صربها شناخته‌ شد. حاكميت‌ صربها بر اين‌ منطقه‌، از 681 تا 794ق‌/1282 تا 1392م‌ حدود 110 سال‌ ادامه‌ يافت‌ ( 1 ، EIهمانجا). در دوران‌ فرمانروايى‌ صربها، اسكوپيه‌ پايتخت‌ اين‌ دولت‌، و يكى‌ از مراكز مهم‌ بازرگانى‌ در شبه‌ جزيرة بالكان‌ بوده‌ است‌ XIII/122-123) .(IA,
پس‌ از پيروزي‌ عثمانيها در جنگ‌ قوصووا، اسكوپيه‌ از اهميت‌ ويژه‌اي‌ برخوردار شد. شهر در نخستين‌ سالهاي‌ فرمانروايى‌ بايزيد اول‌ معروف‌ به‌ ايلدرم‌ كه‌ در 791ق‌/1389م‌ به‌ سلطنت‌ دولت‌ عثمانى‌ رسيد، به‌ دست‌ پاشا يكيت‌ يكى‌ از اميران‌ وي‌ به‌ تصرف‌ درآمد (نشري‌، 1/310؛ عاشق‌ پاشازاده‌، 63 -64). پاشايكيت‌ معادن‌ نقرة كوههاي‌ كاراتووا (قراطوه‌) را نيز تصرف‌ كرد و آنگاه‌ مهاجران‌ ترك‌ و تاتار را در آنجا اسكان‌ داد (نشري‌، همانجا؛ اوزون‌ چارشيلى‌، ؛ I/260-261 شاو، 1/67).
تاريخ‌ فتح‌ اسكوپيه‌ و نيز فاتح‌ آنجا را مآخذ عثمانى‌ با اختلاف‌ ياد كرده‌اند: نشري‌ فتح‌ آنجا را در 791ق‌ (همانجا)، عاشق‌ پاشازاده‌ در 797ق‌/1395م‌ (همانجا) و شمس‌الدين‌ سامى‌ (همانجا) در 792ق‌/ 1390م‌ نوشته‌ است‌. شابانويچ‌ مورخ‌ صرب‌ معتقد است‌ كه‌ اسكوپيه‌ نه‌ از طريق‌ جنگ‌، بلكه‌ طبق‌ قراردادي‌ كه‌ ميان‌ برانكوويچ‌ و پادشاه‌ عثمانى‌ بسته‌ شد، به‌ آن‌ دولت‌ واگذار گرديد و پاشايكيت‌، نخستين‌ مرزدار آنجا بود ( 1 EI، ، IA همانجاها). برخى‌ نيز تاريخ‌ دقيق‌ فتح‌ اسكوپيه‌ را در 9 صفر 794ق‌/6 ژانوية 1392م‌ ( 1 EI، همانجا) نوشته‌اند. شمس‌الدين‌ سامى‌ (همانجا)، بدون‌ ذكر مأخذ، تيمورتاش‌ پاشا، و اوليا چلبى‌ (5/553) نيز غازي‌ اورانوس‌ را فاتح‌ اين‌ شهر نوشته‌ است‌.
آنچه‌ مسلم‌ است‌، اينكه‌ از 792ق‌ به‌ بعد شهر در قلمرو دولت‌ عثمانى‌ درآمد و به‌ تدريج‌ سيل‌ مهاجرت‌ تركان‌ شروع‌ شد و با احداث‌ مساجد، بازار و كوچه‌هاي‌ جديد، به‌ سرعت‌ ماهيت‌ شهري‌ اسلامى‌ به‌ خود گرفت‌ ، IA) همانجا) و به‌ قولى‌ نخستين‌ شهر اسلامى‌ در شبه‌ جزيرة بالكان‌ شد (سامى‌، 2/933). از همين‌ زمان‌ به‌ بعد مركز فرمانروايان‌ عثمانى‌ در ناحية صربستان‌ شد و بعد از ادرنه‌ دومين‌ اقامتگاه‌ پادشاهان‌ عثمانى‌ گرديد؛ چنانكه‌ بايزيد اول‌ گاه‌ در ادرنه‌ و گاه‌ در اين‌ شهر اقامت‌ گزيده‌، به‌ ادارة امور كشور مى‌پرداخت‌ (اوليا چلبى‌، همانجا). اين‌ شهر همچنين‌ مركز اداري‌ منطقه‌ بوده‌، و در تحريرهاي‌ دورة سلطان‌ سليمان‌ مركز يكى‌ از سنجاقهاي‌ مهم‌ به‌ شمار مى‌رفته‌ است‌ (همانجا) و برابر ضبط دفاتر مورخ‌ 859ق‌/1455م‌ بيشتر اراضى‌ آن‌ در دست‌ زمين‌داران‌ مسيحى‌ بوده‌ است‌ (اينالجيك‌، .(I/149
شهر اسكوپيه‌ در تمام‌ دوران‌ حاكميت‌ امپراتوران‌ عثمانى‌، به‌ ويژه‌ در سده‌هاي‌ 9 و 10ق‌/15 و 16م‌ از موقعيت‌ سوق‌الجيشى‌ ويژه‌اي‌ برخوردار بوده‌، و به‌ هنگام‌ لشكركشيها، محل‌ تجمع‌ سپاهيان‌ بوده‌ است‌ (صولاق‌زاده‌، 226)؛ از جمله‌ هنگام‌ لشكركشى‌ سلطان‌ محمد دوم‌ در 860ق‌/1456م‌ به‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ و فتح‌ بلگراد كه‌ انكروس‌ (مجارستان‌) پايگاه‌ لشكر بود، توپهاي‌ لازم‌ را كه‌ در اسكوپيه‌ ريخته‌ شده‌ بود (كمال‌ پاشازاده‌، 7/121-122، 130)، با جرثقيل‌ به‌ انكروس‌ منتقل‌ كردند (تورسون‌، .(79-80 پس‌ از فتح‌ صربستان‌ از جانب‌ سلطان‌ محمد، پادشاه‌ صرب‌ از تسليم‌ برخى‌ قلاع‌ خودداري‌ كرده‌، راه‌ رفت‌ و آمد اسكوپيه‌ را بست‌ و روستاهاي‌ تركها را غارت‌ كرد (تانسل‌، .(114 در 1100ق‌/1689م‌،نيروهاي‌ خاندان‌ هابسبورگ‌ اتريش‌(شاو،1/380- 381) به‌ فرماندهى‌ ژنرال‌ پيكولومينى‌ XIII/124) و با همكاري‌ هزاران‌ نفر از مردم‌ صربستان‌، شهرهاي‌ آنجا از جمله‌ اسكوپيه‌ را تصرف‌ كرده‌ (شاو، همانجا)، آتش‌ زدند؛ چنانكه‌ اين‌ شهر 60 هزار نفري‌ كاملاً ويران‌ شد. شيوع‌ بيماريهاي‌ واگيردار از جمله‌ وبا نيز موجب‌ تخلية شهر گرديد. ساكنان‌ آنجا به‌ نواحى‌ ديگر مهاجرت‌ كردند: از جمله‌ مسلمانان‌ اسكوپيه‌ به‌ استانبول‌ آمدند و در محله‌اي‌ كه‌ اكنون‌ اسكوپ‌ ناميده‌ مى‌شود، ساكن‌ شدند، گروهى‌ نيز به‌ شمال‌ يوگسلاوي‌ مهاجرت‌ كردند ، IA) همانجا).
از سدة 12ق‌/18م‌ بار ديگر شهر اسكوپيه‌ به‌ تدريج‌ رونق‌ سابق‌ را بازيافت‌ و بر وسعت‌ آنجا افزوده‌ شد و به‌ محلات‌ مسلمان‌ نشين‌ در شمال‌، ناحية مسيحيان‌ مقدونى‌ تبار و اقليت‌ يهودي‌ در ساحل‌ چپ‌ رودخانة واردار تقسيم‌ شد (همانجا). در سدة 13ق‌/19م‌ جمعيت‌ مقدونى‌ تبار اكثريت‌ يافتند و بر شمار مسيحيان‌ روز به‌ روز افزوده‌ شد. تسلط اتريش‌ بر بوسنى‌ - هرزگوين‌ در 1295ق‌/1878م‌ بافت‌ شهر را تغيير داد و بر وسعت‌ آن‌ افزود. مسلمانانى‌ كه‌ از بوسنى‌ - هرزگوين‌ به‌ اين‌ شهر مهاجرت‌ كرده‌ بودند، در ساحل‌ راست‌ رود واردار در خانه‌هاي‌ يك‌ طبقه‌اي‌ كه‌ مخصوص‌ آنان‌ ساخته‌ شده‌ بود، مسكن‌ گزيدند. پس‌ از جنگهاي‌ بالكان‌ (1912م‌) و جنگ‌ جهانى‌ اول‌، عدة زيادي‌ از مسلمانان‌ اسكوپيه‌ به‌ استانبول‌ مهاجرت‌ كردند (همانجا). از 1319ق‌/1901م‌ منطقة مقدونيه‌ صحنة برخورد ميان‌ تركها و بوميان‌ آن‌ ناحيه‌ شد. بلغارها نيز از بوميان‌ حمايت‌ مى‌كردند. از رويدادهاي‌ مهم‌ اين‌ دوره‌ در اسكوپيه‌ كشته‌ شدن‌ كنسول‌ روسيه‌ به‌ دست‌ يك‌ نفر آلبانيايى‌ بود كه‌ موجب‌ اعتراض‌ دولت‌ روسيه‌ به‌ باب‌عالى‌، يعنى‌ دربار عثمانى‌ شد (كارال‌، .(158
در جريان‌ جنگهاي‌ بالكان‌ در 1912م‌ صربها اين‌ شهر را تصرف‌ كردند؛ در 1915م‌ به‌ تصرف‌ بلغارها درآمد و سپس‌ در 1918م‌ بار ديگر به‌ دست‌ صربها افتاد. در فاصلة دو جنگ‌ جهانى‌، مركز خان‌نشين‌ واردار بود كه‌ شامل‌ قوصووه‌، صربستان‌ جنوبى‌ بود XIII/125) .(IA, در جريان‌ جنگ‌ جهانى‌ دوم‌ در 1941م‌ آلمانيها آنجا را اشغال‌ كردند و ادارة آنجا را به‌ بلغارستان‌ كه‌ هم‌ پيمانشان‌ بود، دادند؛ در 1944م‌ از تسلط آلمانيها رهايى‌ يافت‌ و در 1945م‌ به‌ جمهوري‌ فدراتيو يوگسلاوي‌ پيوست‌ (همانجا).
زمين‌ لرزة شديدي‌ در 1963م‌/1342ش‌ شهر را ويران‌ ساخت‌ كه‌ 070 ،1نفر كشته‌، و 120 هزار نفر نيز بى‌خانمان‌ شدند و 80% شهر از ميان‌ رفت‌. آنگاه‌ 78 كشور جهان‌ از نظر مالى‌ و فنى‌ در بازسازي‌ شهر شركت‌ جستند، به‌ طوري‌ كه‌ آنجا را شهر «همبستگى‌ بين‌المللى‌» ناميدند ( بريتانيكا، ميكرو، .(IX/261 طراح‌ بخش‌ مركزي‌ شهر جديد معمار معروف‌ ژاپنى‌ تانگه‌ كنزو1 بود XXIII/509) .(GSE, پس‌ از فروپاشى‌ جمهوري‌ يوگسلاوي‌، اسكوپيه‌ پايتخت‌ كشور مستقل‌ مقدونيه‌ شد و در 1992م‌ از سوي‌ جامعة اقتصادي‌ اروپا - با تأخير - به‌ رسميت‌ شناخته‌ شد. دولت‌ يونان‌ با نام‌ گذاري‌ مقدونيه‌ بر اين‌ كشور تازه‌ استقلال‌ يافته‌ به‌ شدت‌ مخالف‌ است‌ و آنجا را فقط با نام‌ كشور تا اسكوپيا2؛ و يا اي‌ ايسكوپيانى‌3 مى‌شناسد (لاكست‌، 235-236).
موقعيت‌ اقتصادي‌ و فرهنگى‌: شهر اسكوپيه‌ يكى‌ از مراكز مهم‌ بازرگانى‌ و صنعتى‌ يوگسلاوي‌ بوده‌ است‌. صنايع‌ گونه‌گون‌ مانند صنايع‌ شيميايى‌، الكتريكى‌، ساخت‌ ماشين‌ آلات‌ كشاورزي‌، توليد سيمان‌، صنايع‌غذايى‌،چرم‌سازي‌ و جزآنها در آنجارونق‌داشته‌است‌( بريتانيكا، ، GSE همانجاها).
اسكوپيه‌ كه‌ امروزه‌ 23 كم طول‌ و 9 كم عرض‌ آن‌ است‌ ، IA) همانجا)، در دوران‌ فرمانروايى‌ عثمانيها، يعنى‌ از سده‌هاي‌ 8 -14ق‌/ 14-20م‌ نيز يكى‌ از مراكز مهم‌ فرهنگى‌ قلمرو عثمانى‌ در شبه‌ جزيرة بالكان‌ بوده‌ است‌. چنانكه‌ عالمان‌، شاعران‌ و عارفان‌ بسياري‌ از اين‌ شهر برخاسته‌، يا در آنجا زيسته‌، و بدرود زندگى‌ گفته‌اند كه‌ از آن‌ جمله‌اند: لطف‌الله‌ اسكوپى‌ (طاش‌ كوپري‌زاده‌، 364)؛ شجاع‌الدين‌ الياس‌، معروف‌ به‌ شيخ‌ اسكوپ‌ (مجدي‌، 125)؛ حسام‌الدين‌ (د 960ق‌/1553م‌) متخلص‌ به‌ شيدا (عطايى‌، 11)؛ شيخ‌ محمد اسكوبى‌، معروف‌ به‌ چقرقجى‌ زاده‌ (همو، 758)؛ همچنين‌ شاعر معروف‌، عطاي‌ اسكوبى‌ كه‌ به‌ گونة تجنيسات‌ شعر مى‌سرود (گيب‌، 191 ، حاشية 3 )؛ عطاءالله‌ عطايى‌ نوعى‌ زاده‌، مؤلف‌ حدائق‌ الحقائق‌ مدتى‌ طولانى‌ در اين‌ شهر به‌ شغل‌ قضا اشتغال‌ داشته‌، و اين‌ اثر خود را در آنجا به‌ رشتة تحرير كشيده‌ است‌ (بروسه‌لى‌، 3/95- 96؛ بابينگر، 171 )؛ نيز ويسى‌ بن‌ محمد، سلطان‌ الشعرا كه‌ در اين‌ شهر زيسته‌، و در 1015ق‌/1606م‌ درگذشته‌ است‌ (اوليا چلبى‌، 5/560 -561) و اسحاق‌ چلبى‌ (د949ق‌/1542م‌) معروف‌ به‌ اسكوبى‌ ( بستانى‌، 13/217). امروز نيز اسكوپيه‌ با داشتن‌ دانشگاه‌ معتبر و مراكز علمى‌ و هنري‌ نظير كتابخانه‌ها، تالارهاي‌ موسيقى‌ و جز آن‌ يكى‌ از بزرگ‌ ترين‌ مراكز فرهنگى‌ شبه‌ جزيرة بالكان‌ است‌ VIII/1054) , 1 EI).
جهانگردان‌ غربى‌ و نيز سياحان‌ مسلمان‌ از جمله‌ اوليا چلبى‌ جهانگرد سدة 11ق‌/17م‌ هر يك‌ از ديدگاه‌ خويش‌ اين‌ شهر را وصف‌ كرده‌اند. در اين‌ ميان‌ اوليا چلبى‌ بيشترين‌ اطلاعات‌ دربارة اين‌ منطقه‌ را به‌ دست‌ مى‌دهد. وي‌ از زمينهاي‌ واگذار شده‌ به‌ سپاهيان‌ و سركردگان‌ نظامى‌ در عثمانى‌ كه‌ شامل‌ حدود 350 روستا بوده‌، نام‌ برده‌ است‌ و از نبودن‌ تشكيلات‌ گمرك‌ در اين‌ شهر و اخذ عوارض‌ گمركى‌ در سلانيك‌ و بلگراد سخن‌ به‌ ميان‌ مى‌آورد. همچنين‌ وي‌ از 120 مسجد بزرگ‌ و كوچك‌ كه‌ در 45 باب‌ از آنها نماز جمعه‌ برگذار مى‌شده‌ است‌، از 70 محله‌، 060 ،10خانه‌، 9 دارالقراء، 20 تكيه‌، 110 چشمة آب‌، 150 ،2باب‌ دكان‌ و بازارهاي‌ مختلف‌ نظير بازار بزازها، كفاشان‌ و جز آنها نام‌ مى‌برد (5/553 -557).
آثار تاريخى‌: بيشتر آثار تاريخى‌ و نيز مؤسساتى‌ كه‌ از آنها ياد شد، بر اثر زلزله‌ و آتش‌ سوزي‌ از ميان‌ رفته‌، و شمار اندكى‌ بر جاي‌ مانده‌ است‌. آنچه‌ مسلم‌ است‌، اين‌ آثار بجز بقاياي‌ قلعة شهر، به‌ دورة اسلامى‌ مربوط مى‌شوند. قلعة اسكوب‌ كه‌ امروز ويرانه‌هايى‌ از آن‌ بر جا مانده‌، به‌ صورت‌ 5 ضلعى‌ و داراي‌ 70 بارو و 2 حصار مستحكم‌ بوده‌ است‌ كه‌ به‌ سدة 6م‌ مربوط مى‌شود. اوليا چلبى‌ آنجا را با مدرسة افلاطون‌ در آتن‌ مقايسه‌ كرده‌ است‌ (5/554). وي‌ مرمت‌ آنجا را در 850ق‌/1446م‌ توسط سلطان‌ مراد دوم‌ دانسته‌ است‌ (5/555). ديگر آثار تاريخى‌ اين‌ شهر و اهم‌ آثار معماري‌ اسلامى‌ آنجا اينهاست‌: مسجد خونكار (خواندگار) معروف‌ به‌ مسجد سلطان‌ مراد دوم‌ كه‌ در 840ق‌/1436م‌ بنا شده‌ است‌ (همانجا). اين‌ مسجد كه‌ يكى‌ از زيباترين‌ مساجد شبه‌ جزيرة بالكان‌ به‌ شمار مى‌آيد، در طول‌ تاريخ‌ خود چندين‌ بار بر اثر آتش‌ سوزي‌ و يا زلزله‌ تخريب‌ شده‌، و به‌ طور كامل‌ تعمير نشده‌ است‌ .(IA,XIII/125) از ديگر مكانهاي‌ اسلامى‌ مسجدهاي‌ يحيى‌ پاشا، قارلو زاده‌، قوجا مصطفى‌ پاشا و اسحاق‌ بيك‌، و نيز مدارس‌ سلطان‌ مراد و يحيى‌ پاشا را مى‌توان‌ نام‌ برد (اولياچلبى‌، 5/555 -556). اوليا چلبى‌ همچنين‌ از كليساهاي‌ ارامنه‌، بلغارها و صربها و نيز عبادتگاههاي‌ يهوديان‌ نام‌ مى‌برد (5/558). اين‌ شهر مركز اسقف‌ نشين‌ كليساي‌ ارتدكس‌ رومى‌ است‌ و در اطراف‌ آن‌ چند صومعه‌ و دير به‌ نام‌ قديسان‌ مسيحيت‌ مانند مرقُس‌ و مَتى‌ وجود دارد ( بستانى‌، 13/218). همچنين‌ از برج‌ ساعت‌ ( اولياچلبى‌، 5/555)، پل‌ سنگى‌ بر روي‌ رودخانة واردار كه‌ در زمان‌ سلطان‌ مراد دوم‌ ساخته‌ شده‌، و در 987ق‌/1579م‌ مرمت‌ شده‌ است‌، مى‌توان‌ نام‌ برد (همو، 5/558). پس‌ از زمين‌ لرزة 1963م‌ تقريباً تمام‌ اين‌ آثار و محلات‌ مسلمان‌ نشين‌ و بافت‌ قديمى‌ شهر از ميان‌ رفته‌، و اسكوپيه‌ به‌ صورت‌ شهري‌ جديد درآمده‌ است‌ («دائرة المعارف‌...1»، .(XXXIII/219
مآخذ: ادريسى‌، محمد، نزهة المشتاق‌، بيروت‌، 1409ق‌/1989م‌؛ اولياچلبى‌، محمد، سياحت‌ نامه‌، به‌ كوشش‌ احمد جودت‌، استانبول‌، 1315ق‌؛ بروسه‌لى‌، محمد طاهر، عثمانلى‌ مؤلف‌ لري‌، استانبول‌، 1342ق‌؛ بستانى‌؛ سامى‌، شمس‌الدين‌، قاموس‌ الاعلام‌، استانبول‌، 1306ق‌؛ شاو، استانفورد جى‌، تاريخ‌ امپراتوري‌ عثمانى‌ و تركية جديد، ترجمة محمود رمضان‌ زاده‌، مشهد، 1370ش‌؛ صولاق‌ زاده‌، محمد، تاريخ‌، استانبول‌، 1298ق‌؛ طاش‌ كوپري‌زاده‌، احمد، الشقائق‌ النعمانية، استانبول‌، 1405ق‌؛ عاشق‌ پاشازاده‌، درويش‌ احمد، تاريخ‌، استانبول‌، 1332ق‌؛ عطايى‌، عطاءالله‌، حدائق‌ الحقائق‌ فى‌ تكملة الشقائق‌، به‌ كوشش‌ عبدالقادر اوزجان‌، استانبول‌، 1989م‌؛ كمال‌ پاشازاده‌، تواريخ‌ آل‌ عثمان‌، به‌ كوشش‌ شرف‌ الدين‌ توران‌، آنكارا، 1954م‌؛ لاكست‌، ايو و ديگران‌، مسألة صربستان‌ و يوگسلاوي‌ سابق‌، ترجمة عباس‌ آگاهى‌، تهران‌، 1372ش‌؛ مجدي‌، محمد، حدائق‌ الشقائق‌، به‌ كوشش‌ عبدالقادر اوزجان‌، استانبول‌، 1989م‌؛ نشري‌، محمد، تاريخ‌ جهان‌ نما، به‌ كوشش‌ رشيد اونات‌ و محمد كويمن‌، آنكارا، 1987م‌؛ يوگسلاوي‌، مؤسسة مطالعات‌ و پژوهشهاي‌ بازرگانى‌، تهران‌، 1367ش‌؛ نيز:
Babinger, F., Die Geschichtsschreiber der Osmanen und ihre Werke, Leipzig, 1927; Britannica, 1978; EI 1 ; Gibb, E. J. W., A History of Ottoman Poetry , London , 1965 ; GSE ; IA ; Inalc o k , H., Fatih devri O zerinde tetkikler ve vesikalar, Ankara, 1987; Karal, E.Z., Osmanl o tarihi , Ankara 1983 ; Ostrogorsky , G . , Bizans devleti tarihi , tr. , F. Is o ltan, Ankara, 1981; Pauly; Tansel, S., Fatih Sultan Mehmed'in siyas Q ve asker Q faaliyeti, Ankara, 1985; T O rk ansiklopedisi, Ankara, 1984; Tursun Bey, T @ r o h-i Eb O 'l- Feth, Istanbul, 1977; Uzun 5 ars o l o , I.H., Osmanl o tarihi, Ankara, 1984.
على‌اكبر ديانت‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 8  صفحه : 3437
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست