اِسْفَرايِنى، تاج الدين محمد بن محمد بن احمد (د 684ق/ 1285م)، مشهور به
فاضل و صاحبى، اديب ايرانى عربى نويس. از وي آثار متعددي بر جاي مانده
است، اما شگفت آنكه كوچكترين اطلاعى از زندگى وي در دست نيست. از آثار او
نيز تقريباً هيچ خبري در اين باره نمىتوان برگرفت. اين بى خبري گويا از
سدههاي پيشين بر منابع سايه افكنده است، چنانكه سيوطى مىنويسد: «شرح
حالى از او نيافتم» (1/219). ظاهراً نياكان اسفراينى اهل دانش بودهاند، زيرا
او در آثار خود اشاره مىكند كه برخى مباحث نحوي را نزد نيايش آموخته بوده
است (عبدالجليل، 29-30).
نكتة ديگري كه از زندگى او معلوم شده، آن است كه وي كتاب لبالالباب خود
را براي وزير شمس الدين صاحب ديوان نوشته است (حاجى خليفه، 2/1545). اين
وزير در 683ق در كشاكشهاي اميران مغول، به فرمان ارغون خان كشته شد
(خواندمير، 290-294). وفات اسفراينى نيز يك سال پس از مرگ او، احتمالاً در
اسفراين رخ داده است.
دانش نحوي اسفراينى - خاصه در اللباب كه شروح بسياري نيز بر آن نوشته
شده است - در آثار نحوي پس از او بىتأثير نبوده، و برخى چون بغدادي در
خزانة الادب، و سيوطى در همع الهوامع به سخنان او استشهاد كردهاند (نك:
عبدالجليل، 38).
اسفراينى كه نحو را شريفترين علوم، و وسيلهاي براي فهم نظم قرآن كريم
مىشمرد - و خود در مقدمة لبالالباب بدين نكته اشاره دارد (نك: همو، 83) -
تحت تأثير نحويانى چون عبدالقاهر جرجانى، كوشيده است كه در مباحث نحو، از
بيان نكتههاي صرفى پرهيز كند و بيشتر به نقش كلمه در تركيب جمله بپردازد.
همين امر، او را به عنايت خاص به اعراب كلمات و سبب اختلاف آنها، و در
نتيجه، تعيين بُرد معنايى آنها مىكشاند (نك: همو، 83 - 88). وي چند اصطلاح
جديد نيز بر اصطلاحات نحوي افزوده است، مثلاً برخى كلمات (مضاف به ياي
متكلم) را نه معرب و نه مبنى، بلكه «خصى» مىخواند و كلمات معرب را به دو
گونة مستبد (كلماتى كه خود به خود اعراب مىپذيرند) و غير مستبد (كلماتى كه
به تبع كلمة ديگري اعراب مىگيرند، يعنى توابع) تقسيم مىكند و كلمات مبنى
را به تقليد از برخى قدما، «موقوف» مىنامد (همو، 105-107).
آثار: از اسفراينى آثار متعددي بر جاي مانده كه عبدالجليل آنها را بررسى
كرده است (ص 30-37):
الف - چاپى:
1. الضوء، يا ضوء المصباح. مؤلف - چنانكه خود اشاره كرده (نك: همو، 30) - بر
المصباح مطرّزي در نحو شرحى نوشته بوده، و آن را المفتاح فى شرح المصباح
خوانده بوده است (اين كتاب اينك موجود نيست)؛ سپس همان را تلخيص كرده، و
الضوء ناميده است (همانجا). اين كتاب در لكهنو (1850م) چاپ شده است.
2. اللباب فى النحو. اين كتاب بىترديد مهمترين اثر اسفراينى است، چندانكه
در منابع عموماً از او با عنوان «صاحب اللباب » نام برده مىشود. يكى از
شارحان آن مىگويد: اين كتاب شامل خلاصة گفتار متقدمان است و لطايف عميقى
دارد كه در آثار بزرگان گذشته يافت نمىشود (نك: حاجى خليفه، 2/1543-1566).
حاجى خليفه از 6 شرح بر اين كتاب ياد كرده كه همه در سدههاي 8 و 9ق
نوشته شده، و مهمترين آنها شرح نقره كار است (همانجا؛ نيز نك: عبدالجليل،
38-40). كتاب اللباب به كوشش بهاءالدين عبدالوهاب عبدالرحمان، در رياض
(1984م) چاپ شده است.
ب - خطى:
1. حواشى اللباب. مؤلف - چنانكه در مقدمة كتاب ذكر كرده - براي توضيح
مشكلات اللباب، حواشى و تعليقاتى بر آن نوشته، و از مجموع آنها اين كتاب
را تدارك ديده است. 3 نسخه از آن در مشهد، و آصفيهو دارالكتب قاهره يافت
مىشود I/520) .(GAL,S,
2. رسالة فى الجملة الخبرية، رسالهاي است در 4 صفحه، در باب جمله كه
اسفراينى آن را بر كسى املا كرده است. يك نسخه از آن در دارالكتب قاهره
موجود است S) ، GAL, همانجا).
3. شرح القصيدة الطنطرانية. اين قصيدة بسيار متصنع را احمد بن عبدالرزاق
طنطرانى مراغى (د 485ق/1092م) در مدح خواجه نظام الملك سروده بوده كه
اسفراينى شرح كرده است. نسخهاي از آن در دارالكتب قاهره موجود است (نك:
سيد، 2/57)؛ نسخة ديگري نيز در ازهريه بوده (ازهريه، 5/151) كه به گفتة
عبدالجليل مفقود شده است (ص 37).
4. فاتحة الاعراب باعراب الفاتحة. در مقدمة اين كتاب، شيوة عمومى اسفراينى در
تحقيقات نحوي تا حدي آشكار مىشود، زيرا او تصريح مىكند كه بسياري از مسائل
دخيل در نحو - چون ادغام، نسبت، اماله و اعلال... - را كنار مىنهد. به
عبارت ديگر، او در درجة اول به نقش نحوي كلمه در جمله عنايت دارد، نه
احوال صرفى آن. عبدالجليل يك نسخه از اين كتاب را در دارالكتب قاهره
شناسايى كرده است (ص 36). نسخهاي نيز در مشهد موجود است S) ، GAL, همانجا).
5. لب الالباب. مؤلف در مقدمة كتاب مىنويسد كه از ميان علوم، نحو را براي
وزير شمسالدين صاحب ديوان برگزيده است (نك: عبدالجليل، 34- 35). معلوم
نيست كه وزير از او چنين چيزي طلب كرده بوده، يا او خود خواسته بوده است
كه هديهاي به وزير دهد. در هر حال مؤلف رنج تأليف تازهاي را بر خود هموار
نكرده، بلكه اللباب را خلاصه كرده، و در قالب كتاب تازهاي عرضه داشته
است. عبدالجليل به 3 نسخه از آن در قاهره و اسكندريه اشاره كرده است (ص
35-36).
چنانكه اشاره شد، كتاب المفتاح او، اينك در دست نيست. شرح مناجات شهاب
الدين سهروردي كه در فهرست خديويه (7(2)/625) به نام «علامه شيخ محمد
اسفراينى» ثبت شده، بعيد است كه از اين اسفراينى باشد.
مآخذ: ازهريه، فهرست؛ حاجى خليفه، كشف؛ خديويه، فهرست؛ خواندمير، غياث
الدين، دستور الوزراء، به كوشش سعيد نفيسى، تهران؛ سيد، خطى؛ سيوطى، بغية
الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق/1964م؛ عبدالجليل،
محمدبدري، الاسفرايينى و منهجه فى درس النحو، بيروت، 1404ق/1984م؛ نيز: S.
GAL,
آذرتاش آذرنوش