اِسْفَرايِن، شهرستان و شهري در استان خراسان.
شهرستان اسفراين: اين شهرستان با وسعت 45 ،كم در شمال استان خراسان قرار
گرفته است سرشماري عمومى...، و از شمال به شهرستانهاي بجنورد و شيروان، از
خاور به شهرستانهاي قوچان و نيشابور، از جنوب و جنوب غربى به شهرستان
سبزوار و از باختر به شهرستان بجنورد محدود مىشود همان، 7. از لحاظ اداري -
سياسى، شهرستان اسفراين از دو بخش مركزي، و بام و صفىآباد تشكيل شده است.
بخش مركزي شامل دهستانهاي زرق آباد، رويين، ميلانو، آذري و دامنكوه، و بخش
بام و صفىآباد شامل دو دهستان به همين نامهاست آمارنامه...، 8.
ويژگيهاي طبيعى: تشكيلات زمين شناسى اسفراين ادامة رشته كوههايالبرز و
همزمانبا چينخوردگىآلپىاست مبشري، /16. قديمىترين اين تشكيلات مربوط به
دوران اول زمين شناسى است كه از رسوبات آهكى دولوميتى فشرده مربوط به
پرمو - كربونيفر تشكيل شده است همو، /16-17. دوران دوم از آهكهاي ريز دانه
همراه با رگههاي كلسيت فراوان مربوط به ژوراسيك و نيز آهك و آهك مارنى
مربوط به تشكيلات كرتاسه به وجود آمده است. در دوران سوم، گالههاي آذرين
با سيمانى از خاكستر آتشفشانى قرمز رنگ به همراه توف در جنوب دشت اسفراين
ديده مىشود و در برخى از نقاط كنگلومراي بختياري به صورت دگرشيب بر روي
اين باند قرار گرفته، و بر روي آن نيز مارنهاي قرمز و خاكستري با باند ضخيمى
از ژيپس گچ كه نتيجة تشكيلات تبخيري است، گسترده شده است. در شمال دشت
در حاشية جنوبى و ارتفاعات آلاداغ تشكيلات رُسى و مارنى در بالا به طور
دگرشيب به وسيلة كنگلومراي بختياري پوشيده شده، و تشكيل يك ناوديس را
داده است و بر روي آن كنگلومراي غير همگن قرار گرفته است همانجا.
آبرفتهاي قديمى همان مخروطهاي سيلابى است كه در دامنة ارتفاعات شمال
گسترش دارد و به طور كلى منبع اصلى تغذية لايههاي آبدار دشت را به وجود
مىآورد. بيشتر دشت اسفراين را آبرفتهاي جديد مىپوشاند كه جنس مواد تشكيل
دهندة آن در دامنه متشكل از ريگ، شن، ماسه و خاك رس است همو، /18. ذخاير
معدنى كه هم اكنون در اين ناحيه از آنها بهره برداري مىشود، سنگ آهك و
گچ است نام و نشان... 0، 2؛ فرهنگ جغرافيايى...، 2.
شهرستان اسفراين از دو بخش كوهستانى و كم ارتفاع به وجود آمده است. بخشى
از رشته كوه آلاداغ در شمال و خاور اين شهرستان قرار گرفته، و بلندترين
نقطة آن قلة كوه شاه جهان 50 ،متر است مفخم، 6. ديگر قلههاي آلاداغ
اينهاست: شانو، دلقره، برمهان، پاتو، ناوري، خيران، ارسن، كول، گاوتيغ و
قره داش فدايى، 5. در جنوب اين شهرستان نيز، رشته كوه اسفراين يا هردة
جوين قرار گرفته كه بلندترين قلة آن 53 ،متر است مفخم، 12؛ فرهنگ
جغرافيايى، همانجا. ناحية كم ارتفاع و دشت مانند شهرستان اسفراين از دو بخش
به وجود آمده است. دشت اسفراين كه با جهتى شمال غربى - جنوب شرقى در
پاي كوه آلاداغ گسترده شده است و دشت صفى آباد كه آن نيز با جهتى شمال
غربى - جنوب شرقى در دامنة شمالى هردة جوين واقع شده، و از شمال غرب به
دشت اسفراين مرتبط است فدايى، 4.
آب و هواي شهرستان، افزون بر تأثير پذيري از تودههاي مديترانهاي و
تودههاي مرطوب درياي مازندران، تحت تأثير كوهستان آلاداغ و شاه جهان قرار
دارد؛ به طور كلى قسمتهاي شمالى ناحية اسفراين داراي آب و هواي معتدل
كوهستانى و قسمتهاي جنوبى و جنوب غربى به سبب همجواري با كوير داراي
تابستانهاي گرم و خشك و زمستانهاي سرد است همو، 8. آمارهاي موجود متوسط دماي
سردترين ماه بهمن ماه را / و متوسط دماي گرمترين ماه تير و مرداد را 5 و
متوسط دماي سالانه را /3 سانتىگراد نشان مىدهد و در ماه از سال يخبندان
مشاهده مىشود كه پراكندگى آن در ماههاي آذر، دي و بهمن بيش از ماههاي
ديگر است همو، 8، 9، 0-1. معدل بارش سالانه طى يك دورة 0 ساله 353-363ش در
ايستگاه اسفراين 09 ميلىمتر بوده است نك: سالنامه...، جم.
آبهاي سطحى در ناحية اسفراين با توجه به ويژگى بارش بيشتر به صورت
سيلابهاي فصلى ظاهر مىشوند. رودخانة قرهسو به عنوان اصلىترين رودخانة
ناحيه از ارتفاعات قوچ خوار سرچشمه مىگيرد و شاخههايى فرعى به نامهاي
گرماب، سرخ آب، كال ولايت، بيدواز، رويين، سنخواست و جاجرمكهاز
ارتفاعاتآلاداغسرچشمهمىگيرند، از سوي شمال به آن مىپيوندند كه از ميان
آنها، تنها رودخانة بيدواز و رويين جريان هميشگى دارند فدايى، 6- 8. بادهاي
محلى كه در ناحية اسفراين شناخته شدهاند، اينهاست: كفباد، بادچاچ، بادسياه
خانه، باد نيشابور، باد قبله و كوه باد همو، 1-2.
پوشش گياهى: بخش قابل توجهى از زمينهاي ناحية اسفراين از جنگلها و مراتع
پوشيده شده است. در ارتفاعات شمالى و شمال شرقى درختان و درختچههايى
مانند پسته، انار، سماق، زبان گنجشك، انجير، زالزالك و ارغوان وجود دارد همو،
5. مراتع ناحيه نيز از گياهانى كه مصرف دارويى دارند، همانند شاهتره، گل
زرد، خاكشير خاكشى، درمنه، گل گاوزبان، كاسنى، ختمى و شيرين بيان پوشيده
شده است فرهنگ جغرافيايى، 2.
حيات وحش: ناحية اسفراين به سبب داشتن مراتع و جنگلها، زيستگاه مناسبى
براي حيوانات وحشى است، همچون شغال، گوركن و خرگوش كه در دشتها، و آهو،
روباه و خوك كه هم در دشتها و هم در ارتفاعات ديده مىشوند فدايى، 7.
همچنين قوچ و ميش وحشى، بز كوهى، سمور، گربة وحشى، پلنگ، تشى و كفتار به
ويژه در ارتفاعات سالوك زندگى مىكنند و تحت حفاظت ادارة محيط زيست اسفراين
هستند. افزون بر آن، انواع مختلف مار از جمله افعى و كبري و انواع پرندگان
مانند جغد، چوب پا، سبزقبا، زاغى، كبك، تيهو، زنبور خوار، قرقاول، پرستو،
لاشخور، گنجشك، بلبل و بلدرچين در ناحية اسفراين وجود دارند همو، 8. در گذشته
برخى از انواع مرغابيهاي وحشى نيز در اين ناحيه وجود داشتند نك: ييت، 58.
ويژگيهاياجتماعىو اقتصادي: براساسآمار 370ش، شهرستان اسفراين 37 ،12نفر 82
،1خانوار جمعيت داشته، و نسبت جنسى آن 00 زن در مقابل 05 مرد بوده است.
آمارهاي همان سال دربارة تقسيمات روستايى نشان مىدهد كه اين شهرستان
داراي 13 آبادي با 38 ،7نفر 13 ،5خانوار سكنه است كه از آن ميان، 37 آبادي
مربوط به بخش بام و صفىآباد و 76 آبادي مربوط به بخش مركزي است و از ميان
آنها دهستانهاي صفى آباد و رويين به ترتيب با 4 و 2 آبادي قابل توجهند
آمارنامه، 6، 8، 8.
اقتصاد شهرستان اسفراين مبتنى بر زراعت، صنايع دستى و دامداري است.
حاصلخيزي خاك، منطقة اسفراين را به صورت يكى از مراكز عمدة كشاورزي استان
خراسان درآورده است فرهنگ جغرافيايى، همانجا. با اين وصف آب عامل محدود
كنندة فعاليت زراعى به شمار مىرود نك: مبشري، /7. آب مورد نياز كشاورزي از
كاريز، چاه عميق و نيمه عميق تأمين مىشود و آبياري بيشتر به صورت كرتى
انجام مىگيرد كه اين خود عامل هدر رفتن منابع آب است فرهنگ جغرافيايى،
همانجا. بر مبناي آمار 370ش، 16 رشته كاريز داير، 18 حلقه چاه عميق و نيمه
عميق و 3 چشمة داير منابع آب اين شهرستان را تشكيل مىدهند آمارنامه، 28،
31. محصولات عمدة ناحية اسفراين گندم و جو است، به گونهاي كه هم اكنون
گندم آبى و ديم به ترتيب 8 هزار و هزار هكتار و جو آبى و ديم به ترتيب 00
،و 00 هكتار از زمينهاي كشاورزي را به خود اختصاص داده است. 70 ،هكتار به
كشت محصولاتى مانند گوجه فرنگى، سيب زمينى، پياز و جز آنها، 20 هكتار به
كشت محصولات جاليزي و 30 هكتار به كشت حبوبات و 30 هكتار ديگر به كشت
علوفه و 27 ،هكتار نيز زير كشت گياهان صنعتى مانند چغندرقند، پنبه و دانههاي
روغنى است همان، 36-40.
صنايع دستى دومين اشتغال مردم اين نواحى است. بافت قالى، جاجيم و پارچه
از ديرباز در اسفراين رواج داشته، و اهميت خود را تاكنون حفظ كرده است و
توليدات آن، افزون بر تأمين نيازهاي محلى به نقاط ديگر نيز صادر مىشود
فرهنگ جغرافيايى، همانجا. كارگاههاي متعدد قالىبافى، ريسندگى و بافندگى
الياف، توليد نمد، زيلو، همچنين جاجيم بافى، گليم بافى و پارچه بافى در
اين شهرستان داير است نك: فرهنگ اقتصادي...، «ط».
دامداري، فعاليت جنبى اهالى شهرستان اسفراين به شمار مىرود و به شيوة
سنتى و در كنار زراعت رايج است و محصول آن به زحمت نيازهاي محلى را
برآورده مىكند فرهنگ جغرافيايى، 2. پرورش گاو، گوسفند و بز، همچنين پرورش
زنبور عسل از آن جمله است فرهنگ روستايى، 68.
امكانات آموزشى و بهداشتى - درمانى: 80 دبستان، 0 مدرسة راهنمايى، 8
دبيرستان، هنرستان از جمله هنرستان كشاورزي و آموزشگاه بازرگانى و يك
دانشسراي تربيت معلم روستايى در شهرستان اسفراين داير است و در سال تحصيلى
372-373ش، 34 ،5دانش آموز در مقاطع مختلف آموزشى، به تحصيل اشتغال
داشتهاند. همچنين يك كتابخانة عمومى در اين شهرستان وجود دارد آمارنامه، 3،
7، 9، 1، 3، 5، 9. در زمينة خدمات بهداشتى و درمانى، يك بيمارستان، درمانگاه
و 5 خانة بهداشت در سطح شهرستان فعالند همان، 39-41.
عشاير: در عصر فرمانروايان صفوي به منظور حفاظت از مرزهاي شمالى خراسان در
برابر هجوم و تجاوز اقوام بيگانه، به تدريج از نيمة سدة 0ق/6م برخى از
طوايف كرد كردستان به آن نواحى كوچانيده شدند. به ويژه ارتفاعات هزار مسجد
و دامنههاي شمالى آن با دارا بودن مراتع مستعد تابستانى و زمستانى به
تدريج سبب جذب كردهاي كوچ نشين شد. در سدة 3ق به سبب حملات تركمانان و
همزمان با توسعه طلبى روسها در آسياي مركزي، به تدريج استفاده از مراتع
زمستانى براي كردان دشوار شد و اين خود سبب عقب نشينى جمعيت كرد كوچ نشين
به ارتفاعات شاه جهان گرديد. اين ارتفاعات كه در جنوب هزار مسجد واقع
است، مراتع بسيار خوب تابستانى را در اختيار آنان قرار مىداد، هر چند كه
كوهپايههاي جنوبى منطقة سبزوار و اسفراين به سبب تأثير پذيرفتن از آب و
هواي صحرايى كوير از كيفيت خوبى برخوردار نبود پاپلى، 2، 3.
در نيمة دوم سدة 3ق نيز پس از آخرين دفاع ايرانيان از هرات نزديك به هزار
خانوار از ايل هزاره توسط حسام السلطنه از قلعه نو در بادغيس به منطقة
خراسان كوچانده شدند كه پس از مدتى دو هزار خانوار از آنان به هرات برگشتند
و دولت ايران نيز باقى آنها را به اسفراين كوچ داد. پس از چندي شماري از
آنان بر اثر وبا و بيماريهاي ديگر از ميان رفتند و باقيماندة آنان به اطراف
مشهد منتقل شدند ييت، 20-21. در حال حاضر منطقة اسفراين به انضمام سبزوار و
درگز داراي قرارگاههايى براي جذب كوچ نشينان است پاپلى، 6. شهرستان
اسفراين هم اكنون محل ييلاق و قشلاق چندين طايفة مستقل همچون باچوانلو،
باچكانلو، بريمانلو، توپكانلو، قهرمانلو، ملوانلو، ميلانلو و ناصري است كه
مجموعاً 20 خانوار عشاير ييلاقى و 87 خانوار عشاير قشلاقى را تشكيل مىدهند.
دهستانهاي بام، رويين، زرق آباد، صفى آباد، فرطان و ميلانلو محل رفت و آمد
آنهاست نك: سرشماري اجتماعى...، 9. اهالى شهرستان اسفراين به زبانهاي
فارسى، تركى و كردي صحبت مىكنند و پيرو مذهب تشيع و يا حنفى مذهبند فرهنگ
جغرافيايى، همانجا.
مآخذ: آمارنامة استان خراسان 372ش، سازمان برنامه و بودجة استان خراسان،
تهران، 373ش؛ پاپلى يزدي، محمدحسين، كوچ نشينى در شمال خراسان، ترجمة اصغر
كريمى، مشهد، 371ش؛ سالنامة آماري هواشناسى، سالهاي 353-
363ش،سازمانهواشناسىكشور،تهران،361-367ش؛ سرشمارياجتماعى - اقتصادي عشاير
كوچنده 366ش، جمعيت عشايري دهستانها، كل كشور، مركز آمار ايران، تهران،
368ش؛ سرشماري عمومى نفوس و مسكن 365ش، نتايج تفصيلى، شهرستان اسفراين،
مركز آمار ايران، تهران، 368ش؛ فدايى، احمد، جغرافياي شهرستان اسفراين،
مشهد، 373ش؛ فرهنگ اقتصادي دهات و مزارع، استان خراسان، جهاد سازندگى،
تهران، 363ش؛ فرهنگ جغرافيايى آباديهاي كشور غلامان - عشق آباد، ادارة
جغرافيايى ستاد ارتش، تهران، 367ش، ج 1- 9؛ فرهنگ روستايى 365ش، مركز آمار
ايران، تهران، 369ش؛ مبشري، فريدون و ديگران، ارزيابى وضع موجود و امكانات
توسعة منابع آب، منطقة خراسان، تهران؛ مفخم پايان، لطف الله، فرهنگ
كوههاي ايران، تهران، 352ش؛ نام و نشان معادن فعال كشور 365ش، مركز آمار
ايران، تهران، 368ش؛ ييت، چارلز ادوارد، سفرنامة خراسان و سيستان، ترجمة
قدرت الله روشنى زعفرانلو و مهرداد رهبري، تهران، 365ش. مژگان نظامى تا
اينجا درست شده است براي نمونه
شهر اسفراين: اين شهر مركز شهرستان اسفراين، در 7 و 9 طول شرقى و 7 و عرض
شمالى و در ارتفاع 20 ،متري از سطح دريا واقع است. اسفراين بر سر راه
بجنورد - سبزوار قرار گرفته است و با مشهد، مركز استان، 50 كم فاصله دارد. اين
شهر در دامنة كوه شاهجهان واقع شده است و ارتفاعات آلاداغ نيز در شمال آن
قرار دارد. رودخانة فصلى بيدواز كه از كوه شاهجهان سرچشمه مىگيرد، از ميان
شهر مىگذرد و سرانجام به رودخانة كال شور مىپيوندد فرهنگ جغرافيايى، 2.
نام اين شهر به صورتهاي سبراين حدود العالم، 0، 9، سفراين تاريخ سيستان،
51، اسپراين بيهقى، 14، اسپرايين برهان قاطع، /18 و اسفرائين ثعالبى،
يتيمة...، /37؛ ياقوت، /46؛ قزوينى، 95 نيز آمده است.
از گذشتة ديرينة اين شهر آگاهيهاي روشنى در دست نيست و معلوم نيست كه پيش
از دوران ساسانى نيز آباد بوده است يا نه؟ همين قدر مىتوان گفت كه به
هنگام ورود مسلمانان به خراسان، شهري قديم بوده است. اسفراين در 0 يا 1ق
به دست عبدالله بن عامر گشوده شد و كهنترين سند پس از اسلام كه از
اسفراين ياد كرده، كتاب فتوح البلدان است بلاذري، 03-04، نيز نك: قدامه،
01؛ ابن اثير، /24- 25، ولى از تخريب اسفراين به هنگام فتح آن گزارشى در
مآخذ و منابع اسلامى ديده نشده است.
جغرافى نگاران و مورخان دورة اسلامى اسفراين را سرحد ميان نيشابور و گرگان
دانسته، و آن را از بلاد نيشابور نوشتهاند. راه سراسري نيشابور به گرگان از
دشتى مىگذشت كه اسفراين در وسط آن بود اصطخري، 17؛ ابن رسته، 71؛ مقدسى،
18؛ ابن حوقل، /28، 53، 56؛ ادريسى، 90.
جغرافيا نگاران قديمى از جايى به نام مهرجان نام بردهاند، اما برخى از
آنان اسفراين و مهرجان را يك محل، و مهرجان را لقب اسفراين دانسته
بيرونى، /70، و نوشتهاند كه قباد ساسانى اسفراين را به سبب آب و هواي خوش
آن مهرجانمهرگان ناميدسمعانى،/14؛ ابوالفدا، 49 و برخى ديگر به خصوص
جغرافيانويسانى همچون اصطخري ص 84، ابن حوقل /56، مقدسى ص 52 كه از فواصل
شهرهاي خراسان ياد كردهاند، اسفراين و مهرجان را دو محل جدا از هم دانسته،
و فاصلة آن دو را دو روز راه نوشتهاند. ادريسى علاوه بر آنكه اسفراين را به
وفور نعمت و مردمش را به نيكى ستوده، مهرجان را جداگانه وصف كرده است كه
شهري آباد، داراي ميدانها و بازارها بوده است ص 90، 92، ولى ياقوت حموي
مهرجان را نام قديم اسفراين دانسته كه بعدها اين نام به دهكدهاي در كنار
شهر اسفراين داده شده است. به گفتة وي ناحية اسفراين 51 قريه را شامل
مىشده است /46-47، /98 - 99.
به نوشتة مؤلف ناشناختة حدود العالم، اسفراين «شهري آبادان و با نعمت» بوده
است ص 9. يكى از علويان زيدي طبرستان به نام حسن ابن حمزه كه شاعري
توانا بود، در سدة ق در سفري به قصد آستان بوسى امام هشتم از منازل ميان
راه از جمله اسفراين در قصيدهاي عربى ياد كرده است ابن اسفنديار، 02- 05.
زكرياي قزوينى مردم اسفراين را اهل خير و صلاح دانسته است ص 95. حمدالله
مستوفى اسفراين را شهري متوسط دانسته، و از كاسة بزرگى با محيطى برابر 2 «گز
خياطى» كه از روي ساخته شده، و در مسجد شهر قرار داشته، سخن گفته است. به
نوشتة وي در شمال اسفراين قلعة محكمى بوده كه آن را «دز صعلوك» مىخواندند.
هواي اسفراين معتدل و آب آن از رودخانه است، اما توابعش داراي قنوات
بودهاندص49.زينالعابدينشيروانىاسفراينراقصبهايدلنشين، با آبى «معتدل» و
هوايى «بهجت قرين» دانسته كه «ميوة سردسيرش ممتاز و گردكانش بامتياز» بوده
است ص 47.
به آثار برجاي مانده از شهر كهن اسفراين، بلقيس گفته مىشود كه با اندكى
فاصله در حدود كم در جنوب مركز شهر كنونى اسفراين قرار دارد كه ميانآباد
ناميده مىشود. ميانآباد نام جديدي است و اين نام در متون تاريخى و
جغرافيايى پيش از دورة از قاجار ديده نشده است. احمد بهمنيار فاصلة ميان
سبزوار و اسفراين را ميانآباد ناميده است ص 46. اين امكان وجود دارد كه در
000ق/592م اهالى شهر قديم پس از خرابى شهر و تخريب قنوات به دست
عبدالمؤمن خان ازبك نك: اسكندربيك، /45-46، محل كنونى را آباد كرده باشند و
چنانكه گذشت، بعدها به تدريج خرابههاي شهر كهنه نام بلقيس به خود گرفت.
حوادث تاريخى: چنانكه گفته شد، از گذشتة تاريخى اسفراين پيش از اسلام
اطلاع موثقى در دست نيست. اين شهر همچون ديگر شهرهاي خراسان پس از اسلام،
از آسيب لشكركشيها، تغيير واليان و ديگر صدمات بر كنار نمانده است. اسفراين
زمانى در قلمرو طاهريان بود تا آنكه يعقوب ليث صفار در 59ق به حكومت آنان
در نيشابور پايان داد. يعقوب هنگامى كه در تعقيب عبدالله محمد بن صالح بود،
از راه اسفراين به گرگان رفت. بعد عمروليث برادر يعقوب نيز در تعقيب هرثمه
تا اسفراين لشكر كشيد تاريخ سيستان، 23-51.
اسفراين در درگيريهايى كه ميان فرماندهان خراسان و امراي آل بويه و آل
زيار روي مىداد، از حوادث و كشمكشها دور نماند. عتبى نوشته است كه ابوعلى
سيمجور از گرگان به طرف نيشابور حركت كرد و فايق را با مقدمة لشكر به
اسفراين فرستاد ص 16. از بيان حوادث چنين بر مىآيد كه بكتوزون، سپهسالار
خراسان در اواخر دورة سامانى، مدتى در اسفراين بوده است همو، 66. مرعشى
نوشته است كه ابوالقاسم سيمجور در تعقيب قابوس بن وشمگير به اسفراين رفت
ص 91. ابو ابراهيم اسماعيل بن نوح ملقب به منتصر كه آخرين امير سامانيان
بود، در نيشابور امير نصر برادر محمود غزنوي را شكست داد و چون خبر آمدن محمود
را شنيد، به اسفراين گرديزي، 82، و از آنجا به گرگان نزد قابوس رفت و از
حمايت وي برخوردار شد عتبى، 86-87، چندي بعد منتصر پس از آنكه در اُستُوا
قوچان فعلى شكست يافت، به اسفراين رفت، ولى مردم اسفراين از خوف فتنه
او را به شهر راه ندادند همو، 95-96.
اسفراين در زمان سلطنت محمود چون شهرهاي ديگر خراسان از آرامش برخوردار بود.
شايد ابوالعباس فضل بن احمد اسفراينى وزير محمود نقشى در آرامش اين منطقه
داشته است فلسفى، 93-09. پس از مرگ طغرل سلجوقى ميان جانشين او و ديگر
مدعيان سلطنت جنگ در گرفت و الب ارسلان و قتلمش در اسفراين با هم مصاف
دادند كه خلق كثيري كشته شدند آقسرايى، 5-6؛ رشيدالدين، 74. در فتنة غزان
در 48ق، جوين و اسفراين مورد تهاجم قرار گرفت و عدة كثيري در اسفراين به
قتل رسيدند و شهر نيز ويران شد ابن اثير، 1/82.
به هنگام حملة مغولان كشمكشهايى ميان چند تن از سران سپاه خوارزمشاه كه
هر كدام بر گوشهاي از خراسان مستولى شده بودند، روي داد و خرابيهايى از
جمله در اسفراين به بار آورد نسوي، 31 و در حملة تيمور به خراسان دو شهر
سبزوار و اسفراين بر اثر مقاومت مردم ويران شد. در اسفراين اميرعلى پسر شيخ
على يسوري از امراي طغا تيمور ايستادگى كرد، ولى شهر در 82ق/380م تخريب، و
مردم آن قتل عام شدند ميرخواند، 042. اين شعر شرف الدين على يزدي ص
103-104؛ نيز نك: ميرخواند، 037 وصف حالى است دربارة ويرانى اسفراين: حصار و
بيوت و مساكن نماند }{ بجز نامى از اسفراين نماند
امير جهانشاه قراقويونلو هنگامى كه به جنگ ابوسعيد گوركانى و تسخير خراسان
آمده بود، مدتى در اسفراين اقامت كرد همو، 194. در دورة صفويه و به خصوص
زمان سلطنت شاه اسماعيل، شاه طهماسب و شاه عباس، اسفراين يكى از شهرهايى
بود كه در پيكار با ازبكان به شدت آسيب ديد بارتولد، .114 شاه اسماعيل براي
دفع ازبكان به خراسان آمد و از اسفراين راهى مرو شد و در جنگى شيبك خان را
شكست داد و به قتل رسانيد خواندمير، /70، 13؛ اسكندربيك، /8. ساليان بعد
هرگاه ضعفى در مركز قدرت سلاطين صفوي پديد مىآمد، ازبكان، اسفراين و ديگر
شهرهاي خراسان را مورد تاخت و تاز قرار مىدادند قاضى احمد، 61. اين
نابسامانى تا به قدرت رسيدن شاه عباس صفوي ادامه داشت. در سال پنجم
سلطنت او عبدالمؤمن خان ازبك اسفراين را محاصره كرد. ابومسلم خان استاجلو
حاكم وقت اسفراين، ماه دليرانه در برابر متجاوزان مقاومت كرد، ولى ازبكان
سرانجام شهر را تسخير، و ويران كردند و حاكم نيز به قتل رسيد اسكندربيك،
/45-46؛ منجم، 11.
اسفراين پس از اين خرابى ديگر روي آبادي به خود نديد و شاه عباس به علت
عداوت ديرينهاي كه با ابومسلم خان داشت، چندان از مرگ او متأثر نشد و در
دفع ازبكان هم اقدامى نكرد اسكندربيك، /46. وي سال بعد به اسفراين آمد و
تصميم گرفت براي جلوگيري از حملات ازبكان و احداث سدي در مقابل آنان، از
طوايف كرد چمشكزك بهره جويد همو، /33، /31. شاه طهماسب دوم همراه با فتحعلى
خان قاجار و هزار سپاهى از طريق اسفراين عازم مشهد شد تا حملة ملك محمود
سيستانى را كه داعية سلطنت داشت و در دشت اسفراين جهت مقابله با او اردو
زده بود دفع كند. شاه طهماسب در همين زمان از نادر كه شهرتش در خراسان
پيچيده بود، كمك خواست ابوالحسن، 62-63. نادر پس از چند درگيري، مخالفان از
جمله شورش جماعت بغايري و گرايلى را در اسفراين سركوب كرد مروي، /2. حكومت
اسفراين در زمان جانشينان نادر با امراي محلى و سران طوايف بود. هنگامى كه
آقا محمدخان قاجار قصد تصرف مشهد را داشت، حاكم اسفراين، ابراهيم خان كرد از
طايفة شادلو بود ساروي، 86؛ سپهر، /0.
اسفراين بعدها در دوران محمدشاه و اوايل سلطنت ناصرالدين شاه قاجار دچار
فتنه و شورش آصف الدوله و پسرش حسن خان سالار شد همو، /93، 08، 13؛
خورموجى، 3، 2. اين وقايع كه از 262ق آغاز شده بود، به سعى و تدبير ميرزا
تقى خان اميركبير و سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه و سام خان كرد زعفرانلو
در 266ق خاتمه يافت سپهر، /35-36.
اهل علم و بزرگان اسفراين: اسفراين مهد پرورش گروهى از رجال دينى، علمى،
ادبى و سياسى بوده است، چنانكه حاكم نيشابوري حدود 0 تن از علماي اسفراين
را جزو بزرگان نيشابور آورده است نك: خليفه، 9-13؛ نيز مولوي، 37. بزرگانى از
اسفراين در بغداد و نيشابور به تدريس اشتغال داشتند ثعالبى، تتمة...، /08- 09؛
ياقوت، /46-47، /41، 46؛ سمعانى، /43- 45 و به نام برخى از آنان مدارس
اختصاصى ساخته مىشد راوندي، 8. بانى يكى از مدارس بلخ نيز فضل بن احمد
اسفراينى بوده است همانجا.
از فقهاي صاحب نام اسفراين يكى شيخ ابو اسحاق است كه در علم كلام و
اصول صاحب نام بود و تنى چند از بزرگان و مشايخ نيشابور اين دو فن را از او
آموختند نك: ه د، ابواسحاق اسفراينى. ديگري عمادالدين ابوالمظفر طاهر بن محمد
اسفراينى د 71ق صاحب كتاب تاج التراجم معروف به تفسير اسفراينى است.
همچنين از ابوعوانه صاحب المسند مىتوان نام برد ذهبى، 4/19-20. از ديگر
علماي اسفراين ابوالفتوح محمد بن فضل اسفراينى معروف به ابن المعتمد د
38ق است كه در بازگشت از بغداد به موطن خود در بسطام درگذشت قزوينى، 95؛
ذهبى، 0/39-42. فضل بن احمد اسفراينى نيز از ديگر بزرگان اسفراين است كه 7
سال وزارت محمود غزنوي را بر عهده داشت نك: فلسفى، 93- 09.
از اسفراين شاعرانى نيز برخاستهاند كه از جملة آنان آذري طوسى ه م و نيز
اميرهمايوناسفراينى استكه از قصيدهگويانو غزل سرايان سدة ق به شمار
مىآيند صفا، /74- 78. مقبرة چند تن امام زادگان، عرفا و مشايخ در اسفراين
است كه زيارتگاه اهالى است قراخانى، 2 -6؛ روشنى، 20-23.
مآخذ: آقسرايى، محمد، تاريخ سلاجقه، به كوشش عثمان توران، تهران، 362ش؛
ابن اثير، الكامل؛ ابن اسفنديار، محمد، تاريخ طبرستان، به كوشش عباس
اقبال، تهران، 320ش؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، ليدن، 939م؛ ابن رسته،
احمد، الاعلاق النفيسة، ليدن، 891م؛ ابوالحسن گلستانه، مجمل التواريخ، به
كوشش مدرس رضوي، تهران، 344ش؛ ابوالفدا، تقويم البلدان، پاريس، 840م؛
ادريسى، محمد، نزهة المشتاق، بيروت، 873م؛ اسكندربيك منشى، عالم آراي
عباسى، تهران، 350ش؛ اصطخري، ابراهيم، مسالك الممالك، ليدن، 927م؛ برهان
قاطع، محمدحسين بن خلف تبريزي، به كوشش محمد معين، تهران، 361ش؛ بلاذري،
احمد، فتوح البلدان، ليدن، 865م؛ بهمنيار، احمد، حاشيه بر تاريخ بيهق ابن
فندق، تهران، 317ش؛ بيرونى، ابوريحان، القانون المسعودي، حيدرآباد دكن،
374ق/955م؛ بيهقى، ابوالفضل، تاريخ، به كوشش علىاكبر فياض، تهران، 358ش؛
تاريخ سيستان، به كوشش محمدتقى بهار، تهران، 314ش؛ ثعالبى، عبدالملك، تتمة
اليتيمة، به كوشش عباس اقبال، تهران، 353ش؛ همو، يتيمة الدهر، بيروت،
دارالكتب العلميه؛ حدود العالم، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 340ش؛
حمدالله مستوفى، نزهة القلوب، به كوشش محمد دبيرسياقى، تهران، 336ش؛ خليفة
نيشابوري، احمد، ترجمه و تلخيص تاريخ نيشابور؛ حاكم نيشابوري، به كوشش
بهمن كريمى، تهران، 339ش؛ خواندمير، غياث الدين، حبيب السير، تهران، 362ش؛
خورموجى، محمدجعفر، حقايق الاخبار ناصري، به كوشش حسين خديوجم، تهران،
344ش؛ ذهبى، محمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و نعيم عرقسوسى،
بيروت، 406ق/986م؛ راوندي، مرتضى، تاريخ تعليم و تربيت در ايران و اروپا،
تهران، 369ش؛ رشيدالدين فضل الله، جامع التواريخ، تهران، 362ش؛ روشنى
زعفرانلو، قدرت الله، «آثار تاريخى بام و صفىآباد»، يكى قطره باران، به
كوشش احمد تفضلى، تهران، 370ش؛ ساروي، محمدفتح الله، تاريخ محمدي، به
كوشش على رضا طباطبايىمجد، تهران، 371ش؛ سپهر، محمدتقى، ناسخ التواريخ،
تهران، 344ش؛ سمعانى، عبدالكريم، الانساب، بيروت، 408ق/988م؛ شرفالدين
على يزدي، ظفرنامة تيموري، به كوشش عصام الدين اورونبايف، تاشكند، 972م؛
شيروانى، زين العابدين، رياض السياحة، به كوشش اصغر حامد، تهران، 339ش؛
صفا، ذبيح الله، تاريخ ادبيات در ايران، تهران، 367ش؛ عتبى، محمد، تاريخ
يمينى، ترجمة ناصح جرفادقانى، به كوشش جعفر شعار، تهران، 345ش؛ فرهنگ
جغرافيايى آباديهاي كشور غلامان - عشق آباد، ادارة جغرافيايى ستاد ارتش،
تهران، 367ش، ج 1- 9؛ فلسفى، نصرالله، چند مقالة تاريخى و ادبى، تهران،
342ش؛ قاضى احمد قمى، خلاصة التواريخ، به كوشش احسان اشراقى، تهران،
359ش؛ قدامة بن جعفر، الخراج، به كوشش محمد حسين زبيدي، بغداد، 981م؛
قراخانى بهار، حسن، آثار باستانى و معماري و بقاع متبركة اطراف شهرستان
سبزوار و اسفراين، تهران، 363ش؛ قزوينى، زكريا، آثار البلاد و اخبار العباد،
بيروت، دارصادر؛ گرديزي، عبدالحى، تاريخ گرديزي، به كوشش عبدالحى حبيبى،
تهران، 363ش؛ مرعشى، ظهيرالدين، تاريخ طبرستان و رويان، به كوشش برنهارد
دارن، تهران، 363ش؛ مروي، محمدكاظم، عالم آراي نادري، به كوشش محمد امين
رياحى، تهران، 364ش؛ مقدسى، محمد، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، ليدن،
906م؛ منجم يزدي، جلالالدين، تاريخ عباسى، به كوشش سيف الله وحيدنيا،
تهران، 366ش؛ مولوي، عبدالحميد، آثار باستانى خراسان، مشهد، 353ش؛ ميرخواند،
محمد، روضة الصفا، تهذيب و تلخيص عباس زرياب، تهران، 373ش؛ نسوي، محمد،
سيرت جلالالدين مينكبرنى، به كوشش مجتبى مينوي، تهران، 365ش؛ ياقوت،
بلدان؛ نيز:
Barthold, W. An Historical Gerography of Iran, Prinston, 1984.
قدرتالله روشنىزعفرانلو ز //5 ز ن - //5 ز ن - 1//5