اَسَدْآباد، شهر و مركز استان كُنَر افغانستان. اين شهر در 71 و 9 طول
شرقى و 34 و 52 عرض شمالى قرار دارد (دوپره، .(728 نام پيشين آن چغهسراي و
چغانسراي بوده است. اسدآباد در موقعيت مناسبى در محل تلاقى جادههاي
نورستان (كافرستانِ سابق) و چترال و در امتداد رود كنر و شاخة اصلى آن، يعنى
رود پيچ واقع شده است. وسعت ناحية اسدآباد 318 كم 2 و طبق آمار
1358ش/1979م، جمعيت آن، 29 هزار نفر و جمعيت مركز اسدآباد دو هزار نفر بوده
است ( ايرانيكا، .(II/698
منطقة اسدآباد داراي جنگلهاي طبيعى با درختان بلوط، صنوبر، بادام، گردو، به و
جز آنهاست. در اين منطقه انواع حيوانات وحشى از قبيل خرس، پلنگ و بوزينه
وجود دارند كه اهالى از پوست آنها استفاده مىكنند ( دائرة المعارف...،
5/4117).
بقاياي آباديها، خشتهاي بزرگ، سر ستونها و ستونهاي مزين و منقش مرمري نشان
مىدهد كه روزگاري در اين ناحيه آباديهاي مهمى وجود داشته است. تاريخ
برخى از سنگ گورها به 600 سال پيش مىرسد (كُهزاد، 283-284). بابُر از
چغانسراي به صورت روستايى منفرد و كمزمين ياد كرده كه بر مدخلِ كافرستان
قرار داشته است. همو مىنويسد كه مردمان چغانسراي مسلمانند و چون با كافران
درآميختهاند، به شيوة زندگى آنان خو كردهاند (ص .(212 در سدة 19م نيز اين
ناحيه حالت روستايى داشت و در مرز منطقة مسلمانان پشتو زبان - در برابر
كافرستان آن روز - واقع بود و دژي براي مقابله با حملههاي كافران داشت.
در 1314ق/1896م در نبردي كه به فتح كافرستان انجاميد، منطقة چغهسراي
پايگاهِ عمدة سپاه افغان بود و به جاي پَشَد، مركز ادارة بخش جنوبى هندوكش
شرقى انتخاب شد ( ايرانيكا،همانجا).
اسدآباد در 1973م مركز استان كنر شد. شهر اسدآباد داراي ساختمانهاي اداري و
حكومتى، مدارس و بيمارستان و كارخانة برق با مولدهاي ديزلى است. شهر داراي
زيربنايى مناسب است. بازار آن در 1947م بنا شد و در 1350ش/1971م بازسازي
گرديد. طرح نوسازي و عمران كه در همان سال آغاز شده بود، تا 1353ش/1974م
پيشرفت اندكى كرد، اما از آن استقبال نشد. يك كارخانة چوببري و درودگري به
كمك فرانسويان در 1966م در اين ناحيه تأسيس شد، ولى كار آن ادامه نيافت
(باخ، 91؛ ايرانيكا، همانجا).
چوبهاي صنعتى كه با استفاده از جريان آب از اين منطقه به داخل و خارج
صادر مىشود، منبع مهم درآمد مردم را تشكيل مىدهد. همچنين اهالى به پرورش
زنبور عسل و شكار جانوران مىپردازند و چون زمين زراعى اندك است، ارزاق
موردنياز را از جاهاي ديگر مىآورند. خانهها را عموماً از سنگ و چوب مىسازند.
برخى در بلنديها و كوهها خانه ساخته، با نردبان يا پلكانهاي چوبى رفت و آمد
مىكنند.
بيشتركارها حتى كشاورزي، شخمزدن زمين، بذرافشاندن و نيز آوردنآباز چشمه،و
هيزماز جنگل بر دوشزناناست( دائرةالمعارف، 5/4117- 4118). اين نكته قابل
ذكر است كه معتقدان افغانى بودن سيدجمالالدين اسدآبادي، اين شهر را
زادگاه او مىدانند (نك: واثقى، 1).
مآخذ: باخ، اروين گروتس، جغرافياي شهري در افغانستان، ترجمة محسن محسنيان،
مشهد، 1368ش؛ دائرة المعارف آريانا، كابل، 1348ش؛ كهزاد، احمدعلى، افغانستان
در پرتو تاريخ، كابل، 1346ش؛ واثقى، صدر، سيدجمالالدين حسينى پايهگذار
نهضتهاي اسلامى، تهران، 1348ش؛ نيز:
B ? bur, Zahiru'd-d / n Mu h ammad, B ? bur-N ? ma, tr. A. S. Beveridge, London,
1922; Dupree, L., Afghanistan, Princeton, 1973; Iranica.
محمدآصف فكرت