اِسْحاقْ اَفَنْدي، يا خواجه اسحاق (1188-1251ق/1774- 1835م)،
رياضىدان و مهندس دورة عثمانى. وي در نارده (يا نارته، يا آرته) واقع در
جنوب يانيه (اكنون تابع آلبانى) زاده شد و از اين جهت به يانيوي نيز
شهرت يافته است. پدرش يهودي بود، اما به اسلام گرويد و نام عبدالله بر خود
نهاد. اسحاق پس از مرگ پدر به استانبول رفت و به يادگيري رياضيات و نيز
زبانهاي شرقى و غربى پرداخت (سامى، 2/899 -900، 6/4542-4543، 4788-4789؛
«دائرة المعارف...1»، ؛ XX/231 آديوار، 196 ؛ اونات، 106 ,93 -90 ؛ ثريا، 1/328؛
2 ؛ EIبستانى ).
بهگفتة اونات (ص اسحاق در 1221ق/1806م مترجم بحرية عثمانى بود و در اين
مقام مأمور مذاكره با فرستادة انگلستان دربارة استحكامات ساحلى كشور خويش شد
و در اين مذاكرات توانست سياست دولت متبوع خود را پيش برد (نيز نك: ثريا،
همانجا؛ آقچورا، .(129 در 1231ق/1816م معلم رياضيات در آموزشگاه مهندسى
نظامى شد و در ذيقعدة 1239/ژوئية 1824 در ديوان همايون نيز به عنوان مترجم
بهكار پرداخت و در 1242ق به مقام سرخليفگى رسيد. در 1244ق/1828م، پرتو
افندي (پرتو پاشاي بعدي)، رئيس ديوان همايون يا رئيس الكتاب، اسحاق افندي
را كه رقيبى نيرومند براي خويشتن مىشمرد، از اين مقام بركنار ساخت و
چنانكه گفته مىشود، با توسل به دستاويزهايى، مقامات مسئول را بر آن داشت
تا اسحاق را به عنوان ناظر ساختمان دژهاي مرزي به بالكان فرستادند. در
1246ق/ 1830م اسحاق از بالكان بازگشت و به كار در آموزشگاه مهندسى نظامى
ادامه داد و در رجب همان سال سرمدرس آموزشگاه شد. آنگاه به اصلاح
برنامههاي آموزشى و تجديدنظر در نظام گزينش استادان و معلمان آموزشگاه همت
گماشت. سيدعلى افندي (سيدعلى پاشاي بعدي)، سرمدرس سابق آموزشگاه كه
اينگونه اصلاحات را خوش نداشت، به تحريك پرداخت تا سرانجام، اسحاق افندي
را براي سرپرستى مرمت ساختمانهاي مذهبى به مدينة منوره فرستادند. وي به
هنگام بازگشت به استانبول در سوئز درگذشت و همانجا به خاك سپرده شد
(بروسهلى، 3/254؛ «دائرة المعارف»، نيز ثريا، همانجاها؛ قس: 2 .(EI
اسحاق افندي بجز زبانهاي شرقى همچون عربى، عبري و فارسى، با زبانهاي
لاتين، يونانى و فرانسه نيز آشنا بود. حافظهاي بسيار نيرومند داشت و گفته
مىشود كه ضمن سفر حج، در مدت 3 ماه قرآن را حفظ كرد (بروسهلى، همانجا؛
سامى، 2/899 -900؛ بانارلى، .(820
وي در كنار وظايف اداري و آموزشى خويش، به كار تصنيف نيز مىپرداخت و عمدة
شهرت او نيز از همين باب است. اثر عمدة وي با عنوان مجموعة علوم رياضيه در
4 مجلد در استانبول منتشر شد (1247-1250ق/1831-1834م). بيشتر مطالب اين
مجموعه از منابع فرانسوي در زمينة رياضيات، فيزيك، شيمى، هيأت و زمينشناسى
ترجمه شده است. اين مجموعه از نظر علمى ارزش چندانى ندارد، اما نخستين
كتابى است كه به زبان تركى دربارة دانشهاي جديد منتشر شده است. در اين
كتاب اصطلاحات علمى بسياري، برساخته از واژگان عربى، مانند مولد الماء در
برابر هيدرژن، مولد الحموضه در برابر اكسيژن، بهكار رفته است كه تا چند
سالى پس از فروپاشى دولت عثمانى و مدتها پس از آن در كشورهاي عربى همچنان
متداول بود. تأليفات اسحاق افندي نقش بزرگى در نشر علوم غربى در تركيه و
كشورهاي عربى داشته است (سامى، همانجا؛ بروسهلى، 3/254- 255؛ ثريا،
بانارلى، همانجاها).
آثار: گذشته از مجموعة علوم رياضيه، اين آثار نيز از او به چاپ رسيده است:
1. آلات كيميويه (رساله دربارة ابزارهاي آزمايشهاي شيميايى). 2. اصول
استحكامات. 3. اصول الصياغه (يا الاصاغه )، در شيوة استفادة درست از سلاحهاي
آتشين و شرح ويژگى فلزات بهكار رفته در ساختن آنها و چگونگى ساختن توپ.
4. تحفة الامراء، دربارة اردوسازي و نگهداري دژها. 5. دكز لغمى رساله سى
(رساله دربارة لاي دريا).6. عكس المرايا فى اخذ الزوايا، دربارة كاربرد برخى
از ابزارهاي رصد. 7. قواعد ساميه، در تخطيط اراضى. 8. كره رسالهسى (رساله
دربارة كره). 9. نصب الخيام، دربارة اصول بر پا كردن چادر به هنگام
لشكركشى. اين كتاب در 1242ق چاپ شد (بروسهلى، 3/255؛ بغدادي، 1/203؛
بانارلى، همانجا؛ اوزگه، .(1980
ترجمة اثري از زبان فرانسه با عنوان خانة زراع از او برجاي مانده است
(سامى، 2/900).
مآخذ: بروسهلى، محمدطاهر، عثمانلى مؤلفلري، استانبول، 1342ق؛ بستانى؛
بغدادي، هديه؛ ثريا، محمد، سجل عثمانى ( تذكرة مشاهير عثمانيه )، استانبول،
1308ق؛ سامى، شمسالدين، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق؛ نيز:
Adivar, A. A., Osmanl o t O rklerinde ilim, Istanbul, 1943; Ak 5 ura, Y., Osmanl
o devletinin dag o lma devri, Ankara, 1985; Banarl o , N.S., T O rk edebiy ? t o
t ? rihi , Istanbul, 1971 ; EI 2 ; Z zege , M. S., Eski harflerle bas / lm o s t
O rk 5 e eserler katalagu, Istanbul, 1979, vol.V; T O rk ansiklopedisi, Ankara,
1972; Unat, F.R., X Bashoca Ishak Efendi n , Belleten, 1964, vol. XXVIII, no.
109.
محمدعلى مولوي