اِسْحاق،اَديب 272-301ق/856-884م، نويسنده، شاعر و روزنامه نگار مسيحى عرب.
وي در فيحاء از توابع دمشق به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتى را در مدرسة
عازاريين دمشق به پايان رساند و در همانجا زبان فرانسه را نيز فرا گرفت.
قريحة شاعري وي از همان آغاز كودكى شكوفا شد و 0 سال بيش نداشت كه به
سرودن شعر پرداخت، اما تنگدستى خانوادهاش سبب شد كه در 1 سالگى تحصيل را
رها كند و با دستمزدي اندك در گمرك دمشق مشغول كار شود شيخو، /17؛ حمزه، /8 ؛
2 .EIبا اين حال، دست از مطالعه برنداشت و در هر فرصتى به خواندن آثار
ادبى و سرودن شعر مىپرداخت. در همين دوره، زبان تركى را نيز به خوبى فرا
گرفت عبود، 41؛ زيدان، تاريخ...، /49.
اديب در 5 سالگى، به خواست پدر به بيروت رفت و در ادارة پست مشغول كار شد.
محيط ادبى بيروت زمينهاي مناسب براي فعاليتهاي علمى و فرهنگى اديب بود.
از اين رو، وي پس از آشنايى با چند تن از اديبان و روزنامهنگاران بنام
چون ابراهيم يازجى، احمد فارس شدياق، خليل خوري و پطرس بستانى، در 7
سالگى توانست سردبيري روزنامة ثمرات الفنون را بر عهده گيرد و با روزنامة
التقدم نيز همكاري كند. سپس از سردبيري ثمرات الفنون دست كشيد و سردبير
روزنامة التقدم شد و كوشيد با ايجاد تغييرات بنيادي در آن، ماية ارتقاي سطح
علمى و ادبى روزنامه شود مروّه، 65؛ آل جندي، /48. افزون بر آن، مقالات و
مباحثى را به مسائل سياسى و انتقاد از سياست حاكمان لبنان اختصاص داد كه
عكس العمل شديد محافل سياسى را در پى داشت و برخى از روزنامههاي هوادار
دولت همچون البشير بر ضد او هياهوي بسيار به راه انداختند بستانى، 2/26. هنوز
0 سال نداشت كه به عضويت انجمن ادبى زهرة الا¸داب كه در 873م تأسيس شده
بود، درآمد و پس از چندي رياست آن را نيز بر عهده گرفت. اديب در اين زمان
آوازهاي بلند يافت و مجموعة سخنرانيهايش در انجمن زهرةالا¸داب توجه بسياري
را به خود جلب كرد حمزه،/9؛آلجندي، همانجا؛ زيدان، تراجم...، /6. وي در
875م به همراه دوستش سليم خوري كتاب آثار الادهار را منتشر ساخت و نزهة
الاحداق فى مصارع العشاق را نيز در همين زمان نوشت مروه، آل جندي،
همانجاها. همچنين به پيشنهاد سركنسول فرانسه در بيروت رمان اندروماك را
ترجمه كرد و با همكاري برخى هنرمندان معروف در زمانى كوتاه آن را به روي
صحنه برد و درآمد آن را صرف برخى امور خيريه كرد حمزه، همانجا؛ نجم، 15.
اديب در حدود سال 876م در زمان حكومت خديو اسماعيل به اسكندريه رفت و با
همكاري سليم نقاش نمايشنامههايى را به عربى ترجمه كرد و به روي صحنه برد
مروه، همانجا؛ حمزه، /0. اندكى بعد، از اسكندريه به قاهره رفت و در آنجا با
سيد جمال الدين اسدآبادي آشنا شد و در زمرة مريدان وي درآمد نك: اسحاق، 0؛
حمزه، همانجا؛ طرازي، /3. در 877م، به پيشنهاد سيدجمال الدين هفتهنامة مصر
را بنياد نهاد حمزه، همانجا. اديب در اين روزگار در نهايت فقر و تنگدستى
روزگار مىگذرانيد و تأمين هزينة هفته نامه برايش سخت دشوار بود، از اين رو
ادارة آن را از قاهره به اسكندريه منتقل ساخت و سليم نقاش نيز در تحرير آن
به ياري وي شتافت. هفته نامة مصر در اسكندريه با استقبال شديد مردم روبهرو
شد و شهرت فراوان يافت، به خصوص كه برخى آزاديخواهان و نويسندگان بنام
همچون سيدجمال الدين در زمرة نويسندگان آن بودند دسوقى، /18؛ اسحاق، حمزه،
طرازي، همانجاها. اديب تنها به هفته نامة مصر بسنده نكرد و به همراه سليم
نقاش در 878م روزنامة التجارة را با حمايت مالى برخى تاجران تأسيس كرد
طرازي، /4 - 5. اديب از هواداران شريف پاشا نخست وزير وقت بود و در مقالات
خود از وي سخت جانبداري مىكرد، اما همينكه رياض پاشا در 879م به وزارت
كشور رسيد، اديب به مخالفت با وي برخاست و سياستهاي او را به شدت مورد
انتقاد قرار داد و به دنبال آن، طولى نكشيد كه هر دو نشرية التجارة و مصر
توقيف شد همو، /4؛ حمزه، /0، 3؛ مقدسى، 14.
اديب اسحاق دست از فعاليت مطبوعاتى برنداشت و در پى آن روزنامة مصر الفتاة
را در 879م و سپس هفته نامة المحروسه را در 880م به همراه سليم نقاش در
اسكندريه منتشر كرد طرازي، /6 - 7؛ يازجى، 36؛ زيدان، تاريخ، /7، اما فشارهاي
سياسى و سختگيريهاي حكومت مصر او را به جلاي وطن واداشت و او در همان حال
به فرانسه رفت و روزنامة مصر القاهره را در آنجا منتشر كرد و بيشترين مقالات
آن را به انتقاد از رياض پاشا و سياستهاي او كه در آن هنگام نخست وزير بود،
اختصاص داد مروه، 34؛ حمزه، /4. اديب در فرانسه با نويسندگان و
روزنامهنگاران بسياري آشنا شد و افزون بر نگارش مقالات متعدد دربارة مشرق
زمين، كتاب تراجم مصر فى هذا العصر را در آنجا تأليف كرد مقدسى، 12-13؛ آل
جندي، /48. وي كه به بيماري سل مبتلا بود، در پاريس چندان تاب نياورد و
به ناچار پس از ماه اقامت در آنشهر به بيروتبازگشت و بهدرخواست مدير
روزنامة التقدم سردبيري آن را بر عهده گرفت بستانى، همانجا. اديب يك سال
در بيروت به سر برد، سپس در 881م به دعوت توفيق پاشا يا شريف پاشا در 882م
و به گفتهاي به دعوت جمعى از دوستانش به مصر رفت و به عنوان منشى مجلس
انتخاب شد. در همين زمان اجازة انتشار مجدد روزنامة مصر را گرفت، اما چون
بيماريش شدت يافته بود. برادرش عونى اسحاق را به مديريت آن برگزيد و خود
به نوشتن مقالاتى در آن بسنده كرد مقدسى، 13؛ آل جندي، همانجا.
در 882م هنگامى كه نهضت عرابى پاشا در مصر پاگرفت، اديب اسحاق كه از
آزاديخواهان ميانهرو بود، با اين نهضت از در مخالفت درآمد. وي عرابى و قيام
او را باعث باز شدن پاي بيگانگان به كشور مىدانست. از اين رو در مقالات
خود از رهبران آن به سختى انتقاد مىكرد. در ابياتى نيز آنان را دزدانى
خواند كه ماية ذلت و سرافكندگى مصر شدهاند مقدسى، 18- 19. اديب در همان سال
ناگزير به بيروت بازگشت و در آنجا قصيدة طولانى و معروفش را در مدح شريف
پاشا كه حكومتش به دست عرابى سقوط كرده بود، سرود. همچنين سردبيري روزنامه
التقدم را بار ديگر بر عهده گرفت و رمان الباريسية الحسناء را كه در اوايل
جوانى ترجمه كرده بود، در 884م به چاپ رساند. در همين زمان بيماري وي
شدت يافت و به دستور پزشكان به مصر رفت و مدت كوتاهى را در قاهره و
اسكندريه گذراند. سپس به بيروت بازگشت و در همانجا در 9 سالگى درگذشت حمزه،
/9- 2؛ آل جندي، /48- 50. بيشتر منابع وفات وي را در 885م نوشتهاند شيخو،
/17؛ عبود، 41؛ عبدالجليل، 97، اما مجلة المقتطف خبر مرگ وي را در شمارة تموز
884م به چاپ رسانده است ص 34.
دهههاي و سدة 9 م را بايد عصر تحول مطبوعات عربى دانست يازجى، 34 و اديب
اسحاق خود يكى از پيشگامان اين تحول بود. مطبوعات در آن روزگار از لحاظ نثر
و شيوة بيان بسيار ضعيف بودند و به كارگيري نثر مسجع و صناعات بديعى ماية
فخر همة روزنامه نگاران بود. اديب در تحول نثر مطبوعات و تغيير آن از صنعت
گرايى و تكلف به روانى و سادهنويسى بسيار كوشيد و نثر روزنامهاي را به
مرتبهاي از شيوايى و استواري رساند و تحولى بنيادي در آن به وجود آورد
زيدان، تاريخ، /7؛ بستانى، /58.
آثار: . آثار الادهار، در بيروت 875م به چاپ رسيده است؛ . ادب المقالة
الصحفية، اثر مشتركى است از اديب اسحاق، محمد عبده و عبدالله نديم كه در
قاهره به چاپ رسيده است؛ . الباريسية الحسناء، نمايشنامهاي است كه او از
فرانسه به عربى ترجمه كرده، و در بيروت 884م به چاپ رسانده است؛ .
الدرر، مجموعهاي است از اشعار، سخنرانيها، رسائل و نمايشنامههاي وي كه به
دست برادرش عونى اسحاق گردآوري و در بيروت 909م منتشر شده است؛ . ديوان
انيس الجليس، كه برخى آن را به يوسف شلفون نسبت دادهاند نك: وانديك،
82-83؛ طرازي، /21؛ . نزهة الاحداق فى مصارع العشاق، در بيروت 874م به چاپ
رسيده است.
آثار يافت نشده: . تراجم مصر فى هذا العصر . غرائب الاتفاق بستانى، 2/26؛
كحاله، /22.
برخى از آثار اديب در زمان حيات وي از خانهاش به سرقت رفته است 2
.EIاشعاري كه او در سالهاي جوانى سروده، به حدود هزار بيت مىرسد و بيشتر
غزل، مدح، عتاب و رثاست زيدان، تراجم، /5.
مآخذ: آل جندي، ادهم، اعلام الادب و الفن، دمشق، 958م؛ اسحاق، اديب،
«جمال الدين الافغانى»، المنتخبات العصرية لدرس الا¸داب العربية، لنينگراد،
928م؛ بستانى؛ بستانى، بطرس، ادباء العرب، بيروت، 979م؛ حمزه، عبداللطيف،
ادب المقالة الصحفية، قاهره، 965م؛ دسوقى، عمر، فى الادب الحديث، قاهره،
973م؛ زيدان، جرجى، تاريخ آداب اللغة العربية، به كوشش شوقى ضيف، قاهره،
957م؛ همو، تراجم مشاهير الشرق، بيروت، دارمكتبة الحياة؛ شيخو، لويس، الا¸داب
العربية فى القرن التاسع عشر، بيروت، 910م؛ طرازي، فيليپ، تاريخ الحصافة
العربية، بيروت، 913- 914م؛ عبدالجليل، ج.م.، تاريخ ادبيات عرب، ترجمة
آذرتاش آذرنوش، تهران، 363ش؛ عبود، مارون، ادب العرب، بيروت، 960م؛
كحاله، عمررضا، معجم المؤلفين، بيروت، 376ق/957م؛ مروه، اديب، الصحافة
العربية، بيروت، 961م؛ المقتطف، قاهره، 884م، شم 0؛ مقدسى، انيس، الفنون
الادبية و اعلامها، بيروت، 984م؛ نجم، محمد يوسف، المسرحية فى الادب العربى
الحديث، بيروت، 967م؛ وانديك، ادوارد، اكتفاءالقنوع، قم، 409ق؛ يازجى،
كمال، رواد النهضة الادبية فى لبنان الحديث، بيروت، 962م؛ نيز: 2 .
عنايتالله فاتحىنژاد رب 2//3
ن * * رب
ن * * رب