اِسْپارْتا، نام استان و شهر مركز آن در حوضة مديترانه در ناحيهاي
معروف به گوللر1 (درياچهها) در جنوب كشور تركيه.
موقعيت، چهرة طبيعى و جمعيت: استان اسپارتا در 37 و 18 تا 38 و 30 عرض شمالى
و 30 و 2 تا 31 و 33 طول شرقى قرار گرفته است. مساحت آن 933 ،8 كم2 V/3505)
)، YA, و ارتفاع مركز استان از سطح دريا 025 ،1متر است IV/210) , 2 .(EIاستان
اسپارتا از شمال به استان افيون قره حصار، از جنوب به استان آنتاليا، از
مشرق به استان قونيه و از غرب و جنوب غربى به استان بوردور محدود است ،
YA) همانجا؛ «آمار...2»، نقشة تركيه). جمعيت استان برابر سرشماري عمومى
1990م، بالغ بر 771 ،434 نفر بوده است كه 574 ،229 نفر آن در شهرها و 197
،205نفر در روستاها زندگى مىكردند. جمعيت شهرستان اسپارتا 061 ،133 نفر بوده
كه 117 ،112 نفر در شهر اسپارتا و 944 ،20نفر در روستاهاي آن زندگى مىكردند
(همان، .(29 شهرهاي تابع استان اسپارتا اينهاست: آتابيك3، ايريدير4، گلن
دوست، گچى بورلو، سنيركنت، سوتچولر، شرقى قره آغاچ، اولوبورلو و يالواچ
(همانجا).
بخش وسيعى از اين استان (4/68% مساحت آن) كوهستانى است. كوههاي مهم آن
اينهاست: رشته كوههاي سلطان در شرق با ارتفاع 610 ،2متر؛ قاراقوش در شمال
ميان اسپارتا و استان افيون قرهحصار با ارتفاع 995 ،1متر؛ قويوجاك كه بخشى
از توروس غربى است با ارتفاع 337 ،2 متر؛ قاپى داغ، 447 ،2 متر؛ داوراز، 635
،2 متر؛ بارلا 799 ،2 متر؛ و نيز گول داغلاري با ارتفاع 892 ،2 متر كه
بلندترين كوه استان است V/3505-3506) .(YA,
رودخانههاي مهم اسپارتا اينهاست: ايري چاي كه از جنوب سلطان داغى سرچشمه
مىگيرد و به درياچة بيك شهر5 مىريزد؛ آق سو كه از شهر اسپارتا مىگذرد؛ و نيز
كوپروسويو (همان، .(V/3506-3507 در ايناستاندرياچههايىنيزوجود
دارندكهبراثرآتشفشانيهاايجاد شدهاند، مانند درياچة ايريدير، كوادا و گولجوك
.(V/3507-3508ٹِ‘ُû)
استان اسپارتا از نظر آبوهوا تحت تأثير شرايط اقليمى مديترانه اي و آناتولى
مركزي است، اما نه رطوبت مديترانه را دارد و نه خشكى آناتولى مركزي را. در
نواحى ييلاقى اغلب هوا سرد است. از نظر پوشش گياهى حدود 33% از كل مساحت
استان را جنگل پوشانيده است و انواع درختان جنگلى و نيز درختان ميوه در
آنجا وجود دارد (همان، .(V/3512
نامگذاري: پژوهشهاي باستان شناختى و تاريخى نشان مىدهد كه اسپارتاي
كنونى در محل قديمى باريس، يكى از شهرهاي باستانى پيسيديا قرار گرفته است
(پلينى، ؛ II/331 V(2)/681 .(IA, آگاهى دربارة منشأ نام اين شهر از سدة 8قم
فراتر نمىرود. چنين گمان مىرود كه سبارداييها6 و كيمرها كه توسط اسكيتها
(سكاها) از شمال درياي سياه بيرون رانده شدند، در اين ناحيه سكنى گزيدند و
نام خود را به منطقه دادند. اين موضوع را نوشتة ابن بطوطه (ص 287) كه آنجا
را سبرتا ناميده است، تا حدودي تأييد مىكند. برخى محققان نيز واژة باريس را
از ريشة واري7 كه در زبان سانسكريت معنى آب مىدهد و نام رودخانهاي نيز
بوده است، مىدانند V/3518) .(YA, در 325م هنگامى كه نخستين شوراي ازنيك
(ازنيق) تشكيل شد، اين شهر به نام هراكليوس بارنسيس پيسيديا ناميده شد.
استفان بيزانسى نيز از آن با عنوان شهري مهم نام مىبرد ( پاولى، .(V/17
هرودت از اين محل با نام پاتارا ياد مىكند (نك: هيتسيگ، .(731 در مآخذ كهن
سلجوقى و عثمانى نيز به صورتهاي سپرته (مختصر...، 24)، اسپرده (نشري،
1/208)، اسپارته (سعدالدين، 1/98؛ حاجى خليفه، 640)، و در مآخذ عربى به صورت
سبارطه (هيتسيگ، همانجا) آمده است. به نوشتة سامى، نام باستانى شهر، باريس
بوده كه در تركيب ادات ظرف در زبان يونانى به شكل ايس بارتيا و ضمن
تغييري در شكل به صورت اسپارته درآمده است (2/858). در روزگار عثمانيها به
عنوان مركز سنجاق حميد ايلى خوانده مىشد و در سدة 19م با نام حميدآباد به
ولايت قونيه منضم شد ، YA) همانجا).
تاريخ: مسكون بودن منطقة اسپارتا به دوران ديرينه سنگى مىرسد. در حفاريهاي
1944م در 15 كيلومتري شمال اسپارتا در ميان دشت بوزان اونو به مغارهاي از
دوران ديرينه سنگى بر مىخوريم. اين مغاره و غارهاي اطراف نشان مىدهند
كه اين ناحيه در آن دوران مسكون بوده است (همانجا).
دورة تاريخى در اسپارتا از دو هزار سال قم آغاز مىشود. اين منطقه در آن
زمان محل زندگى اقوام لووي8 و آرزاوا بوده است. آرزاواها در اين زمان كه
حِتّيها به عنوان نيروي سياسى در منطقة هاليس (قزلايرماق) حضور داشتند،
قدرتى كوچك، ولى متنفذ در آسياي صغير بودند. آنان به حاكميت هيچ قدرت
ديگري گردن ننهادند، چنانكه حتيها در طول 500 سال نتوانستند حاكميت قطعى خود
را بر ايشان اعمال كنند. سرانجام سلطة آرزاواها در 1200قم با هجوم طوايف
جزاير بالكان به آناتولى كه چهرة سياسى منطقة آناتولى كنونى را كلاً تغيير
داد، سرآمد. در ميان اين طوايف كوچنده از بالكان، فريگيها مقتدرترين عنصر
قومى بودند كه ميان سالهاي 1200- 1100قم در بيشتر مناطق، از جمله اسپارتا
پخش شدند و به همراه برخى قبايل آنجا اتحادية بزرگى تشكيل دادند. فريگيها در
اواخر سدة 8قم بر اثر جنگ با آشوريها قدرت و برتري خود را از دست دادند. در
695قم نيز در برابر سبارداييها و كيمريان كه از سوي اسكيتها (سكاها) از قفقاز
به سوي جنوب رانده شده بودند، دوام نياوردند و مغلوب شدند. در همين زمان
ليدياييها با كمك سبارداييها و كيمريان به حاكميت فريگيها خاتمه دادند و خود
جاي آنان را گرفتند. ليدياييها نيز سپس مغلوب كيمريان شدند و اين گروه اخير
در 633قم در برابر حملة مادها نتوانستند مقاومت كنند و به سوريه و فلسطين
رفتند (همان، .(V/3519-3520
با پايان يافتن دولت ليدي، پارسها (ايرانيها) قدم به صحنة تاريخ آسياي صغير
نهادند و شهرهاي سواحل اژه را كه در دست يونانيان بود، تصرف كردند. در اندك
زمانى آسياي صغير از جمله اسپارتا و منطقة پيسيديا كه اسپارتا نيز در آن قرار
داشت، جزو كوچكى از ساتراپ بزرگ ايونى در قلمرو حاكميت امپراتوري هخامنشى
قرار گرفت.
در 334قم با حملة اسكندر و تصرف آسياي صغير، فرمانروايى هخامنشيان به سر
آمد. اسكندر شهرهاي سواحل اژه، از جمله ناحية پيسيديا را تصرف كرد، ولى فرصت
اشغال اسپارتا را نيافت و تصرف آنجا را به يكى از فرماندهان خود محول كرد.
پس از مرگ اسكندر اين منطقه به حاكميت و پادشاهى برگاما درآمد. در حالى كه
دولت برگاما قلمرو خود را به سوي آناتولى غربى گسترش مىداد، سلوكوس، سر دار
ديگر اسكندر، دولت سلوكيان را در سوريه تأسيس كرد. سلوكيان درصدد توسعة قلمرو
خود به جانب سواحل اژه برآمدند. به همين سبب برخورد ميان دولت برگاما و
سلوكيان مدتها ادامه داشت. سرانجام اسپارتا تحت فرمانروايى سلوكيان درآمد و
در 188قم تمام سرزمين آسياي صغير زير فرمان روميها قرار گرفت (همانجا).
هنگامى كه روميان به تثبيت موقعيت خود در اين سرزمين مشغول بودند،
پادشاهى برگاما با اعمال سياست جديدي با رضايت دولت روم نواحى اسپارتا را
بار ديگر به قلمرو خود افزود و سپس در 129قم تمام اين ناحيه را به تصرف
قطعى خود درآورد (همان، .(V/3521 از زمان تسلط روم تا پايان سدة 3م تغيير
مهمى در منطقة اسپارتا پديد نيامد، جز آنكه اسپارتا يكى از ولايات بزرگ روم
بود و در زمان امپراتوري ديوكلتيانوس1 (284- 305م) يكى از 12 منطقة امپراتوري
به شمار مىرفت. پس از تقسيم امپراتوري روم در 395م، منطقة اسپارتا جزو روم
شرقى (بيزانس) باقى ماند و در تقسيمات اداري زمان هراكليوس ضميمة ولايت
آناتوليكون2 شد (همانجا).
در زمان خلافت بنىاميه در 94ق دوبار به اسپارتا حمله شد ، ولى در هر دو بار
مهاجمان عرب در برابر بيزانس كاري از پيش نبردند و عقب نشينى كردند. پس از
جنگ ملازگرد، سلجوقيان در مدت كوتاهى بر قسمت بيشتري از خاك آناتولى غربى
دست يافتند، ولى حاكميت آنان به سبب مقاومت بيزانس از يك سو و جنگهاي
صليبى از سوي ديگر، قطعيت نيافت و منطقه بارها ميان سلجوقيان و بيزانس دست
به دست گشت (همانجا).
در زمان قليچ ارسلان دوم (551 -588ق/1156- 1192م) لشكريان بيزانس در
نزديكى ايريدير از سلجوقيان شكست خوردند ( مختصر، 1/23-24؛ مشكور، 90). ناحية
اسپارتا در دورة سلطنت قليچ ارسلان سوم در 600ق/1204م به تصرف كامل
سلجوقيان درآمد. با ضعف سلجوقيان و حملة مغول، اميرنشين حميد (حميد
اوغوللاري) در ناحية اسپارتا و ايريدير تشكيل شد. رئيس اين امارت، فلك الدين
دُندار، نخست بورلو و آنگاه ايريدير را مركز خود قرار داد (اوزون چارشيلى،
«اميرنشينها...3»، 62 ؛ ، YA همانجا).
با قدرتگيري عثمانيان، آخرين امير خاندان حميد - حسين بيك ابن الياس - پس
از مذاكرات زياد اسپارتا را همراه با 5 شهر ديگر (آقشهر، بيك شهر، سيدي شهر،
يالواچ، شرقى قرهآغاچ) در 783ق/ 1381م به 80 هزار سكة طلا به سلطان مراد
فروخت (همانجا؛ نشري، 1/208-210؛ عاشق پاشازاده، 59 -60؛ سعدالدين، 1/98؛
قونيهلى، .(209 به اين ترتيب، اسپارتا به قلمرو عثمانى منضم شد. پس از
نبرد آنكارا و پيروزي تيمور، دولت عثمانى دچار بحران سياسى شد و امراي
قرامان با استفاده از اين اوضاع برخى از نواحى قلمرو عثمانى، از جمله
اسپارتا را تحت حاكميت خود درآوردند. پس از آنكه محمد چلبى، از فرزندان
بايزيد، در رأس حكومت قرار گرفت، اسپارتا در 818ق/1415م بار ديگر به قلمرو
عثمانى پيوست V/3522) .(YA, بر اثر بروز بحرانهاي سياسى - اقتصادي در سدة
10ق/16م، در قلمرو عثمانى، قيامهاي چندي با اهداف گوناگون روي داد. اين
قيامها اسپارتا و اطراف آن را نيز تحت تأثير قرار داد و باعث ويرانى و كشتار
شد. از جمله مهمترين آنها قيام شيعيان اسپارتا به رهبري شاه قلى بود كه
در 917ق/1511م با كشته شدن وي پايان يافت. پس از آن دولت عثمانى،
شيعيان را به موره تبعيد، و در آنجا زندانى كرد (اوزون چارشيلى،
«تاريخ...4»، 255 .(II/231, از قيام دهقانان اسپارتا كه مزارع خود را رها
ساخته، و به غارت شهرها و آباديها پرداخته بودند و از شورشهايى كه دولتمردان
عثمانى به وجود مىآوردند، نيز مىتوان سخن گفت ، YA) همانجا). يكى ديگر از
مهمترين رويدادهاي سدة 11ق/17م شورشهايى است كه در 1055ق/1645م توسط
حيدراوغلى و قاطرچى اوغلى در اسپارتا و اطراف آن به وقوع پيوست (نك: اوزون
چارشيلى، همان، )؛ III/311-314 سرانجام، اسپارتا در سدة 19م به ايالت قونيه
ملحق شد.
سياحانى كه در طول تاريخ از اسپارتا بازديد كردهاند، هر يك آنجا را به نحوي
ستودهاند. ابن بطوطه (ص 287- 288) از عمارتها، باغها، آبهاي روان و قلعة آن
ياد كرده است. اولياچلبى از سياحان سدة 17م، آنجا را «شهر شيرين» خوانده، و
گفته است كه در اقليم هفدهم قرار دارد. همو از نقيب الاشرافها و علماي آنجا
نيز ياد مىكند .(IX/283-284) همچنين تكسيه از آنجا با عنوان زيباترين شهر
ولايت حميد ياد كرده است و گويد كه روميهاي مقيم اسپارتا زبان خود را
فراموش كردهاند و به تركى سخن مىگويند، زيرا تركها پس از فتح آنجا مدارس
رومى را تعطيل كردند (3/262).
اقتصاد: اسپارتا هم در دورة فرمانروايى حميد اوغوللاري و هم در روزگار
عثمانيان يكى از مراكز مهم بافندگى بوده است، چنانكه فرشهاي آنجا از سدة
15م در بازارهاي جهانى شهرت پيدا كرد. ماركوپولو از وسعت قالى بافى اين
منطقه ياد كرده است (نك: اوزون چارشيلى، همان، .(II/628 قالى بافان اسپارتا
در كارگاههايى كه در 1891م تأسيس شده بود، با نقش قاليهاي ايرانى آشنايى
يافتند («دائرةالمعارف...1»، .(XIX/477
صمغ به دست آمده از جنگلهاي اطراف اسپارتا در بازارهاي اروپايى شهرت داشت
، YA) همانجا). كشاورزي مهمترين منبع درآمد اقتصادي منطقه است، چنانكه
4/60% جمعيت به كشاورزي اشتغال دارند و 25% تا 28% درآمد ناخالص مردم را
محصولات كشاورزي تشكيل مىدهد (همان، .(V/3540 غلات مهمترين فرآوردة
كشاورزي منطقه است. در ميان گياهان صنعتى، خشخاش مقام مهمى را داراست
(همان، )، V/3583 چندانكه جهانگردان نيز به صدور ترياك اشاره كردهاند
V(2)/681) .(IA, دانههاي روغنى نيز در آنجا به عمل مىآيد كه 3/2% كل توليد
تركيه را شامل مىشود ، YA) همانجا). يكى از مهمترين توليدات اسپارتا عصاره
و روغن گل است كه در صنايع عطرسازي و روغن سازي از آن استفاده مىشود.
اين محصول بزرگترين رقم صادرات اسپارتا را تشكيل مىدهد (همانجا). اسپارتا
از نظر صنعتى توسعة چندانى نيافته است، معادن گوگرد و لينييت در اين استان
وجود دارد كه از گوگرد آن در تهية مواد صنعتى و داروهاي دفع آفات نباتى
استفاده مىشود. درياچة ايريدير مركز ماهيهاي آب شيرين در تركيه است (همان،
.(V/3584
آثار تاريخى: در 33 كيلومتري جنوب شرقى شهر اسپارتا برخى كتيبهها و نيز
خرابههاي تئاتر و معبد ديده مىشود. مهمترين آثار برجاي مانده از دورة
اسلامى اسپارتا اينهاست: مسجد خضربيك كه در 712ق/1312م از جانب خضربيك امير
حميد اوغوللاري ساخته شده؛ مسجدكوتلوبيك كهازجانبكوتلوبيك نخستينامير
ازحميداوغوللاري شاخة اسپارتا در 820ق/1417م ساخته شده؛ مسجد فردوس بيك، كه
توسط معمار سنان در 968ق/1561م به دستور والى اسپارتا ساخته شده؛ بازارچة
فردوس بيك كه موقوفة مسجد است (همان، .(V/3600-3601 همچنين كتابخانة خليل
حميد پاشا كه در اواخر سال 1197ق/1783م ساخته شده، نيز قابل ذكر است
(ارونسال، .(II/109
از ميان مشاهير اسپارتا از مولانا عبدالقادر (مجدي، 198)، محمدبن عبدالغنى،
معروف به ياوري زاده كه به مدرسى و قضا اشتغال داشته است (شيخى، 1/20) و
خواجه منصور عطار كه آرامگاهش نيز در اين محل قرار دارد،مىتوان
نامبرد(سامى،2/858؛رفعت،1/144).
مآخذ: ابن بطوطه، رحلة، بيروت، 1384ق/1964م؛ تكسيه، شارل، كوچوك آسيا،
ترجمة على سعاد، استانبول، 1340ق؛ حاجى خليفه، جهان نما، استانبول، 1145ق؛
رفعت افندي، احمد، لغات تاريخيه و جغرافيه، استانبول، 1299ق؛ سامى،
شمسالدين، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق؛ سعدالدين، محمد، تاج التواريخ،
استانبول، 1279ق؛ شيخى محمد افندي، وقايع الفضلاء (ذيل الشقائق النعمانية )،
به كوشش عبدالقادر اوزجان، استانبول، 1989م؛ عاشق پاشازاده، درويش احمد،
تاريخ، استانبول، 1332ق؛ مجدي محمد افندي، حدائق الشقائق (ذيل الشقائق
النعمانية )، استانبول، 1989م؛ مختصر سلجوقنامة ابن بىبى، به كوشش هوتسما،
ليدن، 1902م؛ مشكور، محمدجواد، مقدمه بر اخبار سلاجقة روم، تهران، 1350ش؛
نشري، محمد، جهان نما، به كوشش رشيد اونات و محمد ا. كويمن، آنكارا، 1987م؛
نيز:
Census of Population 1990, State Institute of Statistics, Ankara, 1991; EI 2 ;
Er O nsal, I., T O rk k O t O phaneleri tarihi , Ankara , 1988 ; Evliya 4 elebi,
Seyahatname, Istanbul, 1935; Hitzig, F., X Das Lycische Sparta n , ZDMG, 1855,
vol. IX; IA; Konyali, I. H., Eregli tarihi, Istanbul, 1970; Pauly; Pliny,
Natural History, tr. H. Rackham, London, 1947; T O rk ansiklopedisi, Ankara,
1971; Uzun 5 ars o l o , I. H., Anadolu beylikleri, Ankara, 1969; id, Osmanl o
tarihi, Ankara, 1983; YA.
ابوالحسن ديانت