responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 7  صفحه : 3021
اخلاط
جلد: 7
     
شماره مقاله:3021

اَخْلاط، شهري‌ باستانى‌ در استان‌ وان‌، در شرق‌ آناتولى‌ و شمال‌ غربى‌ درياچة وان‌. اين‌ شهر در 2 و 0 طول‌ شرقى‌ و 8 و 0 عرض‌ شمالى‌ واقع‌ است‌. امروزه‌ بخشى‌ كوچك‌ از توابع‌ شهر بدليس‌ بتليس‌ به‌ شمار مى‌آيد. در 985م‌ جمعيت‌ آن‌ 00 ،8بوده‌ كه‌ 38 ،1نفر آن‌ در مركز، و بقيه‌ در روستاهاي‌ اطراف‌ زندگى‌ مى‌كرده‌اند ايرانيكا، ؛ I/726 «دائرة المعارف‌ ديانت‌...»، 22 ، II/19, اما در 990م‌ جمعيت‌ آن‌ بدون‌ حومه‌، 42 ،6نفر گزارش‌ شده‌ است‌ «آمار...»، .12
اين‌ شهر كه‌ از روزگار دولت‌ اورارتو تا دوران‌ عثمانى‌ تحت‌ حاكميتهاي‌ گوناگون‌ اداره‌ مى‌شده‌، با نامهاي‌ خَلدَس‌ اورارتويى‌، خْلْيات‌ و خْلِئات‌ يونانى‌، كِلاث‌ سريانى‌، شالِئات‌ و شاليات‌ و خْلات‌ ارمنى‌، خِلاط عربى‌، اخلاط فارسى‌ و تركى‌ معروف‌ بوده‌ است‌ ايرانيكا، نيز «دائرة المعارف‌ ديانت‌»، همانجاها؛ ابن‌ فقيه‌، 87؛ ابن‌ خردادبه‌، 22-23. به‌ گفتة ناصرخسرو كه‌ در 34ق‌/043م‌ به‌ اين‌ شهر رسيده‌، آنجا مرز مسلمانان‌ و ارمنيان‌ بوده‌ است‌، و مردمش‌ به‌ پارسى‌، ارمنى‌ و تازي‌ سخن‌ مى‌گفته‌اند ص‌ -0.
سابقة تاريخى‌: عياض‌ بن‌ غَنْم‌ در زمان‌ خلافت‌ عمر، در اوايل‌ سال‌ 0 ق‌/ 41م‌، به‌ اخلاط آمد و با بطريق‌ آنجا صلح‌ كرد، فرمانرواي‌ بدليس‌، پرداخت‌ خراج‌ اخلاط و تعهدات‌ مردم‌ آنجا را تضمين‌ كرد بلاذري‌، 55. در خلافت‌ عثمان‌، حبيب‌ بن‌ مَسلمه‌ - كه‌ به‌ دستور خليفه‌ به‌ ناحية ارمنستان‌ رفته‌ بود - ديگر بار به‌ اخلاط آمد. بطريق‌ اخلاط، امان‌ نامه‌اي‌ را كه‌ عياض‌ به‌ آنان‌ داده‌ بود، به‌ حبيب‌ نشان‌ داد و وي‌ آن‌ را تنفيذ كرد. بطريق‌ نيز خراجى‌ را كه‌ بر عهده‌ داشت‌، پرداخت‌ همو، 87؛ ابن‌ اثير، /4؛ ابن‌ خلدون‌، /001.
در دورة امويان‌، بعد از درگذشت‌ معاويه‌، مردم‌ اخلاط شورش‌ كردند و شهر به‌ قلمرو بيزانس‌ پيوست‌، لكن‌ محمد بن‌ مروان‌، فرمانرواي‌ جزيره‌، بار ديگر ادارة شهر را به‌ مسلمانان‌ سپرد. فرستادة هشام‌ بن‌ عبدالملك‌ براي‌ جنگ‌ با خزرها در سر راه‌ خود به‌ ارّان‌، چندي‌ نيز اخلاط را به‌ محاصره‌ درآورد «دائرة المعارف‌ ديانت‌»، .II/20
در 76ق‌/92م‌ اخلاط به‌ دست‌ فضل‌ خارجى‌ غارت‌ شد ابن‌اثير، /33؛ ابن‌ خلدون‌، /84 و در 78ق‌ به‌ محاصرة وليد بن‌ طريف‌ تغلبى‌ افتاد خليفه‌، /21-22.
اخلاط در 15ق‌ در دست‌ بيزانسيها قرار گرفت‌ «دائرة المعارف‌ ترك‌»، .I/238 در 16ق‌ دُمُستُق‌ با لشكري‌ از روميان‌ از راه‌ صلح‌ وارد شهر شد و به‌ جاي‌ منبر صليب‌ قرار داد و از آنجا به‌ بدليس‌ رفت‌ ابن‌ اثير، /98؛ ابن‌ خلدون‌، /08. در 19ق‌ روميان‌ به‌ دعوت‌ و تحريك‌ ارمنيان‌ شهر به‌ ارمنستان‌ آمده‌، در اخلاط و اطراف‌ آنجا خرابيها به‌ بار آوردند و عده‌اي‌ از مسلمانان‌ آنجا را كشته‌، يا اسير كردند. بعد از آن‌ غلام‌ يوسف‌ ابن‌ ابى‌الساج‌، والى‌ آذربايجان‌، شهر را از دست‌ روميان‌ گرفت‌ و كسانى‌ را كه‌ در دعوت‌ سپاه‌روم‌ مداخله‌داشتند ، كشت‌ واموالشان‌ را غارت‌كرد ابن‌ اثير، /34؛ ابن‌ خلدون‌، /09. در 53ق‌/64م‌ اخلاط به‌ تصرف‌ نجا، غلام‌ سيف‌الدوله‌ در آمد ابن‌ اثير، /51؛ ابن‌ خلدون‌، /14. در 73ق‌/83م‌ به‌ دست‌ شاهزادة كرد به‌ نام‌ باذ ابو عبدالله‌ بن‌ دوستك‌ فتح‌ شد و پس‌ از آن‌ در دست‌ سلسلة كردي‌ مروانيان‌ دياربكر قرار گرفت‌ ايرانيكا، نيز «دائرة المعارف‌ ديانت‌»، همانجاها. در 82ق‌/93م‌ روميان‌ شهر را تصرف‌ كردند و با فرمانرواي‌ ارمنى‌ آن‌ نواحى‌ مدت‌ 0 سال‌ قرارداد ترك‌ مخاصمه‌ بستند ابن‌ عبري‌، 1. در دوران‌ حكومت‌ نصرالدوله‌ احمد فرمانرواي‌ مروانى‌ 02-53ق‌/011-061م‌ مردم‌ اخلاط در آرامش‌ مى‌زيستند. در جريان‌ هجوم‌ تركها به‌ آناتولى‌، اخلاط به‌ عنوان‌ پايگاهى‌ مورد استفاده‌ قرار گرفت‌؛ در نبرد ملازگرد گروهى‌ از مردم‌ اخلاط كه‌ در جنگ‌ شركت‌ كرده‌ بودند، غنايم‌ بسياري‌ به‌ دست‌ آوردند «دائرة المعارف‌ ديانت‌»، همانجا. در 93ق‌/100م‌ شهر به‌ تصرف‌ سُكمان‌ قطبى‌، امير ترك‌، درآمد I/329 , 2 .EIاز سدة ق‌/2م‌ اخلاط مركز حكومت‌ خاندان‌ اخلاط شاهان‌ ارمن‌ شاهان‌ و يكى‌ از مراكز و شهرهاي‌ بزرگ‌ جهان‌ اسلام‌ شد «دائرة المعارف‌ ديانت‌»، همانجا. در 31ق‌/137م‌ سلطان‌ مسعود سلجوقى‌، اخلاط، ملازگرد و ارزن‌ را به‌ اقطاع‌ برادرش‌ سلجوق‌ داد حسينى‌، 11.
در 81ق‌/185م‌ پس‌ از درگذشت‌ فرمانرواي‌ اخلاط كه‌ فرزندي‌ نداشت‌، بر سر جانشينى‌ او و تصرف‌ اخلاط ميان‌ صلاح‌الدين‌ ايوبى‌ و پهلوان‌ بن‌ ايلدگز كه‌ با خاندان‌ فرمانروا نسبت‌ داشت‌، مبارزه‌ در گرفت‌؛ سرانجام‌ اخلاط به‌ پهلوان‌ واگذار شد و صلاح‌الدين‌ به‌ ميافارقين‌ رفت‌ ابن‌ اثير، 1/13 -16؛ بازورث‌، .171 در 87ق‌ تقى‌الدين‌ عمر، برادرزادة صلاح‌الدين‌ ايوبى‌ بر اخلاط مسلط شد ابن‌ اثير، 2/2 - 3؛ ابن‌ خلكان‌، /56- 58. در 01ق‌ گرجيان‌ اخلاط را مورد حمله‌ قرار داده‌، تا ارجيش‌ پيشروي‌ كردند. فرمانرواي‌ اخلاط با ياري‌ گرفتن‌ از پسر قلچ‌ ارسلان‌، والى‌ ارزروم‌، گرجيها را شكست‌ داد ابن‌ اثير، 2/04- 05؛ ابن‌ عبري‌، 44. در 02ق‌ بار ديگر گرجيها اخلاط را مورد هجوم‌ قرار دادند، اما بعد از مدتى‌ از نيروهاي‌ِ متحد مسلمانان‌ شكست‌ خوردند و عده‌اي‌ از آنان‌ نيز به‌ اسارت‌ درآمدند ابن‌ اثير، 2/40-41. در 03ق‌ بَلبان‌ بالابان‌ يكى‌ از مملوكان‌ شاه‌ ارمن‌ از اخلاط شاهان‌ اخلاط را محاصره‌ كرد. ابتدا از بَكتمر، حاكم‌ اخلاط شكست‌ خورد و به‌ ملازگرد گريخت‌، ولى‌ پس‌ از چندي‌ ديگر بار شهر را محاصره‌ كرد و آن‌ را به‌ تصرف‌ درآورد همو، 2/54- 55؛ ابن‌ خلدون‌، /79. در 04ق‌ اوحدبن‌عادل‌ايوبى‌ اخلاط را تصرف‌ كرد ابن‌ اثير، 2/72-73 و به‌ اين‌ ترتيب‌ حاكميت‌ خاندان‌ ارمن‌ شاه‌ اخلاط شاه‌ به‌ سر آمد. پس‌ از مرگ‌ اوحد، حكومت‌ اخلاط به‌ دست‌ برادرش‌ افتاد «دائرة المعارف‌ ديانت‌»، .II/21 ملك‌ اشرف‌ در 18ق‌ شهر و توابع‌ آن‌ را به‌ برادرش‌ شهاب‌ الدين‌ واگذار كرد. شهاب‌ الدين‌ پس‌ از چندي‌ از اطاعت‌ برادر سرپيچيد. آنگاه‌ ملك‌ اشرف‌ با ياري‌ برادر ديگر خود، ملك‌ عادل‌، رو به‌ اخلاط نهاد و مردم‌ شهر در جمادي‌ الا¸خر 21 شهر را تسليم‌ ملك‌ اشرف‌ كردند ابن‌اثير، 2/21-22. در شوال‌ 26 جلال‌ الدين‌ خوارزمشاه‌ به‌ سوي‌ اخلاط روان‌ شد و آنجا را محاصره‌ كرد و منجنيقها كار گذاشت‌ و مدت‌ ماه‌ از رسيدن‌ خواربار به‌ شهر مانع‌ شد. سرانجام‌ مردم‌ سر به‌ تسليم‌ نهادند ابن‌ خلدون‌، /67، 70 و در جمادي‌ الاول‌ 27 وي‌ اخلاط را تسخير كرد و از كشتار و غارت‌ و تجاوز و بيداد فرو نگذاشت‌ ابن‌ اثير، 2/87- 88. ملك‌ اشرف‌ با علاءالدين‌ كيقباد و امراي‌ منطقه‌ همدست‌ شد و در ياسّى‌ چمن‌ ميان‌ ارزنجان‌ و سيواس‌ به‌ جنگ‌ او رفت‌ و سرانجام‌ جلال‌ الدين‌ در رمضان‌ 27 شكست‌ خورد و اخلاط به‌ دست‌ ملك‌ اشرف‌ افتاد همو، 2/89-90؛ توران‌، .I/247 در 30ق‌ علاءالدين‌ كيقباد اخلاط را از تصرف‌ ملك‌ اشرف‌ در آورد ابن‌ خلدون‌، /60؛ اقبال‌، 44. سلطان‌ غياث‌ الدين‌ فرزند علاءالدين‌ در جنگ‌ كوسه‌داغ‌ 41ق‌/243م‌ از مغولها شكست‌ خورد و در 41ق‌ متصرفات‌ او از جمله‌ اخلاط به‌ تصرف‌ مغولها درآمد ابن‌ بى‌بى‌، 36-41؛ «دائرة المعارف‌ ترك‌»، همانجا و حكومت‌ اخلاط به‌ دست‌ يك‌ شاهزاده‌ خانم‌ گرجى‌ سپرده‌ شد ويلبر، 5. بعد از سقوط بغداد 56ق‌/258م‌ اخلاط و نواحى‌ مجاور آن‌ به‌ طور كامل‌ به‌ دست‌ مغولها افتاد ايرانيكا . در جمادي‌ الا¸خر 58 هلاكوخان‌ به‌ اخلاط رسيد رشيدالدين‌، /0. در رجب‌ 90/ ژوئية 291 كيخاتو فرمانرواي‌ اخلاط شد اشپولر، 2؛ بويل‌، .373 پس‌ از آن‌ تا تشكيل‌ دولت‌ صفوي‌، اخلاط جزو قلمرو ايلخانان‌، فرمانروايان‌ جلايري‌، امراي‌ آل‌ چوپان‌، قره‌قويونلوها و آق‌ قويونلوها در آمد، ولى‌ پس‌ از شكست‌ شاه‌ اسماعيل‌ در جنگ‌ چالدران‌، به‌ دست‌ عثمانيان‌ افتاد اوليا چلبى‌، /36-37. در 55ق‌/548م‌ شاه‌ طهماسب‌ بر آن‌ نواحى‌ تاخته‌ اسكندر بيك‌، /2-3، شهرهاي‌ آنجا را ويران‌ كرد و پس‌ از پيروزي‌ بر سلطان‌ سليمان‌، قلعة اخلاط را در 61ق‌/ 554م‌ متصرف‌ شد و دستور داد آن‌ را با خاك‌ يكسان‌ كردند همو، /5- 7. نواحى‌ اخلاط بيشتر اوقات‌ ميان‌ سلاطين‌ ايران‌ و عثمانى‌ ماية نزاع‌ بوده‌ است‌ و حكام‌ آن‌ گاه‌ از ايران‌ و زمانى‌ ديگر از سوي‌ دولت‌ عثمانى‌تعيين‌ مى‌شده‌اند.سرانجام‌ با انعقاد معاهدة صلح‌ آماسيه‌ 62ق‌/555م‌ اين‌ اختلافات‌ پايان‌ يافت‌ همو، /8؛ «دائرة المعارف‌ ديانت‌»، همانجا.
از دوران‌ حاكميت‌ مغول‌ به‌ بعد، اخلاط به‌ تدريج‌ اهميت‌ خود را از دست‌ داد و تقريباً به‌ شهري‌ متروك‌ در حوضة درياچة وان‌ مبدل‌ گرديد، به‌ طوري‌ كه‌ يك‌ سال‌ پس‌ از انعقاد عهدنامة صلح‌ آماسيه‌ بجز مأموران‌ دولتى‌، جمعيت‌ آن‌ 00 ،نفر بوده‌ است‌ همان‌، .II/22 بعد از دورة تنظيمات‌ سدة 9م‌ اخلاط، بخشى‌ از توابع‌ شهر وان‌ و سپس‌ بدليس‌ شد همانجا.
اخلاط از ديدگاه‌ جغرافى‌ نگاران‌ و جهانگردان‌: اين‌ شهر در قديم‌ پايتخت‌ ارمنستان‌ بزرگ‌ بوده‌ است‌ حمدالله‌، /00. برخى‌، اخلاط را جزو بخش‌ اول‌ از بخشهاي‌ سه‌ گانة ارمنستان‌ مى‌دانند يعقوبى‌، 45 و برخى‌ ديگر جزو قطعة چهارم‌ از قطعة ارمنستان‌ به‌ شمار آورده‌اند ابن‌ خردادبه‌، 22؛ ياقوت‌، المشترك‌...، 0-1؛ حمدالله‌، همانجا. فاصلة اخلاط تا ارجيش‌ و نيز تا بدليس‌ را روز راه‌ يعنى‌ 5 ميل‌ ذكر كرده‌اند ابن‌ حوقل‌، 02؛ ادريسى‌، /26 -27. يك‌ بازرگان‌ ونيزي‌ كه‌ در زمان‌ اوزون‌ حسن‌ آق‌ قويونلو به‌ ايران‌ آمده‌ است‌، مى‌نويسد: چنانكه‌ از بناهاي‌ اخلاط برمى‌آيد، در قديم‌ شهري‌ بزرگ‌ بوده‌، ولى‌ اكنون‌ به‌ دژي‌ كوچك‌ كه‌ در سمت‌ غربى‌ درياچة وان‌ قرار گرفته‌، تبديل‌ شده‌ است‌ سفرنامه‌ها...، 74. به‌ گفتة مقدسى‌، اين‌ شهر در زمين‌ همواري‌ واقع‌ شده‌، و داراي‌ باغهاي‌ زيبا بوده‌، و بارويى‌ از گل‌ داشته‌، و رودخانه‌اي‌ نيز در آن‌ جاري‌ بوده‌ است‌ ص‌ 77؛ نيز نك: ابوالفدا، 95. ياقوت‌ آنجا را شهري‌ پرنعمت‌ نوشته‌ كه‌ بادهاي‌ زمستانى‌ آن‌ ضرب‌ المثل‌ است‌ بلدان‌، /57- 58. قزوينى‌ ص‌ 24 مى‌نويسد: مردمش‌ مسلمان‌ و مسيحى‌ و زبان‌ آنان‌ فارسى‌، ارمنى‌ و تركى‌ است‌. مردم‌ آنجا به‌ كشاورزي‌ چندان‌ علاقه‌اي‌ نداشته‌اند و فعاليت‌ آنان‌ بيشتر در صنعت‌ و بازرگانى‌ بوده‌ است‌ حدود العالم‌، 60؛ سارگسيان‌، /03. در كوههاي‌ شمال‌ شهر معدن‌ زرنيخ‌ قرمز و زرد موجود است‌ اوليا چلبى‌، /41-42.
اخلاط از شهرهايى‌ بوده‌ است‌ كه‌ ايلخانان‌ در آنجا ضرابخانه‌ داشتند. سكه‌هاي‌ نقره‌اي‌ كه‌ در زمان‌ غازان‌خان‌ حك 94 -03ق‌/ 295-304م‌ و سليمان‌ ايلخانى‌ حك 39 - 44ق‌/ 338-343م‌ به‌ ضرب‌ رسيده‌، در دست‌ است‌ ترابى‌، /5، 6. در زمان‌ ابوسعيد بهادرخان‌ 17-36ق‌ نيز سكه‌هاي‌ نقره‌اي‌ در آنجا ضرب‌ شده‌ كه‌ در برخى‌ از آنها تاريخ‌ ضرب‌ به‌ تاريخ‌ «خانى‌» قيد شده‌ كه‌ مبدأ آن‌ مرگ‌ غازان‌خان‌ بوده‌، و اين‌ تاريخ‌ جز در مسكوكات‌ ضرب‌ 35ق‌/ 335م‌ حك‌ نشده‌ است‌ نك: لطفى‌، 62-64.
از مشاهير اخلاط، فخرالدين‌ اخلاطى‌ را مى‌توان‌ نام‌ برد كه‌ با تن‌ ديگر از دانشمندان‌، در ساختن‌ رصدخانة مراغه‌ با خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسى‌ همكاري‌ داشته‌ است‌ رشيدالدين‌، /7.
آثار تاريخى‌: يكى‌ از دژهاي‌ واقع‌ بر ساحل‌ درياچة وان‌، دژ اخلاط است‌. به‌ دنبال‌ شكست‌ شاه‌ اسماعيل‌ صفوي‌ از سلطان‌ سليم‌ اول‌ در جنگ‌ چالدران‌، مردم‌ اخلاط از سلطان‌ سليم‌ درخواست‌ كردند تا قلعة محكمى‌ در اخلاط كه‌ آرامگاه‌ عده‌اي‌ از اجداد عثمانى‌ است‌، احداث‌ كند، ولى‌ مشكلات‌ جنگى‌ به‌ او امان‌ نداد. پس‌ از مرگ‌ وي‌ سلطان‌ سليمان‌ اول‌ كه‌ به‌ منظور زيارت‌ قبور اجداد خود به‌ اخلاط آمده‌ بود، زال‌ پاشا را مأمور بناي‌ دژ كرد. زال‌ پاشا پس‌ از مشاوره‌ با مردم‌ شهر، دژ را در جنوب‌ خرابه‌هاي‌ شهر بنا نهاد اولياچلبى‌، /36- 37. نوشتة بدون‌ تاريخ‌ كه‌ در بالاي‌ دروازة اول‌ دژ به‌ زبان‌ فارسى‌ موجود است‌، حاكى‌ از آن‌ است‌ كه‌ قلعه‌ به‌ دستور سلطان‌ سليم‌ اول‌ بنا شده‌ است‌ لينچ‌، ؛ II/288 ايرانيكا، .I/726 اولياچلبى‌ همانجا به‌ استناد مصرع‌ آخر شعري‌ فارسى‌ و تاريخ‌ مندرج‌ در پايان‌ آن‌ كه‌ در بالاي‌ دروازه‌ موجود است‌، تاريخ‌ اتمام‌ بناي‌ قلعه‌ را 63ق‌ ذكر مى‌كند. نوشتة ديگر كه‌ در شمال‌ شرقى‌ دروازه‌ موجود است‌، حاكى‌ است‌ كه‌ قلعه‌ در زمان‌ حكومت‌ سلطان‌ سليم‌ دوم‌ در 76ق‌/568م‌ بنا شده‌ است‌ لينچ‌، نيز ايرانيكا، همانجاها. از اين‌ دو نوشته‌ مى‌توان‌ نتيجه‌ گرفت‌ كه‌ بناي‌ قلعه‌ در 63ق‌ شروع‌ شده‌، و در 76ق‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌ I/160 .IA, با توجه‌ به‌ نوشتة روملو در وقايع‌ سال‌ 59ق‌ معلوم‌ مى‌شود كه‌ قلعه‌ پيش‌ از سال‌ 63ق‌ وجود داشته‌ است‌ ص‌ 61-62؛ براي‌ آگاهى‌ از جزئيات‌ اين‌ قلعه‌، نك: لينچ‌، .II/288-289 امروزه‌ ويرانه‌هاي‌ قلعه‌ برجاي‌ است‌.
از آثار ديگر اخلاط دو مسجد است‌ كه‌ در محوطة قلعه‌ واقع‌ شده‌، و به‌ سرعت‌ رو به‌ ويرانى‌ مى‌رود. مسجد بزرگ‌تر كه‌ به‌ جامع‌ اسكندر پاشا معروف‌ است‌، در طرح‌ و ساخت‌ از ظرافتى‌ خاص‌ برخوردار است‌. سنگ‌نبشتة موجود به‌ خط عربى‌، نشان‌ مى‌دهد كه‌ اين‌ مسجد به‌ دستور اسكندر پاشا در 78ق‌/570م‌ بنا شده‌ است‌. مسجد دوم‌ جامع‌ قاضى‌ محمد است‌ كه‌ كوچك‌ تر، اما در طرح‌ شبيه‌ اولى‌ است‌. نوشتة سردر آن‌ كه‌ به‌ زبان‌ فارسى‌ است‌، حكايت‌ از آن‌ دارد كه‌ مسجد به‌ دستور قاضى‌ محمد در 96ق‌ بنا شده‌ است‌ همانجا.
يكى‌ ديگر از آثار هنري‌ و تاريخى‌ اخلاط گورستان‌ و بقعه‌هاي‌ آن‌ است‌. در ناحية وان‌، اخلاط مهم‌ترين‌ مركز هنري‌ است‌ كه‌ در آنجا بقاع‌ و گورستانها با هم‌ ديده‌ مى‌شوند. قبرها بين‌ سده‌هاي‌ -ق‌/2- 5م‌ ساخته‌ شده‌اند و تزيينات‌ معماري‌ مشابهى‌ دارند. بقعه‌هاي‌ اين‌ گورستان‌ كه‌ محيط آن‌ را زينت‌ مى‌بخشد، نمونه‌اي‌ از فرهنگ‌ ترك‌ است‌، از آن‌ جمله‌ بقعه‌هاي‌ ارزن‌ خاتون‌، استاد شاكر، حسن‌ پاشا، حسين‌ پاشا و بوغاتاي‌ پاشا را مى‌توان‌ نام‌ برد كه‌ معماري‌ اصيلى‌ را نشان‌ مى‌دهند و حاكى‌ از سطح‌ بالاي‌ تمدن‌ آناتولى‌ در دورة سلجوقيان‌ و اميرنشينهاست‌. نوشته‌هاي‌ قبور و بقاع‌ با خطوط گوناگون‌ عربى‌، لاتينى‌ و يا بيزانسى‌ است‌. گورستان‌ اخلاط بزرگ‌ترين‌ گورستان‌ در آناتولى‌ و شايد در جهان‌ اسلام‌ است‌ بلّى‌، 5 -4 º «ÏÇÆÑÉ ÇáãÚÇÑݝ ÏíÇäʝ»¡ .II/22-23 آرامگاه‌ اجداد آل‌ عثمان‌ و برخى‌ مشاهير و عارفان‌ نيز در آن‌ شهر ديده‌ مى‌شود اوليا چلبى‌، /40-41.
امروزه‌ شهر قديم‌ اخلاط به‌ كلى‌ متروك‌ افتاده‌ است‌ و خرابه‌اي‌ بيش‌ نيست‌. شهر جديد اخلاط در كيلومتري‌ آن‌ احداث‌ شده‌ كه‌ تا سواحل‌ درياچة وان‌ امتداد پيدا مى‌كند. اراضى‌ آن‌ براي‌ كشاورزي‌ مناسب‌ است‌ و در آن‌ غلات‌ به‌ خصوص‌ گندم‌ و چاودار به‌ عمل‌ مى‌آيد و دامداري‌ نيز رايج‌ است‌ «دائرة المعارف‌ ديانت‌»، .II/22
مآخذ: ابن‌ اثير، الكامل‌؛ ابن‌ بى‌بى‌، حسين‌، سلجوقنامه‌، به‌ كوشش‌ محمدجواد مشكور، تهران‌، 350ش‌؛ ابن‌ حوقل‌، محمد، صورة الارض‌؛ بيروت‌، دارمكتبة الحياة؛ ابن‌ خردادبه‌، عبيدالله‌، المسالك‌ و الممالك‌، ليدن‌، 889م‌؛ ابن‌ خلدون‌، العبر؛ ابن‌ خلكان‌، وفيات‌؛ ابن‌ عبري‌، غريغوريوس‌، تاريخ‌ الزمان‌، ترجمة اسحاق‌ ارمله‌، بيروت‌، 986م‌؛ ابن‌ فقيه‌، احمد، مختصر كتاب‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ دخويه‌، ليدن‌، 967م‌؛ ابوالفدا، تقويم‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ رنو و دوسلان‌، پاريس‌، 840م‌؛ ادريسى‌، محمد، نزهة المشتاق‌، پورت‌ سعيد، 409ق‌/989م‌؛ اسكندر بيك‌ منشى‌، تاريخ‌ عالم‌ آراي‌ عباسى‌، تهران‌، 334ش‌؛ اشپولر، برتولد، تاريخ‌ مغول‌ در ايران‌، ترجمة محمود ميرآفتاب‌، تهران‌، 365ش‌؛ اقبال‌، عباس‌، تاريخ‌ مغول‌، تهران‌، 364ش‌؛ اوليا چلبى‌، محمد، سياحت‌ نامه‌، به‌ كوشش‌ احمد جودت‌، استانبول‌، 314ق‌/896م‌؛ بلاذري‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، ترجمة محمد توكل‌، تهران‌، 367ش‌؛ ترابى‌ طباطبايى‌، جمال‌، سكه‌هاي‌ اسلامى‌ دورة ايلخانى‌ و گوركانى‌، نشرية موزة آذربايجان‌ شرقى‌، تبريز، 347ش‌؛ حدود العالم‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 362ش‌/983م‌؛ حسينى‌، على‌، اخبار الدولة السلجوقية، به‌ كوشش‌ محمد اقبال‌، بيروت‌، 404ق‌/ 984م‌؛ حمدالله‌ مستوفى‌، نزهة القلوب‌، به‌ كوشش‌ گ‌. لسترنج‌، ليدن‌، 331ق‌/ 913م‌؛ خليفة بن‌ خياط، تاريخ‌، به‌ كوشش‌ سهيل‌ زكار، دمشق‌، 968م‌؛ رشيدالدين‌ فضل‌ الله‌، جامع‌ التواريخ‌، به‌ كوشش‌ عبدالكريم‌ على‌ اوغلى‌، باكو، 957م‌؛ روملو، حسن‌، احسن‌ التواريخ‌، به‌كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌، تهران‌، 357 ش‌؛ سارگسيان‌، گ‌. خ‌. و ديگران‌، تاريخ‌ ارمنستان‌، ترجمة ا.گرمانيك‌، تهران‌، 360ش‌؛ سفرنامه‌هاي‌ ونيزيان‌ در ايران‌، ترجمة منوچهر اميري‌، تهران‌، 349ش‌؛ قزوينى‌، زكريا، آثار البلاد و اخبار العباد، بيروت‌، 404ق‌/ 984م‌؛ لطفى‌، مهاب‌ درويش‌، «الالقاب‌ على‌ المسكوكات‌ الايلخانية»، سومر، بغداد، 965م‌، شم 1؛ مقدسى‌، محمد، احسن‌ التقاسيم‌، ليدن‌، 906م‌؛ ناصرخسرو، سفرنامه‌، به‌ كوشش‌ محمد دبيرسياقى‌، تهران‌، 354ش‌؛ ويلبر، دونالد، معماري‌ اسلامى‌ ايران‌ در دورة ايلخانان‌، ترجمة عبدالله‌ فريار، تهران‌، 365ش‌؛ ياقوت‌، بلدان‌؛ همو، المشترك‌، بيروت‌، 406ق‌/986م‌؛ يعقوبى‌، احمد، البلدان‌، ترجمة محمد ابراهيم‌ آيتى‌، تهران‌، 356ش‌؛ نيز:
Belli, O., The Capital of Urartu Van Eastern Anatolia, Turistik yayinlar; Bosworth, C.E., X The Political and Dynastic History of the Iranian World n , The Cambridge History of Iran, Cambridge, 1968, vol.V; Boyle, J.A., X Dynastic and Political History of the ) l- Kh ? ns n , The Cambridge History of Iran, Cambridge, 1968, vol. V; Census of Population, 1990, State Institute of Statistics, Ankara, 1991; EI 2 ; Holt, P.M., The Cambridge History of Islam, Cambridge, 1970, vol. I(1); IA; Iranica; Lynch, H.F.B., Armenia, Travels and Studies, Beirut, 1965; Turan, Osman, X Anatolia in the Period of the Seljuks... n , The Cambridge History of Islam, Cambridge, 1970, vol. I(1); T O rk ansiklopedisi, Istanbul, 1968; T O rkiye diyanet vakf o Isl @ m ansiklopedisi, Istanbul, 1989.
ابوالحسن‌ ديانت‌
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 7  صفحه : 3021
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست