اَخْبارُ الصّينِ وَ الْهِنْد، از نخستين سفرنامههاي برجاي مانده از
جهانگردان مسلمان.
اين كتاب از دو بخش مستقل با عنوان الكتاب الاول و الكتاب الثانى تشكيل
شده است. نويسندة كتاب اول بهتحقيق شناخته نيست و نمىدانيم كه اين
كتاب حاصل ديدهها و سفرهاي خود اوست، يا شنيدهها را نيز بر آن افزوده است.
ابن فقيه (ص 11) در اثر خود از شخصى بهنام سليمان تاجر مطالبى نقل مىكند
كه تقريباً عين آنها را در كتاب اول مىتوان يافت، از اينرو و با توجه به
پارهاي قراين ديگر برخى حدس زدهاند كه اين كتاب توسط دريانوردي كه به
احتمال قوي سليمان تاجر نام داشته، يا توسط نويسندة گمنامى از روي روايت
سليمان (فران، 13 ؛ سارتن، نوشته شده است. گرچه برخى ديگر با اين نظر
مخالفند (نك: خوري، 10-11)، اما بيشتر اين اختلاف نظرها از آنجا سرچشمه مىگيرد
كه جز بخشى از كتاب اول، باقى نمانده است. چنانكه از آغاز كتاب كه به
شرح درياها اختصاص يافته، توصيف درياي اول از ميان رفته، و تنها بخشى از
وصف درياي دوم باقى مانده است (كتاب اول، 29-30). همچنين بخشى از مطالب
مربوط به درياي سوم آن نيز افتاده است (همان، 34). چنانكه در آغاز كتاب
دوم آمده، كتاب اول در 237ق نوشته شده است (سيرافى، 59). نام نويسندة
كتاب دوم در آغاز آن ابوزيد حسن سيرافى آمده است (همانجا). مسعودي در 303ق
سيرافى را كه عموزادة امير سيراف و اهل علم و تمييز بوده، در بصره ديده
بوده است (نك: چ قاهره، 1/145، چ پاريس، 1/321). سيرافى كه به گفتة خود
(ص 59 - 61) به احوال درياي چين و خود آن ديار و فرمانروايان و مردم آن
آگاه بوده، مأمور شده تا به بررسى صحت و سقم مطالب كتاب اول بپردازد و او
نيز همة مطالب آن را جز آنچه دربارة غذا نهادن چينيان در بر مردگان آمده،
درست و مطابق با حقيقت تشخيص داد و از آن پس به ذكر اطلاعات ديگري دربارة
چين و هند و احوال و عادات مردم آن سرزمينها پرداخت.
تاريخ دقيق تأليف كتاب دوم نوشتة سيرافى معلوم نيست، ولى از روي قراين
مىتوان حدس زد كه كتاب بايد پس از 264 و پيش از 272ق نوشته شده باشد.
زيرا سيرافى كتاب خود را از قيام «يانشو» برضد حكومت مركزي چين در 264ق و
كشتار فجيع مسلمانان و يهود و مجوس و مردم چين (ص 60 -62) آغاز كرده است.
ابن خردادبه نيز كه تحرير دوم المسالك و الممالك را در 272ق به پايان
برده، ظاهراً از اطلاعات همين اثر سيرافى، بدون ذكر نامى از اخبار الصين يا
مؤلف آن، استفاده كرده است، چه اطلاعات او دربارة مواضعى چون جزاير
سرنديب، رامنى، كوه نقره، لنجبالوس، كله و نيز آنچه دربارة ملوك هند و
القاب ملوك عالم آورده، با اخبار الصين و الهند شباهت بسيار دارد (خوري، 18،
23).
مطالب عمدة كتاب اول را مىتوان چنين خلاصه كرد: بحر لاروي و بحر هركند و
جزاير بزرگ آنها (ص 29-34)؛ اشاره به وضع بازرگانان مسلمان در خانفو
(كانتون) و بيان مراحل دريايى از سيراف تا خانفو و جزر و مد دريا و لباس
مردم چين و غذاها و ميوههاي آن سرزمين (ص34-40)؛ كشورهايبزرگ و كوچكهند
(ص41-44)؛تشكيلات سياسى و اقتصادي و اجتماعى چين با اشاره به شهرها، طرز
معاملات مردم، آموزش، ماليات و توزيع دارو (ص 44-50)؛ برخى از رسوم هنديان
و درگذشت پادشاهان سرنديب و پارسايان هند (ص 50 - 52)؛ تفاوتهاي رسوم
هنديان و چينيان بهويژه در رسيدن به تخت سلطنت، ازدواج، دزدي، وضع
خانهها، تعدد زوجات، نوع خوراكيها و پرستش بتان، زندان و قضا و راهزنى و
مطالب مربوط به بتخانهها و كيفيت طهارت و شستوشو (ص 52 - 55).
اهم مطالب كتاب دوم از سيرافى نيز عبارت است از غلبة يانشو برچين و كشتار
فجيع مردم در خانفو كه منجر به قطع روابط بازرگانى و تجارتابريشم
بهشهرهاي غربى شد و شكستيانشو از تركان (ص60 - 62)؛ برخى از رسوم چينيان و
پول رايج آنان و مهارتى كه در نقاشى دارند (ص 62 - 65)؛ مسافرت ابن وهب
به چين (ص 65 -69)؛ وصف شهر خانفو (ص 69 -70) و نيز زابج (احتمالاً جزيرة
جاوه) (ص 70- 75)؛ مسافرت تاجري خراسانى به چين و اختلاف او با يكى از
نزديكان پادشاه چين و زندانى شدن او (ص 76- 77)؛ چگونگى تعيين قاضىالقضات
(ص 78)؛ برخى از عادات مردم چين خاصه در امر ازدواج با اقارب (ص 80 - 81)؛
مطالبى پراكنده راجع به عقايد هنديان دربارة خودسوزي و نيز توصيف جزيرة
سرنديب، بت مولتان، شرح بلاد زنج، جزيرة اسكودره و ساحل جنوبى درياي
هندوچين و برخى از عادات پادشاهان هند در آرايش و خوردن غذا (ص 80 - 95).
نكتة بسيار مهم در كتاب اول اخبار الصين (ص 35- 38) ذكر مسافتهاي دريايى و
مسير سفر از بصره به خانفوست. مؤلف نخست مسافت بصره تا سيراف و از آنجا تا
مسقط را به فرسنگ داده، و از آن پس مسافتها را با شمار روزهاي لازم براي
طى مراحل چنان با دقت بيان كرده است كه با وجود تصحيف و تحريف در نامها،
فران توانسته است جايگاه هريك را در نقشههاي جغرافيايى جديد معين كند.
ابن فقيه (ص 11-13) اين بخش از كتاب اول را نقل كرده است. مسعودي نيز در
مروج الذهب (چ قاهره، 1/155-197) و العجايب و ديگر آثارش (نك: خوري، 19-20)،
و همچنين بيرونى در صيدنه (1/195، 2/705) و در الجماهر (ص 164، جم) از كتاب
اخبار الصين و الهند استفاده كردهاند.
ظاهراً از كتاب اخبار الصين و الهند بيش از يك نسخه باقى نمانده است (نك:
رنو، مقدمه، 3 ؛ خوري، 5). اين كتاب نخست در 1718م به فرانسوي ترجمه و
چاپ شد و آنگاه به انگليسى و ايتاليايى برگردانده شد. نسخة متن عربى آن
توسط رنودو1 تهيه شد و در كتابخانة ملى پاريس نگهداري مىشود S) , 2 .(EIچون
مطالب كتاب با گزارشهاي ميسيونرهاي مسيحى مطابقت نداشت و كاتب و مترجم
توضيحى براي محل نگهداري اين نسخه ارائه نداده بود، از اينرو متهم به
عدم صداقت شد (رنو، مقدمه، و حتى او را متهم كردند كه مطالبى را از منابع
عربى گرفته، و ساخته و پرداخته است. متن اين كتاب در 1811م همراه با
ملحقات توسط لانگله2 در پاريس چاپ شد (همو، مقدمه، 5 -3 )، ولى تا 1845م
انتشار نيافت و در آن تاريخ همراه با ترجمة رنو در پاريس منتشر شد. در 1922م
گابريل فران هر دو بخش كتاب را همراه با مقدمه و تعليقات و نقد كافى به
فرانسوي به چاپ رساند و در 1948م سُواژه3 متن عربى و ترجمة فرانسوي آن را
با توضيحات مفصل منتشر كرد. ابراهيم خوري نيز متن كتاب را همراه با
مقدمهاي تحليلى و شرح و تعليقات در 1411ق/1991م در بيروت منتشر كرد.
مآخذ: ابن فقيه، احمد، مختصر كتاب البلدان، بهكوشش دخويه، ليدن، 1967م؛
بيرونى، ابوريحان، الجماهر فى معرفة الجواهر، حيدرآباد دكن، 1355ق؛ همو،
صيدنه، ترجمة ابوبكر بن على بن عثمان كاسانى، به كوشش منوچهر ستوده و
ايرج افشار، تهران، 1358ش؛ خوري، ابراهيم، مقدمه بر اخبار الصين و الهند
(نك: هم ، سيرافى)؛ سيرافى، حسن، كتاب دوم اخبار الصين و الهند، بهكوشش
ابراهيم خوري، بيروت، 1411ق/ 1991م؛ كتاب اول اخبار الصين و الهند، منسوب
به سليمان تاجر (نك: هم، سيرافى)؛ مسعودي، على، مروجالذهب، به كوشش
باربيه دومنار، پاريس، 1874م؛ همو، همان، بهكوشش محمد محيىالدين عبدالحميد،
قاهره، 1367ق/1948م؛ نيز:
EI 2 , S; Ferrand, G., Relations de voyages et textes g E ographiques arabes,
persans et turks, Paris, 1913; Reinaud, M., Relation des voyages faits par les
Arabes et les Persans ..., Paris, 1845; Sarton, G., Introduction to the History
of Science, Baltimore, 1950 .
عبدالامير سليم