اَبومُصْعَب،احمد بن ابيبكر قاسم بن حارث بن زرارة بن مصعب بن عبدالرحمن بن عوف
زهري(150-242ق/767-856م)،فقيه و قاضي مدني و يكي از راويان موطأ از مالك.ابومصعب در
مدينه ميزيست و در همان شهر نيز درگذشت.وي محضر مالك را درك كرد و نزد او دانش
اندوخت،از ديگر بزرگان دراوردي،ابن ابي حازم،ابراهيم بن سعد،مغيرة بن عبدالرحمان و
محمد بن ابراهيم بن دينار نيز فقه و حديث
آموخت(وكيع،1/258؛ابنابيحاتم،1(1)/43؛كلاباذي،1/46).افرادي چون
بخاري،مسلم،ابوحاتم رازي و ابوزرعه از شاگردان و راويان
اويند(ابنابيحاتم،كلاباذي،همانجاها؛ابنمنجويه،1/32؛براي فهرستي از ديگر استادان
و راويان وي،نكـ:مزي،1/479-280).
چنانكه گفته شد،ابومصعب يكي از راويان مؤطأ از خود مالك بود كه دارقطني وي را در
روايت آن مورد وثوق شمرده است.نوشتهاند كه روايات ابومصعب و احمد بن اسماعيل سهمي
از مالك،از آخرين روايات موطأ بوده و در اين دو روايت حدود 100حديث افزون بر ديگر
موطأها-همچون موطأ يحيي بن بكير-به چشم
ميخورد(نكـ:ابنحزم،327؛ذهبي،11/437-438).اگرچه طريق مدني ابومصعب،نسبت به برخي
ديگر از طرق روايي موطأ از اهميت كمتري برخوردار بوده است اما به هر روي ميتوان در
قرون مختلف،در فهارس،مشيخههاي گوناگون به ويژه در غرب اسلامي روايت آن را مشاهده
كرد(براي نمونه،نكـ:ابن
عطيه،94،119،129؛ابنخير،174؛برزالي،1/127؛كتاني،2/960-961).
ابومصعب از فقيهان برجستة زمان خود بود و مذهب مدني داشت و در سخني معروف مذهب اهل
مدينه را بر عراقيان برتري داده و نسبت به آنان اظهار فخر كرده است(ابواسحاق
شيرازي،154)،اما قاضي عياض(2/512). ابنحجر(1/20)ضمن بيان مطلبي،وي را در فتواهايش
متمايل به رأي دانستهاند.آن دو مورد داستان منعشدن ابنابيخثيمه از سوي پدرش در
مورد علماندوزي نزد ابومصعب،ضمن اظهار شگفتي از اين مطلب،احتمال دادهاند كه شايد
تمايل ابومصعب به رأي و يا داخلشدنش در امر قضا سبب اين ممانعت گرديده است(نيز
نكـ:ذهبي،11/437).وي در موضوع غيرمخلوق بودن قرآن با اتكا به گفتة مالك،حتي كسي را
كه در اين امر شك يا وقف كند،كافر ميدانست و معتقد به خلق قرآن را خبيث
ميشمرد(قاضي عياض،ذهبي،همانجاها).
ابومصعب در زمان عبيدالله بن حسن علوي-والي مأمون در مدينه-قضاي اين شهر را به عهده
داشت و گويا تا زمان عزل عبيدالله(210ق)بر آن منصوب
بود(ابنسعد،5/441؛وكيع،همانجا)و به گفتة زبير بن بكار وي در هنگام مرگ نيز بر مسند
قضا بوده است(ذهبي،11/438).نام ابومصعب به عنوان يك محدث در اسانيد صحاح سته آمده
است(نكـ:مزي،1/287)و در ديگر اسانيد روايي مشرق و مغرب نيز به چشم ميخورد
(مثلاً:نكـ:سهمي، 394؛ابنخير،175؛ابنجوزي،
125،160؛رافعي،1/258،جمـ؛برزالي،1/154،345).
اثر مهم بازمانده از ابومصعب روايت او از موطأ مالك است كه پارههايي پراكنده از آن
در كتابخانة ظاهرية دمشق يافت
ميشود(ظاهريه،حديث،386-387،مجاميع،41؛فهرس،274،321-322).از اثر ديگر وي المختصر
نيز نسخهاي خطي به روايت ابواسحاق ابراهيم بن سعيد مدني در كتابخانة قرويين
فاس(فاسي،شمـ874)محفوظ است.مؤلف در اين اثر فقهي،پس از خطبه و مقدمهاي در ستايش
مذهب مدني،كتاب را براساس مسائل فقهي به حدود 30باب منقسم كرده است؛ابن نسخه مشتمل
بر 174برگ است.ابنعطيه(ص132)طريق روايت خود از اين اثر را ذكر ميكند.
مآخذ:ابنابيحاتم،عبدالرحمن بن محمد،الجرح و التعديل،حيدرآباد
دكن،1371ق/1952م؛ابنجوزي،عبدالرحمن بن علي،مشيخة،به كوشش محمد
محفوظ،بيروت،1400ق/1980م؛ابنحجر عسقلاني،احمد بن علي،تهذيبالتهذيب،حيدراباد
دكن،1325ق؛ابن حزم،علي بن احمد،جوامعالسيرة،به كوشش احسان عباس و ناصرالدين اسد،
قاهره،1956م؛ابنخيراشبيلي،محمد،فهرسة،به كوشش فرانسيسكو كودار،بغداد،1382ق/1963م؛
ابنسعد،محمد،الطبقاتالكبري،بيروت،دار صادر؛ابنعطيه،عبدالحق،فهرس،به كوشش محمد
ابوالاجفان و محمد زاهي،بيروت،1983م؛ابن منجويه،احمد بن علي،رجال صحيح مسلم،به كوشش
عبدالله ليثي،بيروت،1407ق/1987م؛ابواسحاق شيرازي،ابراهيم بن علي،طبقاتالفقهاء،به
كوشش خليل ميس،بيروت،دارالقلم؛برزالي،قاسم بن محمد،مشيخة قاضي القضاة ابن
جماعة،بيروت،1408ق/1988م؛ذهبي،محمد بن احمد،سير اعلام النبلاء،به كوشش شعيب ارنؤوط
و صالح سمر،بيروت،1406ق/1986م؛رافعي،عبدالكريم بن محمد،التدوين في اخبار
قزوين،حيدرآباد دكن،1985م؛سهمي،حمزة بن يوسف،تاريخ
جرجان،بيروت،1407ق/1987م؛ظاهريه،خطي؛فاسي،محمد عابد،فهرس مخطوطات خزانة
القرويين،فاس،1403ق/1983م؛فهرس مجاميع المدرسة العمرية،به كوشش ياسين محمد
سواس،كويت،1408ق/1987م؛قاضي عياض،ترتيب المدارك،به كوشش احمد بكير
محمود،بيروت/طرابلس،1387ق/1967م؛كتاني،عبدالحي بن عبدالكبير،فهرس الفهارس،به كوشش
احسان عباس،بيروت،1402ق/1982م؛كلاباذي،احمد بن محمد،رجال صحيح البخاري،به كوشش
عبدالله ليثي،بيروت،1407ق/1987م؛مزي،يوسف بن عبدالرحمن،تهذيب الكمال،به كوشش بشار
عواد معروف،بيروت،1403ق/1983م؛وكيع،محمد بن خلف،اخبار القضاة،بيروت،عالم الكتب.
فرامرز حاج منوچهري