responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 6  صفحه : 2499
ابوالقاسم هارون
جلد: 6
     
شماره مقاله:2499

ابوالقاسم هارون، ربيب‌الدين هارون بن علي بن ظفر (د بعد از 624 ق/1227م)، وزير مشهور ازبك بن محمد بن ايلدگز، آخرين اتابك آذربايجان. دربارة زندگاني ابوالقاسم آگاهي زيادي در دست نيست. مهمترين مأخذ در اين‌باره، به‌ويژه دوران وزارتش، كتاب سيرت جلال‌الدين مينكبرني نوشتة نسوي وقايع‌نگار معاصر وي است. نسوي در اين كتاب روايات بسياري از وي نقل كرده كه ظاهراً از خود او شنيده است و بخشي از آن مربوط به وقايع و حوادث زندگي خود ابوالقاسم بوده است و همين نكته به اين منبع اعتبار بيشتري مي‌بخشد (نك‌: ص 24، 149).
لقب وي را معين الاسلام (مرزبان، 7) و معين‌الدين (ابن فوطي، 699) نيز گفته‌اند (نيز نك‌: مينوي، 408). در برخي منابع دندان (نسوي، 5) و نيز به ابن دندان (ابن فوطي، همانجا) هم مشهور است، اما منشأ اين شهرت دانسته نيست، با توجه به قراين و شواهدي، برخي احتمال داده‌اند كه او اصلاً اهل خراسان بوده است (مينوي، 297). لقب پدر وي را نيز «ربيب‌الدين» (ابن فوطي، همانجا)، يا ربيب‌الدوله و الدين (مينوي، همانجا) ذكر كرده‌اند كه وزير محمدبن بيشكين از اتابكان آذربايجان بوده است (ابن فوطي، همانجا).
ابوالقاسم هارون اصلاً از جمله كاتبان بوده (همانجا) و نسوي از ديرپايي او در مناصب ديواني ياد كرده است (ص 24). از ميان منابع تنها ابن فوطي (همانجا) به نقل از تاريخ نصره‌الدين بيشكين، وي را وزير نصرت‌الدين ابوبكر بيشكين، چهارمين اتابك آذربايجان دانسته است. وي مدتي وزارت ازبك بن محمد بن ايلدگز (حك‌ 607-622ق/1210-1225م)، جانشين ابوبكر را نيز برعهده داشت و در اين دوران شهرت و اعتبار بسياري به دست آورد. از مدت وزارت او و تاريخ آن اطلاعي در دست نيست.
به گفتة نسوي (ص 22-27) در 614ق/ 1217م هنگامي كه سلطان محمد خوارزمشاه (حك‌ 596-616ق/1200-1219م) روي به تصرف بلاد ترك نهاده بود، مظفرالدين ازبك بن محمد از اتابكان آذربايجان (ه‌ م) و سعد بن زنگي از اتابكان فارس (ﻫ م) از فرصت سود جستند و كوشيدند بر عراق عجم تسلط يابند. سلطان محمد خوارزمشاه به مقابله آمد و اتابك سعد اسير شد. ازبك بن محمد كه به اصفهان آمده بود، گريخت و به سوي همدان عقب نشست و چون دانست كه سلطان در همدان منتظر اوست، سراسيمه شد، ولي توصية وزيرش ابوالقاسم هارون را مبني بر پناه گرفتن در قلعة فرزين نپذيرفت و قسمت عظم سپاه را روانة تبريز كرد و خود با شماري، از بيراهه عازم آذربايجان شد و ابوالقاسم وزير را براي عذرخواهي نزد سلطان محمد فرستاد.
ابوالقاسم و نصرت‌الدين سردار سپاه ازبك كه به تبريز مي‌رفتند، در راه به جنگ امير دكجك سلاحدار، صاحب اقطاع «كبود جامه». از اتباع سلطان محمد افتادند و او آنان را نزد سلطان محمد فرستاد. ابوالقاسم نتوانست ادعاي خود را مبني بر اينكه از سوي ازبك بن محمد قصد عذرخواهي داشته، اثبات كند. وي و نصرت‌الدين را در مدت اسارت، براي تحقير هر روز به ميدان چوگان مي‌آوردند و آنان بر پاي مي‌ايستادند و سلطان خود به بازي مشغول مي‌شد. پس از مدتي ازبك بن محمد به اطاعت از سلطان محمد گردن نهاد و ابوالقاسم از اسارت رهايي يافت و به تبريز بازگشت و در شغل پيشين خود به كار پرداخت. دعويدار قمي (ص 137-139) شاعر شيعي دربار ازبك بن محمد در هنگام آزادي او از اسارت، قصيده‌اي در مدح او سرود.
پس از استيلاي سلطان جلال‌الدين مينكبرني بر آذربايجان در 622ق/1225م، ابوالقاسم از وزارت كناره گرفت و در تبريز گوشة عزلت گزيد و به عبادت مشغول شد (نسوي، 24؛ قزويني، «يه»). با اينهمه، وي چندان نزد مردم محبوب و معتبر بود كه در 624ق هنگامي كه شرف‌الملك، وزير جلال‌الدين خوارزمشاه، براي تعقيب حاجب علي، مدعي تصرف آذربايجان، به تبريز آمده بود، مردم از بيم حاجب علي، ابوالقاسم را به شفاعت نزد شرف‌الملك فرستادند، تا ايشان را در برابر حملات حاجب علي حمايت كند و شهر را ترك نكند (نسوي، 180، 184-185).
دربارة زندگاني ابوالقاسم، پس از اين تاريخ هيچ اطلاعي در دست نيست. ابن فوطي (همانجا) تاريخ وفات وي را در 620ق/1223م ذكر كرده كه درست نمي‌نمايد. به گفتة نسوي، ابوالقاسم تا 624ق حيات داشته و قطعاً درگذشت او پس از اين تاريخ بوده است (نك‌: قزويني، همانجا).
ابوالقاسم هارون به عنوان وزيري فاضل و هنرپرور شهرت بسزايي يافت. برجسته‌ترين كار وي، تشويق سعدالدين وراويني به اتمام ترجمه و اصلاح مرزبان‌نامه، تأليف مرزبان بن رستم بود. سعدالدين كه از ملازمان و نديمان ابوالقاسم به شمار مي‌رفت، اين كتاب را به نام او نگاشت و در مقدمه و ذيل آن به سبب مساعدت و حمايتهاي همه جانبة وزير، وي را مورد تمجيد و ستايش بسيار قرار داد و نيز در قصيده‌اي او را مدح گفت (نك‌: ص 7-11، 297-303؛ قزويني، «يد ـ يه». ابوالقاسم پس از كناره‌گيري از وزارت، خانة خود را در تبريز به مدرسه تبديل كرد و كتابخانة بزرگي نيز در جامع آن ديار ساخت كه در آن زمان از شهرت و اعتبار خاصي برخوردار بود. كتابهاي بسياري به كوشش او در رشته‌هاي مختلف چون طب، تفسير، تاريخ ادبيات در آنجا گرد آمد و وي 10 نفر كاتب را به استنساخ اين كتب گماشت (نسوي، 24؛ مرزبان، 297-300).
در كتابخانة ملي پاريس، نسخه‌اي منحصر به فرد از ترجمة تفسير كبير محمدبن جرير طبري وجود دارد كه همانگونه كه در برگ آخر آن آمده، متعلق به كتابخانة ابوالقاسم هارون بوده است (قزويني، «يد ـ يو»).
علاوه بر سعدالدين وراويني، ركن‌الدين دعويدار قمي از معروف‌ترين ستايشگران ابوالقاسم بود كه وي را در چندين قصيده به عربي و فارسي ستوده است (ص 55-57، 137-146، جم‌(. ابن فوطي (همانجا) نيز تنها يك بيت از قصيده‌اي كه قاضي افضل‌الدين در مدح وزير سروده، نقل كرده است.
مآخذ: ابن فوطي، عبدالرزاق به احمد، تلخيص مجمع الآداب، به كوشش حافظ محمد عبدالقدوس قاسمي، لاهور، 1358ق/1939م؛ دعويدار قمي، ركن‌الدين، ديوان به كوشش علي محدث، تهران، 1365ش؛ قزويني، محمد بن عبدالوهاب، مقدمه و تحشيه بر مرزبان نامه (نك‌: هم‌، مرزبان)؛ مرزبان بن رستم، مرزبان‌نامه، ترجمه و اصلاح سعدالدين وراويني، به كوشش محمدبن عبدالوهاب قزويني، ليدن، 1327ق/1909م؛ مينوي، محتبي، مقدمه و حاشيه و تعليقات برسيرت جلال‌الدين مينكبرني، (نك‌: هم‌، نسوي)؛ نسوي، محمد بن احمد سيرت جلال‌الدين مينكبرني، به كوشش مجتبي مينوي، تهران، 1365ش.
ابوالفضل خطيبي

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 6  صفحه : 2499
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست